رسانه های آمريکايی هفته گذشته گزارش دادند که دولت آمريکا در نظر دارد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ايران را در فهرست سازمان های تروريستی قرار دهد. اعلام اين موضوع، با وجود آنکه هنوز به طور رسمی از سوی مقام های آمریکایی تایید نشده است، واکنش هایی را از سوی مقام های جمهوری اسلامی به آن دنبال داشت.
همزمان با گفت و گوهای آژانس بين المللی انرژی اتمی با ايران، آمريکا اعلام کرد که هرگونه همکاری بيشتر ايران با آژانس، پيش از آنکه جمهوری اسلامی غنی سازی اورانيوم را متوقف کند، تاثيری در بهبود فضای سياسی موجود ميان دو کشور نخواهد داشت.
از سوی ديگر و به رغم اين که هنوز کيان تاجبخش و علی شاکری دو ايرانی دارای تابعيت آمريکايی در زندان به سر می برند، برخی ناظران آزادی هاله اسفندياری را به عنوان نشانه ای که می تواند فضای پر تشنج روابط دو کشور را تا اندازه ای آرام کند، ارزيابی می کنند.
هوشنگ امیراحمدی
دکتر هوشنگ امير احمدی استاد دانشگاه و تحليلگر سياسی، رابطه ايران و ايالات متحد آمريکا را به مثابه بيماری می داند که در وضعيت خطرناکی قراردارد. به گفته وی، به همين دليل اکنون روابط ايران و آمريکا از حالت نه جنگ و نه صلح ِ گذشته خارج شده و به مرحله ای رسيده است که بايد دولت های دو کشور در باره صلح يا جنگ تصميم بگيرند.
تروریست خواندن سپاه پاسداران
به گفته آقای امير احمدی، يک معنی تروريست خواندن سپاه پاسداران می تواند اين باشد که آمريکا با تروريست خواندن سپاه، عملا رهبری جمهوری اسلامی را تروريست می خواند و چون آمريکا خود را در حال مبارزه با تروريسم می داند، می تواند توجيهی برای حمله به ايران فراهم کند.
آقای امير احمدی اعلام آمادگی برخی مقام های ايرانی برای گفت و گوی بدون پيش شرط با آمريکا را دير ارزيابی می کند و می گويد چهار سال پيش آمريکا بدون هيچ پيش شرطی حاضر به گفت و گو با ايران شد اما ايران با طرح پيش شرط هايی از جمله اين که آمريکا ابتدا دارايی های ايران را آزاد کند حاضر به گفت و گو نشد.
به گفته اين تحليلگر سياسی، ايران در مقابل دو تله قرار دارد که يکی از آن ها متوقف ساختن غنی سازی است و ديگری مساله عراق.
ايران با قبول مذاکره با عراق به نحوی اقرار می کند که در عراق دخالت دارد و به همين دليل خود را در چاله ای انداخته است که بيرون آمدن از اين چاله، بدست خودش حاصل نمی شود. به گفته آقای امير احمدی ايران و آمريکا در منطقه منافع مشترکی دارند و بايد بنشينند و اختلاف های خود را برطرف کنند.
افق روابط ایران و آمریکا
به گفته دکتر سعيد رجايی خراسانی سفير پيشين ايران در سازمان ملل متحد و استاد دانشگاه در تهران، بحث محوری اين است که افق روابط دو کشور چندان روشن نيست. زيرا بيشتر به اختلافات دامن زده می شود تا نکات مشترک.
آقای رجايی خراسانی می گويد آمريکا بايد اوضاع منطقه را درک کند و در روابط خود با ايران، با اسراييل و کشورهای ديگر منطقه خاورميانه تجديد نظر کند.
سعید رجایی خراسانی
به گفته او، مساله غنی سازی را بايد در آژانس حل کرد و نه در شورای امينت. آقای رجايی خراسانی با اشاره به تحليل هائی که کارشناسان آمريکايی از اوضاع منطقه دارند می گويد ايران و آمريکا به سوی جنگ پيش نمی روند زيرا نه ايران و نه آمريکا خواهان جنگ نيستند.
آمريکا، به گفته وی، کشور مهمی است و ايران هم آن را درک می کند. او ميگويد معتقد به تشنج زدايی و توسعه روابط ايران و آمريکا است اما منافع ملی ايران را خود ايران تعريف می کند و نه هيچ کشوری ديگر. منافع ملی ايران، به گفته آقای رجايی خراسانی، ايجاب می کند که با همه دنيا روابط خوبی داشته باشد.
وجه های سیاست ایران و آمریکا
از سوی ديگر و به باور دکتر پيروز مجتهدزاده تحليل گر و استاد دانشگاه درتهران، دو وجه در روابط ايران و آمريکا قابل توجه است. يک وجه، به گفته وی، آن تهمت های متقابل است که از آغاز قطع روابط ايران و آمريکا مداوم مطرح می شده است و وجه ديگر مواردی است که بر مبنای سياست روز مطرح می شود.
به گفته آقای مجتهد زاده، در گذشته، ايران برای عادی شدن رابطه خود با آمريکا تلاشی آنچنانی نکرده است، اما در سال های اخير در رفتار ايران تغييراتی را شاهد بوده ايم.
او می گويد توافق هايی که با آژانس بين الملی انرژِی اتمی در جريان است، نمونه ای از اين تغيير رفتار است.