جمعه شب سرانجام فیلم «فروشنده» در شصت و نهمین دوره جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. فیلمی که کنجکاویها و اشتیاقهای زیادی برای تماشای آن وجود داشت و عملکرد به نسبت ناامیدکننده بسیاری از نامهای بزرگ با فیلمهای تازهشان، این کنجکاویها را به اوج رسانده بود. حاصل ارائه شده البته تاحدود زیادی توانست این انتظارها را برآورده کند.
زوج جوان بازیگر تئاتری ناخواسته مجبور به جابجایی محل زندگیشان در تهران میشوند. آنها در موقعیتی اضطراری در محلی ساکن میشوند که مستاجر پیشین، زنی تن فروش بوده است. اتفاقات ناشی از کار آن زن بر زندگی این زوج با بازی خوب شهاب حسینی و ترانه علیدوستی تاثیری سنگین میگذارد.
اصغر فرهادی در روایت این داستان به شیوه معروفش از جزئیات سادهای بهره میبرد و قطعات فیلمنامهاش را با وسواس میچیند. او مطابق انتظارها بیان اتفاق اصلی داستانش را با ابهام همراه میکند تا راه برای گمانههای مختلفی که فضا را برای طرح مضمون همیشگی «قضاوت» فراهم میکند، هموار کرده باشد. در فیلم فروشنده باز هم ردپای مضامینی چون دروغ و ریاکاری اجتماعی قابل ردیابی است اما در اینجا طرح مسائل به دلیل مضمون ملتهب فیلم تندی و صراحت بیشتری پیدا میکند.
فروشنده بازگشتی به مسیر و سبک فیلمسازی خاص اصغر فرهادی است. فیلمی درگیرکننده و پرتنش با مضمونی اجتماعی ناشی از روابط پیچیده انسانی در تهران امروز که فضای پرتعلیقش را با نمایش استادانه موقعیتهای به ظاهر ساده انسانی میسازد. برای بسیاری این فیلم تاحدود زیادی می تواند یادآور فیلم «چهارشنبه سوری» باشد. در اینجا هم موقعیت زندگی یک زوج ناشی از حضور یک غریبه به هم میریزد. غریبهای که این بار کاملا ناخواسته وارد زندگی آنها شده است و عاملی میشود برای نمایان شدن چهره دیگری از آنها.
Your browser doesn’t support HTML5
از جمله نکات قابل توجه، روایت موازی داستان فیلم با اجرای نمایش معروف «مرگ فروشنده» نوشته آرتور میلر توسط دو شخصیت فیلم است. به این ترتیب نوعی تلاش در روایت موازی سینما و تئاتر در این فیلم به چشم میخورد که در کارنامه آقای فرهادی جدید است. هرچند از سوی بسیاری از منتقدان این بخش از فیلم نقطه ضعف اصلی آن بود و بسیاری آن را در پیشبرد داستان اضافی میدانستند. از دیگر نکات قابل توجه در فیلم اشاره به غلامحسین ساعدی و داستان کوتاه معروف او «گاو» است.
داستان کوتاهی از کتاب عزاداران بیل که بعدها داریوش مهرجویی یکی از تحسین شدهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را از روی آن ساخت. بر خلاف نمایشنامه مرگ فروشنده میتوان نشانههای فکر شدهای از همراهی داستان گاو با موقعیت شخصیتهای فیلم دید. استفاده از آهنگ «پیش درآمد» کاری از علی عظیمی خواننده و موزیسین ایرانی مقیم خارج از کشور در فیلم هم از دیگر نکات قابل توجه آن بود.
نمایش فیلم فروشنده برای نمایندگان رسانهها البته بدون حاشیه نبود. نمایش فیلم اندکی پس از آغازیش در اتفاقی کم سابقه به دلیل فنی متوقف شد و چند دقیقهای بعد با نمایش از ابتدا ازسرگرفته شد. چنین اتفاقی برای تماشاگران ایرانی یادآور نمایش پرشتاب نسخههای آماده نشده فیلمها در جشنواره فیلم فجر بود.
فیلم فروشنده بیستمین فیلم از بخش مسابقه امسال جشنواره فیلم کن بود که جمعه شب نمایش داده شد. از این بخش تنها یک فیلم به نام «ال» ساخته فیلمساز معروف هلندی تبار پل ورهوفن باقی مانده است و از حالا گمانه زنیها درباره فیلمهای پرامید امسال آغاز شده است. به اعتقاد بسیاری از منتقدان، فروشنده در کنار فیلم رومانیایی «فارغ التحصیلی» بهترین فیلمهای نیمه دوم جشنواره بودند. با این همه برخی از شانس بالای فروشنده در دریافت جایزه نخل طلا صحبت میکنند.
یک جایزه بخش کوتاه برای سینماگری ایرانی
جمعه شب جوایز بخش سینه فونداسیون بخشی که به فیلمهای کوتاه فیلمسازان اکثرا جوان و دانشجو اختصاص دارد، اهدا شد و یک فیلمساز ایرانیتبار توانست جایزه دوم این بخش را کسب کند. هیئت داوران این بخش به ریاست نائومی کاواسه فیلمساز معروف ژاپنی فیلم «در تپهها» ساخته حمید احمدی را شایسته دریافت جایزه دوم این بخش و کسب حمایت مالی ۱۱۲۰۰ یوروی دانستند. فیلم در تپهها روایتی است از یک جوان به ظاهر خارجی مقیم بریتانیا که علاوه بر کار رسمیاش به عنوان کارگر یک غذا فروشی، شریک جنسی زوجهای مختلف میشود. فیلم فضایی بدیع دارد که با اجرایی قابل قبول و حرفهای، بیننده را درگیر داستانش میکند. در تپهها به عنوان محصولی از بریتانیا در بخش سینه فونداسیون شرکت کرد و یکی از سه فیلم کوتاه ساخته فیلمسازان ایرانی مقیم خارج از کشور بود که به عنوان محصولی از کشورهای دیگر در این بخش حاضر بودند. دو فیلم دیگر «سکوت» و «آرام»، به ترتیب به عنوان محصولاتی از ایتالیا و فرانسه در جشنواره به نمایش درآمدند.