دو انتخابات دیگر، و کابوسی دیگر برای شخص اول نظام. آیتالله خامنهای در جدیدترین سخنرانی خود، و با وجود ردصلاحیت گسترده و چندلایهای که شورای نگهبان و شش فقیه منصوب وی اعمال کردهاند، از «برنامهریزی خاص دشمن» و «تحقق توطئه طراحی شدهٔ دشمن» برای انتخابات آتی سخن گفته است.
درحالیکه شورای نگهبان با تکیه بر گزارشها و ارزیابیهای امنیتی سازمان اطلاعات سپاه و همراهان نقدی در بسیج، قریب به اتفاق نامزدهای «غیرخودی» و مستقل را ردصلاحیت کرده، و کوشیده است فهرستی از نامزدهای قابل اعتماد کانون مرکزی قدرت تنظیم کند، دلواپسیهای ولی مطلقه فقیه برای انتخابات پایان نیافته است.
رأس هرم نظام سیاسی بار دیگر بر کلیدواژهٔ «بصیرت» تاکید کرده و از این ابراز نگرانی کرده که مجلسی شکل بگیرد که «مرعوب غرب و آمریکاست، و بهدنبال حاکمیت جریان اشرافیگری»، و کشور را به «مسیر بدبختی» هدایت کند؛ یا مجلس خبرگانی شکل بگیرد که «دلبسته به انقلاب» و «آگاه از توطئههای دشمن و مقاوم در مقابل این توطئهها» نباشد، و در بزنگاه انتخاب رهبر سوم جمهوری اسلامی، تصمیمی انقلابی اتخاذ نکند.
پارادوکس انتخابات در نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه
آیتالله خامنهای در پارادوکس (متناقضنما) یی گیر افتاده که گریزی از آن نیست؛ او از یکسو ناگزیر به برگزاری شکلی و نمایشی انتخابات است، و از سوی دیگر، ماهیت خودکامگی و اقتدارگرایی مسلط، و پروژهها و مطلوبهای سیاسی ـ ایدئولوژیک وی، به او اجازه نمیدهد که عنان انتخابات را به انتخاب اکثریت جامعه واگذار کند.
شخص اول نظام از یکطرف از آزادی و سلامت انتخابات در ایران میگوید؛ و از طرف دیگر میکوشد با استفاده از بازوها و امکانهای دراختیار، ارادهٔ خود و هسته اصلی قدرت و یک اقلیت را به خواست اکثریت تحمیل کند؛ یا تا حد امکان از تبلور و تحقق مطلوبهای اکثریت جامعه، جلوگیری کند.
رهبر جمهوری اسلامی به تکرار بر آزادی و سلامت انتخابات در ایران تاکید کرده؛ بهعنوان نمونه، او میگوید: «ما از اول انقلاب تا حالا سی و چند تا انتخابات داشتهایم؛ کدامش آزاد نبوده است؟ در کدام کشور دیگر، انتخابات از آنچه که در ایران میگذرد، آزادتر است؟» یا در اظهارنظری دیگر، ادعا میکند که «مجلس خبرگان مظهر آراء مردم و مردمسالاری دینی است».
اما با تمام این ادعاها، و با وجود:
ـ اعمال حداکثری نظارت استصوابی توسط شش فقیه منصوب وی در روند گزینش نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان (که حتی منتهی به ردصلاحیت پرحاشیه و معنادار سیدحسن خمینی شد)؛
ـ ردصلاحیتهای گسترده در انتخابات مجلس توسط شورای نگهبان، متکی بر دادههای سازمان اطلاعات سپاه و بسیج نقدی؛
ـ بازیگری و ایفای نقش جهتدار صدا و سیما، بهمثابهٔ رسانهای بیرقیب در داخل کشور؛
ـ تهدیدها و محدودیتهای که نهادهای امنیتی و نظامی به اصلاحطلبان و غیرخودیها تحمیل کردهاند؛
با وجود این همه و بسیاری کوششهای غیرقانونی دیگر، باز رهبر جمهوری اسلامی از آن در هراس است که گزینههای ایدهآل وی برای دو مجلس، با انتخاب هوشمندانهٔ اکثریت، ناکام بمانند.
رویای «کره شمالی با بزک دموکراسی»
میرحسین موسوی، از نامزدهای معترض به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، در آذرماه ۱۳۸۹ و دو ماه پیش از بازداشت خانگی با اشاره به تمامیتخواهی هسته اصلی قدرت، تصریح کرد که «جریان حاکم» بر کشور، «۲۰ سال است که برای یکدست کردن کشور» طراحی و تلاش میکند. او تاکید کرد که «اقتدارگرایان بهدنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدان و معترضان بودند؛ فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری.»
این ارزیابی مهم موسوی، نه تنها توصیفکنندهٔ پروژهها و مطلوبهای تمامیتطلبان ایران است، بلکه همزمان نشان میدهد چگونه مقولهٔ «انتخابات»، هر بار به مسئلهای حاد برای کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی تبدیل میشود.
چنانکه آیتالله خامنهای در فاصلهٔ کمتر از ۱۰ روز تا دو انتخابات آتی، به حامیان حکومت دربارهٔ «نیات پلید دشمن» هشدار میدهد و هراسان اعلام میکند: «میخواهند در انتخابات اعمال نفوذ کنند.»
رهبر جمهوری اسلامی درصدد تأسیس مجلسی است که واجد حداکثر همسویی با منویات و مطلوبهای او باشد و تا حد امکان از حضور «مزاحم»ها، خالی؛ چنانکه به تکوین مجلس خبرگانی همچنان نمایشی و فرمایشی دلبسته که از چهرههایی چون یزدی و جنتی و مصباح، آکنده شود.
او اما در متن این مطلوب، و در اوج اقتدار برآمده از نظارت استصوابی و سرکوب و ارعاب و تهدید نهادهای امنیتی ـ قضایی همسو، ناگهان ـ و بار دیگر ـ با تکوین خیزشی اجتماعی مواجه میشود که بههیچوجه، خوشآیند او نیست.
روندی که رهبری نظام را ناچار از تن دادن به پیامدهای انتخاب اکثریت، یا مواجهه با آن میکند؛ که در هر دو وجه، بیعارضه نخواهد بود. بهویژه با سایهٔ سنگینی که از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ بر انتخابات بجا مانده است.
صرفنظر از اینکه نتیجهٔ دو انتخابات آتی چه شود و دو مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی چه ترکیبی پیدا کند، واقعیت محسوس، بدل شدن دو انتخابات آتی به کابوسی جدید برای رأس هرم نظام سیاسی است؛ کابوسی که از فقدان مشروعیت و اقتدار دموکراتیک، و نیز خودکامگی و تمامیتخواهی رهبری نظام ناشی میشود.
رویای تبدیل ایران به کره شمالی با بزک دموکراسی، نسبتی با واقعیتهای اجتماعی و مطالبات جامعه مدنی ایران و مختصات دوران جدید برقرار نمیکند. تا زمانیکه آیتالله خامنهای و جریان امنیتی ـ نظامی گرداگرد و همسوی وی، دست از رویای خویش نشویند، ناگزیر از کلنجار با «کابوس انتخابات» اند.
--------------------------------------------------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا