خبرنگاری در جست و جوی يک عکاس

  • مريم منظوری

جاشوا پرگر گزارشگر روزنامه وال استريت ژورنال آمريکا پيش از کار بر روی پرونده عکاس ناشناس برنده جايزه پوليتزر، دو پرونده رازآلود ديگر از اين دست را در سابقه حرفه ای خود جای داده است. Photo by Noah David Smith

هيئت مديره جايزه پوليتزر در نيويورک روز هفتم دسامبر اعلام کرد جايزه پوليتزر برای بهترين عکس خبری درسال ۱۹۸۰ را به جهانگير رزمی عکاس ايرانی اهدا می کند.


اين جايزه ۲۶ سال پيش به يک عکاس ناشناخته تعلق گرفت که عکس وی از يک جوخه اعدام در شهر سنندج ايران، در سال ۱۹۷۹ ميلادی، ۱۳۵۸ خورشيدی، در رسانه های سرتاسر جهان چاپ و منتشر شد.


جهانگير رزمی عکاس ايرانی قرار است در مراسم معرفی برندگان پوليتزر سال ۲۰۰۷ در تاريخ ۲۱ می ، در دانشگاه کلمبيا جايزه خود را دريافت کند.


نام عکاس ناشناخته عکسی تکان دهنده از اعدام ۱۱ تن از شهروندان ايرانی در سنندج، کمی پس از انقلاب اسلامی، پس از چهار سال و نيم تجسس و تحقيق توسط جاشوا پرگر، گزارشگر روزنامه آمريکايی وال استريت ژورنال در اين روزنامه منتشرشد.


درست شب آخر اقامتم در ايران، جهانگير رزمی تمامی عکس هايی را که برای ۲۶ سال پنهان کرده بود به من نشان داد. عکس هايی که بازگو کننده اين اعدام های وحشتناک اند.
جاشوا پرگر

جاشوا پرگر گزارشگر روزنامه وال استريت ژورنال آمريکا پيش از کار بر روی پرونده عکاس ناشناس برنده جايزه پوليتزر، دو پرونده رازآلود ديگر از اين دست را در سابقه حرفه ای خود جای داده است.


يکی از اين دو پرونده مربوط به يک زن نويسنده است و ديگری درباره يک مسابقه بيس بال در آمريکا.


او که می گويد از کودکی به حل معما علاقه مند بوده و همواره حل يک مساله اسرارآميز او را خوشحال می کرده، به راديوفردا گفت زمانی که مشغول کار روی پرونده گزارش مربوط به مسابقه بيس بال بود به اين موضوع برخورده است:


زمانی که روی پرونده مربوط به يک مسابقه بيس بال کار می کردم، با گروهی از عکاسان قديمی آشنا شدم و در سال ۲۰۰۲ بود که کتاب moments يا لحظه ها را ديدم؛ کتابی درباره برندگان جايزه عکاسی پوليتزر، و اين عکس تکان دهنده از صحنه يک اعدام گروهی بدون ذکر نام عکاس توجهم را جلب کرد.


ابتدا با چند نفر از عکاسان ورزشی بيس بال صحبت کردم که يکی از آنان به نام Scott Dine خيلی وقت پيش عکاس اسوشيتدپرس بود. او چارلی مک کارتی را به من معرفی کرد. مک کارتی زمان وقوع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ايران، رييس دفتر خبرگزاری يونايتد پرس اينترنشنال در بروکسل بود، اما الان زنده نيست.


او کسی بود که من را به بسياری از عکاسان آن زمان در ايران معرفی کرد و کم کم به کشف عکاس ناشناس نزديک شدم.


جاش پرگر سپس از آشنايی اش با الفرد يغقوب زاده می گويد: «و بالاخره به شخصی به نام الفرد يعقوب زاده، عکاس ايرانی مقيم فرانسه برخوردم. او اولين کسی بود که يک سال پس از شروع کارم بر اين موضوع، نام جهانگير رزمی را به من گفت. او بعد از اين که ديد من تک و تنها چقدر برای کشف عکاس تلاش کرده ام به من اعتماد کرد و مايل بود که جهانگير به عنوان عکاس عکس به همه معرفی شود، البته تنها به شرطی که خود جهانگير مايل به گفتن داستان باشد.»


نام عکاس ناشناخته عکسی تکان دهنده از اعدام ۱۱ تن از شهروندان ايرانی در سنندج، کمی پس از انقلاب اسلامی، پس از چهار سال و نيم تجسس و تحقيق توسط جاشوا پرگر، گزارشگر روزنامه آمريکايی وال استريت ژورنال در اين روزنامه منتشرشد.

به گفته آقای پرگر، آن زمان تعداد کمی عکاس در ايران وجود داشتند که می دانستند عکس پر ماجرا را چه کسی گرفته است؛همکاران وقت جهانگير رزمی در روزنامه اطلاعات و عکاسان مطرح ديگری مثل کاوه گلستان، کاوه کاظمی، سيف الله صمديان، محمد فرنود و الفرد يعقوب زاده.


