به گفته صاحبنظران انتظار ميرود ضرب الاجل ماه نوامبر «واپسين فرصت دستيابی به توافقی هسته ای بین ايران و گروه ۱+۵» باشد. توافق بر سر ظرفيت غني سازی اورانيوم ايران شاه کليد برون رفت از بن بست کنونی است، موضوعی که درک مشترک طرفين و مقداری کوتاه آمدن از مواضع حداکثری هر دو طرف را مي طلبد.
سايت «گروه بين المللی بحران» در تحليلی جديد هشدار داده است که ايران و کشورهای گروه ۱+۵ (ايالات متحده، بريتانيا، روسيه، چين، فرانسه و آلمان) همچنان بر سر مسائل بنيادی با يکديگر اختلاف نظر دارند و «درس هايی که کار آنها را تا بدينجا رسانده را از ياد برده اند».
علی واعظ، تحليلگر ارشد امور ايران گروه بين المللی بحران، در همين باره توضيح داد که «مذاکره کنندگان هر دو طرف به واسطه سياست دولت های خود هم هدايت و هم محدود ميشوند. اين مسأله به خصوص درباره ايران و ايالات متحده بارز است، که در هر دو کشور گروه هايی قدرتمند به اين گفت و گوها به ديده ترديد نگاه مي کنند و توان منحرف کردن روند را نيز دارند.»
در بخش ديگری از تحليل «گروه بين المللی بحران» آمده که يکی از تصورات غلط دو سوی گفت و گوهای هسته ای آن است که ناچاریِ طرف ديگر در حصول توافق موجب نرمش آنها شده و مُجابشان خواهد کرد که محدوديت های سياسی داخلی خود را ناديده گيرند. نتيجه اين روند تنها بندبازی سياسی خواهد بود که، در صورت ادامه شرايط به همين منوال، به شکست منتهی خواهد شد. با اين همه بايد به ياد داشت که اگرچه ديگر نه جای خطا باقی مانده و نه زمانی برای تلف کردن، هنوز فرصت برای رسيدن به مصالحه ای عملی وجود دارد.
در تحليل جديد «گروه بين المللی بحران» شش ماه اخير مذاکرات هسته ای واکاوی شده، واقعيات جديد در برابر مذاکره کنندگان مورد بررسی قرار گرفته و «روشی نوآورانه» برای برون رفت از شرايط کنونی پيشنهاد شده است.
برخی فرازهای اين تحليل از اين قرار است:
ايران و ۱+۵ مي بايست از طريق مهندسی معکوسِ نگراني های سياسی - که مايه تفاوتهای فنی موجود و مانع حصول توافق شده اند - به زمينهای مشترک برسند. برای ايران، چنين اقدامی به معنای برنامه غني سازی معنادار، پيشرفت علمی پيوسته و کاهش ملموس تحريم ها است.
برای ۱+۵ اما تجسم چنين راهکاری ايجاد ديواری آتشين ميان قابليت های هسته ای غيرنظامی و توان بالقوه نظامی هسته ای ايران، ساز و کارهای نظارتی تضمينی و صرف وقت و همکاری کافی برای اعتمادسازی است.
ايران مي بايست محدوديت های بيشتری را در زمينه شمار سانتريفيوژهاي خود بپذيرد و برنامه های غني سازی صنعتی را به تعويق بيندازد. در مقابل ۱+۵ مي بايست ادامه رشد کمی ظرفيت غني سازی تهران را از طريق برنامه های تحقيق و توسعه تهران قبول کند.
ايران بايد تعهد کند که در تمام مدت بهره برداری از رآکتور بوشهر از سوخت تأمينی روسيه برای فعاليت اين مرکز استفاده کند و در مقابل از روسيه همکاری بيشتر و تضمين قويتری برای تأمين سوخت هسته ای خود دريافت کند.
توافق بايستی بر مبنای مراحل ملموس و البته واقعگرايانه باشد - از جمله اين موارد زمانی است که آژانس بين المللی انرژی هسته ای برای بررسی فعاليتهای هسته ای سابق ايران نياز دارد تا مدت مورد نياز برای اجرايی کردن چندين فاز توافق هسته ای را برآورد کند. اين شيوه عملی بايد بر تاريخ های تحميل شده در تقويم های سياسی مقدم دانسته شود.
رابرت بلِچِر، مدير موقت برنامه خاورميانه گروه بین المللی بحران، تصريح مي کند: «اکنون زمان مواجهه با واقعيت برای ايران و ۱+۵ رسيده و به نظر ميرسد که - در صورت از دست رفتن آن - احتمال تکرارش بعيد باشد.»