ایجاد گفت وگو، انقلاب واقعی وبلاگ هاست

روزنامه گاردين در سال ۱۹۲۰ آغاز به کار کرد

کوين اندرسون، سردبير بخش وبلاگ سايت روزنامه معروف انگليسی گاردين، در مصاحبه ای با راديو فردا از اهميت وبلاگ نويسی و رابطه آن با رسانه های ديگر می گوید. سايت روزنامه گاردين که از پربيننده ترين سايت های خبری در بريتانيا است، از دير باز، توجه بسياری به وبلاگ و وبلاگ نويسان داشته است. مصاحبه با آقای اندرسون پيش روی شماست:


وب سايت گاردين از پربيننده ترين سايت های خبری در بريتانيا است ولی روزنامه گاردين تيراژ متوسطی دارد. چرا سايت گاردين موفق تر از روزنامه گاردين بوده است ؟


اگر چه روزنامه ها در دوران دشواری بسر می برند اما با این حال اوضاع برای سايت های همين روزنامه ها هيجان انگيز است. در امريکا و اروپا تعداد خوانندگان روزنامه ها در حال کاهش است ولی بسياری از اين خوانندگان، برای کسب اطلاعات به سايت های خبری همين روزنامه ها مراجعه می کنند.


مساله ديگر انتشار روزنامه های مجانی است. انتشار دو روزنامه مجانی عصر در لندن، باعث کاهش فروش روزنامه ای مانند « ايونينگ استاندارد» در انگلستان شده است.


اينترنت يک فرصت اسنثنايی برای گاردين بود و هست. اکنون مردم نه فقط در بريتانيا بلکه در سراسر جهان مطالب گاردين را می خوانند.


چنين امری در زمان عصر چاپ وجود نداشت. اينترنت امکان فعاليت هايی را به ما می دهد که از طریق روزنامه عملی نیست. ما در سايت، پادکست داريم و بزودی فيلم های گاردين نيز در سايت قابل استفاده خواهد بود.


به نظر شما داشتن وبلاگ چه ارزش اضافی می تواند برای سايت روزنامه معروفی مانند گاردين داشته باشد ؟


به نظر من نوشتن کامنت يا نظر پس از خواندن مقالات، متعلق به دوره اوليه اينترنت است. سايت ها مقاله چاپ می کنند و مردم کامنت می گذارند. در واقع اين هنوز يک جريان يک طرفه است. انقلاب واقعی وبلاگ ها و رسانه های اجتماعی، برقراری مکالمه و گفتگو است.


آرتور ميلر می گويد:« من فکر می کنم يک روزنامه در واقع ملتی است که با خودش حرف می زند.»

چرا مکالمه و گفتگو مهم است؟ نمايش نويس معروف آمريکايی آرتور ميلر می گويد:« من فکر می کنم يک روزنامه در واقع ملتی است که با خودش حرف می زند.»


به نظر من در بسياری موارد روزنامه ها، ملتی نيستند که با خودشان حرف می زنند بلکه خبرنگاران و سياستمداران با يکديگر گفتگو می کنند.


در برخی از کشورها به همین دلیل مردم از خواندن روزنامه دست می کشند زیرا احساس می کنند در مکالمه جايی ندارند.


اين مساله هم برای تجارت روزنامه ها و هم برای جوامع دمکراتيک بد است .


وبلاگ ها برای گاردين اين فرصت را بوجود می آورند که گفت و گویی جامع و جهانی درحول و حوش موضوع های مهم روز برقرار کند. اين امر تفاوت بسيار چشم گیری با چاپ روزنامه و حتی سايت روزنامه دارد. در واقع ما فقط حرف نمی زنيم بلکه گوش هم می دهيم.