در ۲۶ سالی که از خاموشی صاحب عکس برنده جايزه پوليتزرمی گذرد، شماری از همکاران جهانگير رزمی، ادعا کرده اند که عکاس عکس بوده اند.


جاشوا پرگر در گزارش خود از جمله نام کاوه گلستان را می برد که در جريان جنگ عراق در سال ۱۳۸۲ کشته شد و رضا دقتی، ديگر عکاس ايرانی تبار مقيم پاريس، و می گويد همين موضوع موجب رنجش جهانگير رزمی می شد.


پرگر می گويد:«فکرمی کنم .... ببينيد، اين ثابت شده که رضا دقتی سال ها ادعا کرد که عکاس اين عکس بوده، او حتی سال گذشته اين ادعا را در گفت و گو با مجله Paris match مطرح کرد و اضافه کرد که آيت الله خمينی از اين موضوع خيلی خشمگين شده. فکر می کنم برای همه، از جمله خود من يا هر کس ديگری اين اتفاق بيفتد که وقتی آدم به چيزی خيلی مشتاق و علاقه مند است و مرتب درباره اش صحبت می کند، هم خودش و هم ديگران به موضوع شاخ و برگ می دهند، و اين همان کاری است که کاوه گلستان هم کرد، بعد هم آدم به خودش تلقين ميکند که فلان کار را انجام داده که در واقع در آن نقشی نداشته است.»


جاشوا پرگر تاکيد می کند:«البته رضا دقتی کسی بود که کمک کرد عکس به خارج از ايران راه پيدا کن،د اما به طور قطع عکاس آن نبود.»


رضا دقتی البته بعد گفت مجله Paris match از سخنان او نقل قول نادرستی ارايه داده است.


جاشوا پرگر، گزارشگر روزنامه امريکايی وال استريت ژورنال در حال حاضر مشغول نگارش کتابی درباره اين موضوع است و قصد دارد به ويژه بر شخصيت هايی از جمله خود جهانگير رزمی، حسن و شهريار ناهيد دو تن از قربانيان اعدام های شهريور ۱۳۵۷ در فرودگاه سنندج، صادق خلخالی حاکم شرع وقت دادگاه انقلاب و آمر اعدام ها و علی کريمی ، شخصی که تير خلاص را به قربانيان شليک می کرد، تمرکز کند.

شايد کسان ديگری نيز ادعا کرده اند که عکاس اين عکس بوده اند. جاشوا پرگر درباره ذکر اين دو نام به عنوان مدعيان عکاسی عکس جنجالی در گزارش خود می گويد :«دليل اينکه فکر کردم بايد اسم اين دو را بياورم اين نبود که با آنان دشمنی کنم، بلکه اين خود به خود پس از تصميم آقای رزمی در فاش ساختن رازش مطرح شد؛ زيرا ديگران با اين ادعا برای خود اعتبار کسب کرده بودند، از سويی جهانگير عکاس معروفی نيست چنانچه خودش می گويد : «من بدون اين عکس هيچ چيز نيستم.»


خبرنگار روزنامه وال استريت ژورنال در جريان کار بر پرونده عکاس ناشناس برنده پوليتزر و برای ديدار با جهانگير رزمی به ايران سفر کرد و طی ۱۱ روز اقامت خود در تهران ساعات زيادی را با اين عکاس گذراند.


جاشوا پرگر درباره اين ديدار می گويد:«آقای رزمی هم می خواست اين راز را بر ملا کند و هم می خواست همچنان آن را حفظ کند. بعد که فهميد من از سرنوشت عکس پس از چاپ آن در شش ستون صفحه روزنامه اطلاعات بيشتر از خود او می دانم، به من اعتماد کرد و موضوع برايش جالب شد.»


وی می گويد:« درست شب آخر اقامتم در ايران، جهانگير رزمی تمامی عکس هايی را که برای ۲۶ سال پنهان کرده بود به من نشان داد. عکس هايی که بازگو کننده اين اعدام های وحشتناک اند.»


جاشوا پرگر، گزارشگر روزنامه امريکايی وال استريت ژورنال در حال حاضر مشغول نگارش کتابی درباره اين موضوع است و قصد دارد به ويژه بر شخصيت هايی از جمله خود جهانگير رزمی، حسن و شهريار ناهيد دو تن از قربانيان اعدام های شهريور ۱۳۵۸ در فرودگاه سنندج، صادق خلخالی حاکم شرع وقت دادگاه انقلاب و صادر کننده احکام اعدام و علی کريمی ، شخصی که تير خلاص را به قربانيان شليک می کرد، تمرکز کند.

اين روزنامه نگار آمريکايی به حرفه خود می بالد و می گويد از اينکه شغلی دارد که فرصت جمع آوری اطلاعاتی چنين را به او می دهد احساس خوشبختی می کند.


او می گويد:« مشهورترين جمله درباره روزنامه نگاری در آمريکا اين است که قلم از شمشير تواناتر است و اگر چيز با ارزشی بنويسيد، در تمام جهان منعکس می شود.»