در آستانهٔ مرگ دیگرخواهی در ایران

حضور مردم در مراسم اعدام (عکس آرشیو)

به تماشا ایستادن مردم تهران در صحنه‌های قتل در کوچه و خیابان، رفتن هزاران نفر از مردم ایران به صحنه‌های دار زدن انسان‌ها در خیابان‌ها و میدان‌ها، عدم عکس العمل در برابر کتک زدن زنان و خون انداختن صورت آنان صرفا به علت نداشتن حجاب مورد نظر حکومت توسط نیروی انتظامی و بسیج، به نظاره ایستادن در برابر خود سوزی دستفروشان، به آسانی از کنار جنازه‌های یخ زده در خیابان گذشتن و ده‌ها مثال دیگر نشان دهندهٔ یک رخداد جدی در جامعهٔ ایران است.

در دهه‌های چهل و پنجاه این برخورد‌ها غیر قابل تصور بود. این بی‌تفاوتی‌ها در کنار عدم فعالیت در سازمان‌ها و فعالیت‌های اجتماعی همانا به کناری نهادن دیگر خواهی و دیگر دوستی است (نمی‌توان «دیگری» را صرفا به اعضای خانواده تعریف کرد. دیگری، انسانی است که پیوند خونی یا خویشاوندی با وی نداریم. البته‌ نشانه‌هایی مبنی بر بسط پدیدهٔ افول دیگر خواهی به قلمرو خویشاوندی نیز قابل مشاهده است). این تحول در جامعهٔ ایران را چگونه می‌توان توضیح داد؟

بر هم خوردن توازن خودخواهی و دیگر خواهی

بقای هر جامعه وابسته به خودخواهی و دیگر خواهی به طور همزمان و موازی است. غریزهٔ بقای فردی برای تداوم حیات یک جامعه شرط لازم است اما شرط کافی نیست. افرادی که در یک جامعه زندگی می‌کنند باید حسی از دیگرخواهی و دیگر دوستی داشته باشند تا بتوانند از یکدیگر در شرایط دشوار حمایت کنند و در شرایط غیر دشوار زیر پرو بال یکدیگر را برای رفاه و بر هم افزایی علم و ثروت و رفاه جامعه بگیرند. اگر فقط خودخواهی وجود داشته باشد جامعه‌ای شکل نمی‌گیرد یا اگر شکل گیرد به زودی از میان می‌رود. جوامع موفق جوامعی هستند که نقاط بهینهٔ میان فردگرایی و خیر عمومی را پیدا می‌کنند تا حداکثر تلاش فردی برای کسب ثروت و منزلت و قدرت توسط افراد را با حداکثر منابع برای شکل دادن به زیرساخت‌های عمومی با هم جمع کنند. به عنوان مثال، اگر انسان‌ها توانستند زنجیرهٔ غذایی در کرهٔ خاکی را در اختیار خود بگیرند نه به دلیل رقابت آن‌ها بلکه به دلیل همکاریشان بود.

چهار دهه سرکوب و خشونت حکومت که با قرار گرفتن اسلامگرایان در حکومت و در نهادهای شبه نظامی ممکن شد افراد را به سمت تمرکز بر بقای فردی به جای همکاری و غمخواری سوق داده است. سرکوب شدید در جامعهٔ ایران کاری کرده که حفظ خود متلازم با بی‌توجهی به دیگران شده است چون اگر فردی بخواهد در خشونت‌ها و قساوت‌ها دخالت کند خود قربانی شرایط می‌شود. از نشانه‌ها و علائم سستی پیوندهای اجتماعی در ایران کاهش شدید عنصر دیگر خواهی و دیگر دوستی است.

این کاهش را در در سه وجه مشارکت اجتماعی، خیریه و فعالیت داوطلبانه نشان می‌دهم:

سهم اندک کار خیر در زندگی مردم

بنا به نتایج یک آمار گیری مردان ایرانی روزانه دو ساعت و ۵۴ دقیقه و زنان، روزی ۳۹ دقیقه از وقت خود را صرف فعالیت شغلی می‌کنند. مردان یک ساعت و ۱۷ دقیقه را به امور خانه داری اختصاص می‌دهند و زنان پنج ساعت و ۲۵ دقیقه را.

مردان روزی ۱۲ دقیقه می‌آموزند و زنان روزانه ۱۵ دقیقه. مردان در یک شبانه‌روز ۲۹ دقیقه تفریح می‌کنند و زنان ۱۴ دقیقه. مرد‌ها هر روز ۲۰ دقیقه ورزش می‌کنند و زنان ۱۲ دقیقه و دست آخر اینکه مردان در طول یک روز دو ساعت و ۲۰ دقیقه پای رسانه‌های جمعی می‌نشینند و زنان با ده دقیقه کمتر، دوساعت و ده دقیقه. اما آنچه شگفت انگیز است آمارهای مربوط به فعالیت داوطلبانه و خیریه و نیز مشارکت اجتماعی در طول شبانه‌روز است که روی هم برای مردان دو دقیقه (یک دقیقه برای فعالیت داوطلبانه و یک دقیقه برای مشارکت اجتماعی) و برای زنان چهار دقیقه است، آماری که وقتی در کنار زمان زیادی که برای مراقبت شخصی (خوردن، خوابیدن و استراحت کردن) صرف می‌شود، قرار می‌گیرد قابل توجه می‌شود؛ مردان روزانه ۱۳ ساعت و ۲۶ دقیقه به خود می‌رسند و زنان در یک شبانه‌روز ۱۳ ساعت و ۵۰ دقیقه (درگاه اینترنتی مرکز آمار ایران، ۲۱ فروردین ۱۳۹۵)