شما قبل از پيوستن به گاردين، در برنامه هایتان در بی بی سی از وبلاگ نويس ها برای شرکت در بحث های مختلف دعوت می کرديد. چگونه می توانستيد از موثق بودن اطلاعات این وبلاگ نويسان مطمئن باشيد؟


تعدادی از وبلاگ نويسان که ما در برنامه با آن ها مصاحبه کردم با سايت صداهای جهانی هاروارد همکاری می کردند. برای ما اين سايت منبع اطلاعات موثق بود. ما از سردبيران از مناطق مختلف و يا وبلاگ نويسانی که با اين سايت همکاری می کردند برای شرکت در مصاحبه هایمان دعوت می کرديم.


ما می خواستيم نظرات و عقايد مختلف را به گوش مردم برسانيم. در واقع ماموریت ما همین است که بدون ارجحيت دادن به عقيد ه خاصی، نظرهای گوناگون را به گوش مردم برسانیم.


رابطه رسانه های قديمی مانند راديو را با وبلاگ نويسی چگونه می بينيد؟


راديو اگر چه تکنولوژی قديمی نسبت به اينترنت است با اين حال می تواند شرايط را برای مکالمه ای در سطح جهانی فراهم آورد

وبلاگ نويسان باعث ایجاد گفتگو و مکالمه مجازی جهانی شدند. وبلاگ ها نقش مکملی را برای راديو ايفا می کنند.


هر کسی نمی تواند کامپيوتر بخرد و يا امکان وصل شدن به اينترنت را داشته باشد.


ما در برنامه خود می توانستيم شنوندگان را در آفريقا به دور يک ميکروفون جمع بکنيم و آنها می توانستند از طريق اسکايپ با شخصی در آمريکا صحبت کنند.


راديو اگر چه تکنولوژی قديمی تری نسبت به اينترنت است، می تواند شرايط را برای مکالمه ای در سطح جهان فراهم آورد.


رابطه بين وبلاگ و روزنامه های سنتی را چگونه می بينيد رقيب، مکمل يا هر دو؟


اگر چه در بعضی مواقع اين دو می توانند با يکديگر در رقابت باشند ولی بطور کلی مکمل يکديگرهستند. ما در گاردين شش وبلاگ مختلف راه انداختيم تا سوژه های متنوعی مانند هنر، موزيک، کتاب، تلويزيون، راديو، فيلم و تاتر را پوشش دهند.



ما سعی داريم جماعت آن لاينی بوجود بياوريم که مردم نه فقط در مورد اخبار صحبت کنند بلکه در مورد موضوعات مورد علاقه خود نظير هنر، فرهنگ، غذا، ورزش و غيره.

مطالب اين شش وبلاگ آمیزه ای از نوشته های خبرنگاران به اصطلاح سنتی و وبلاگ نويسان است. ما سعی داريم جماعت آن لاينی بوجود بياوريم که مردم نه فقط در مورد اخبار بلکه در مورد موضوعات مورد علاقه خود نظير هنر، فرهنگ، غذا، ورزش و غيره نیز گفت و گو کنند


من کار خبرنگاری را در منطقه کشاورزی ايالت کانزاس شروع کردم و در تماس نزديک با مخاطبان خود بودم. همکاری با وبلاگ نويسان و با مخاطبان، کار خبرنگاری مرا بهبود می بخشد و کمک می کند تا در بطن اوضاع مخاطبان خود باشم.


در مورد وبلاگستان ايران چه نظری داريد؟


پارسال در يک کار تحقيقاتی خواندم که فارسی چهارمين زبان وبلاگ های دنياست. مي دانم که بسياری از روزنامه نگارانی که به دليل توقيف روزنامه هايشان شغل خود را از دست داد ه اند، به وبلاگ نويسی روی آورد ه اند.


چندی پیش شخصی از این که رييس جمهوری ايران به وبلاگ نويسی روی آورده است، متعجب بود. راستش را بخواهيد با گستردگی که وبلاگ نويسی بين ايرانيان خارج و داخل ايران دارد، جای تعجب است که وی زودتر به اين فکر نيافتاده است!