خیریه نزدیک به صفر

مهم‌ترین نهاد خیریه در ایران کمیتهٔ امداد است. از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۲ به صورت میانگین هرسال ۶۰۰ هزار صندوق صدقه جدید در کشور نصب شد. سال ۱۳۸۳ تعداد کل صندوق‌های نصب ‌شده در کشور بیشتر از دومیلیون‌ و ۶۵۰ هزارعدد شامل انواع صندوق‌های کوچک، متوسط و بزرگ بود. تعداد این صندوق‌ها بر اساس رقم‌های مسوولان کمیته امداد ده سال بعد به بیش از هفت‌ میلیون‌ و ۵۰۰ هزار رسید. در این سال چهار میلیون و نیم نفر نیز تحت پوشش کمیتهٔ امداد بودند به علاوهٔ سه میلیون نفر که به طور موردی از خدمات آن استفاده می‌کردند. (سرپرست کمیتهٔ امداد، ایرنا، ۲۸ آذر ۱۳۹۲) بدین ترتیب به ازای هر فرد تحت پوشش یا کمک یک صندوق وجود داشته‌است.

با توجه به اعلام جمع آوری ماهانه ۱۵ میلیارد تومان از این صندوق‌ها در کل کشور در آن سال (معاون مشارکت‌های مردمی کمیته امداد، عصر ایران، ۱ آذر ۱۳۹۲) برداشت از هر صندوق به طور متوسط عبارت بوده است از دو هزار تومان در ماه. بنا به هر صندوق دو هزار تومان، سهم هر فرد از صدقات جمع آوری شده در کل کشور می‌شود ۲۰۰۰ تومان در ماه یعنی چیزی حدود ۶۵ سنت. دو هزار تومان امروز پولی است که دو نفر ممکن است در کف دست یک گدا در خیابان بگذارند و این مبلغ برای یک صندوق در طول ماه یعنی هیچ. از میزان کمک‌های خیابانی نیز هیچ آماری در دست نیست. بقیهٔ کمک به خانواده‌های تحت کمک کمیته امداد (یعنی ۹۵ درصد بقیه) توسط دولت پرداخت می‌شود.

وقتی علی خامنه‌ای با در اختیار داشتن صد‌ها میلیارد دلارثروت و ده‌ها میلیارد دلار درآمد نهادهای ذیل دستگاه رهبری سالانه ۲۰ میلیون تومان به مسکن محرومین و ۲۰ میلیون تومان به محرومان در آستانهٔ نوروز اهدا می‌کند چه انتظاری از دیگر ثروتمندان می‌توان داشت؟ دیگر روحانیون عالی رتبه در کشور اصولا در فعالیت‌های خیریه حضوری ندارند.

در این شرایط پدیده‌هایی مثل «دیوار مهربانی» عمدتا علائم بیماری هستند و نه راه حل. چند دیواری که در ایران برای رد و بدل کردن لباس شکل گرفته بیشتر به کار نمایش دیگر خواهی می‌آیند تا رفع کمبود این امر در جامعه. بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به دیگران آن چنان عمیق و گسترده است که چند دیوار رد و بدل کردن لباس‌های کهنه همانند چند قطره آب در احیای دریاچهٔ در حال خشک شدن ارومیه عمل می‌کنند.

فعالیت داوطلبانه نزدیک به صفر

مجرای دیگر بروز و ظهور دیگر خواهی بدون شائبه فعالیت داوطبانه در نهادهای عمومی ماموریت کمک به دیگران است. در ایران اصولا مجرایی برای فعالیت داوطلبی وجود ندارد و این گونه فعالیت به بخشی از زندگی مردم تبدیل نشده است.

سازمان‌ها و موسساتی مثل آتش نشانی و اورژانس و مدارس سازمان‌ها و موسسات محلی و در اختیار مردم نیستند که مردم به خاطر کمک به محله و منطقهٔ خود به آن‌ها رجوع کرده و مجانا کار کنند. اصولا این سازمان‌ها چارچوبی برای پذیرش داوطلبان ندارند.

در فعالیت‌های دفاعی و اضطراری نیز داوطلبان نقشی جدی ندارند. در سال‌های اول جنگ چارچوب‌هایی برای فعالیت داوطلبی وجود داشت اما حکومت آن‌ها را به فعالیت غیر داوطلبانه تبدیل کرد. بسیج در ابتدا سازمانی برای فعالیت داوطلبانه بود اما پس از چند سال برای فعالیت در آن حقوق و مزایایی در نظر گرفته شد. در سال‌های اول تاسیس جمهوری اسلامی حضور بر سر صندوق رای و شمارش و نظارت بر رای گیری فعالیت داوطلبانه بود اما حکومت به تدریج آن را به شغلی با پرداخت مشخص تبدیل کرد. فعالیت داوطلبانه در چارچوب جهاد سازندگی نیز عمر بسیار اندکی داشت و جهاد سازندگی داوطلبان جوان خود را به سرعت استخدام کرد.

.................................................

یادداشت‌ها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و دیدگاه رادیو فردا را بازتاب نمی‌دهند.