انقلاب علویان سوریه علیه بشار اسد

دمشق پایتخت سوریه (عکس از آرشیو)

هیچ قدرتی در سوریه به مانند پیروان مذهب علوی در این کشور نمی‌توانند عرش حاکمیت بشار اسد را بلرزانند. این گروه نه تنها به دلیل توزیع گسترده آن‌ها در ارتش و مؤسسات دولتی حائز اهمیت هستند بلکه تمام مناطق جغرافیائی علوی نشین سوریه، از لاذقیه گرفته تا حمص و از بخش تابع حاکم دمشق در پایتخت تا حوزه وسیعی از حلب، همه به خاطر داشتن پایگاه جمعیتی علوی گرا، از سقوط به دست گروه‌های مخالف مصون مانده است.

در واقع مناطقی که بشار اسد بعد از اوج گیری بحران در سوریه، توانست آن‌ها را حفظ کند، تنها به دلیل تراکم جمعیتی علوی بوده است. این فرقه دینی هزینه گزافی برای دفاع از رژیم سوریه پرداخت کرده و تقریبا یک سوم جوانان خود را در آتش پنج ساله جنگ از دست داده است. از یک زاویه دیگر، و در اثر تبلیغات نه چندان مبتنی بر حقیقت، علویان سوریه به خاطر تصویر همراهی کامل آن‌ها با حاکم دمشق در برخی رسانه‌های عربی، دشمنی اهل تسنن را به جان خریده‌اند. اما بیانیه اخیر آن‌ها درباره تبری جستن از بشار اسد و متمایز کردن خود از مذهب شیعه، می‌تواند تأثیر مهمی بر جایگاه آن‌ها در وضعیت حال و آینده سوریه داشته باشد. به ویژه تأکید آن‌ها بر رهیافت غیر دینی حکومت آینده و متفاوت بودن از آموزه‌های شیعه، اعلام این حقیقت است که علویان هیچ تمایلی به درگیر شدن در جنگ مذهبی جاری میان شیعیان و سنی‌ها ندارند و ولی فقیه حاکم بر ایران نمی‌تواند آن‌ها را در شمار سپاهیان خود بگنجاند.

علویان در مسیر تاریخ

ریشه شکل گیری مذهب علوی به فردی بنام «محمد بن نصیر بکری» بر می‌گردد که در زمان «حسن عسکری» امام یازدهم شیعه در قرن نهم میلادی فعالیت برجسته‌ای داشت و خود را «باب شریعت» امام شیعه می‌دانست. این اصطلاح در فرهنگ شیعه به معنی وراثت تمام ویژگی‌های «امام» تعبیر می‌شود و از این رو محمد بن نصیر نزد پیروان خویش جایگاه «نایب الامام» داشت. همچنین با تأکید بر اسم این شخص، امروزه در برخی محافل، بشار اسد و پیروان فرقه علوی را نصیری می‌نامند. در برخی منابع تاریخی استناد شده که پیروان فرقه علوی از زمان پیدایش تا حاکمیت حمدانیان در موصل و حلب، در حاشیه به سر می‌بردند، اما با آمدن سیف الدوله حمدانی، علویان در کارهای دولتی وارد شدند و جایگاه قابل قبولی یافتند. گفته می‌شود سیف الدوله حمدانی و پسر عم وی ابوفراس حمدانی از شاگردان «حسن بن محمد خصیبی» یکی از بزرگان طایفه علوی بودند.

اما در زمان حاکمیت فاطمیون و ایوبیان، علویان یک بار دیگر به حاشیه رانده می‌شوند. با آمدن ممالیک و به خصوص در عهد حاکمی بنام «سلطان محمد» پاکسازی علوی‌ها آغاز می‌شود. این پاکسازی براساس فتوایی صورت گرفت که «ابن تیمیه» یکی از روحانیون تندرو اسلامی صادر کرده و علویان را از دین اسلام طرد کرده بود.

در دوره عثمانی به ویژه در زمان سلطنت «سلیم اول» فتوای «حامدیه» معروف درباره علویان صادر شد و ضمن طرد آنها از اسلام، قتل آن‌ها واجب شرعی تلقی شد. این فشار‌ها و تنگنا‌ها علویان را به سوی مناطق کوهستانی سوق داد و برای سالهای متمادی عزلت نشینی را در جبال اطراف اختیار کردند. با ضعیف شدن امپراطوری عثمانی در اوایل قرن بیستم و قدرت یابی فرانسه در منطقه شام و سوریه امروز، علویان آرام آرام عزلت نشینی را کنار نهاده و راه‌های همکاری با فرانسه را پیش کشیدند و تعداد زیادی از جوانان آن‌ها به ارتش فرانسه پیوستند. این همکاری متقابل به جائی رسید که در سال ۱۹۲۰، فرانسه دولت مستقل علوی‌ها در منطقه ساحل، شامل لاذقیه و طرطوس را اعلام کرد. این دولت تا سال ۱۹۳۷ تداوم یافت و یک تجربه همزیستی مسالمت آمیز میان علویان، سنی‌ها، مسیحیان و تعداد قابل توجهی از فرقه اسماعیلیه را در این محدوده جغرافیایی رقم زد. اما بعد از آن تاریخ دوباره در چارچوب سوریه فعلی ادغام شد.

علویان از زمان رهائی از سلطه حاکمان عثمانی تا به امروز، زیر بار حاکمیت اکثریت سنی جامعه سوریه برنگشتند و با هرگونه گرایش دینی در نظام سیاسی مخالفت می‌کنند. نظام سیاسی دینی برای فرقه علوی یادآور رویدادهای تلخ پاکسازی و قتل براساس هویت مذهبی است و به همین دلیل بر سکولار بودن نظام سیاسی و برابری همه شهروندان در برابر قانون تأکید می‌کنند.

تفاوت علویان با پیروان شیعه

اگرچه علویان و پیروان شیعه از نظر اصول دین و فروع آن چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند، اما در چند مسأله مهم پیروان فرقه علوی فاصله خود را از «شیعه سیاسی» حفظ کرده‌اند.

نخست برخلاف شیعه، علویان «مرجعیت دینی» ندارند و بنابراین طبقه‌ای بنام «روحانیت» آن طور که در ایران یا عراق شکل گرفته، در میان علویان دیده نمی‌شود. اگرچه علویان برای خود «شیوخ طایفه» دارند اما این افراد نه گستردگی طبقه روحانیون ایران یا عراق را دارند و نه در حوزه‌های مختلف زندگی مردم دخالت می‌کنند. حوزه زندگی اجتماعی مردم در سایه اندیشه علوی، از سلطه دین و مذهب رهائی یافته و به همین دلیل است که علوی‌ها را می‌توان آزاداندیش‌ترین مسلمانان تلقی کرد. آنها رویکرد «باز» به امور دارند و به خصوص با تغییرات جدید به سرعت سازگار می‌شوند.

دوم اندیشه علوی اصل «جدایی دین از سیاست» را دنبال می‌کند. به همین خاطر چیزی به نام حاکمیت «ولی فقیه» برای پیروان فرقه علوی معنایی ندارد. علوی‌ها به شدت با نظام سیاسی مبتنی بر ولی فقیه مخالفت می‌کنند.

از آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ تاکنون، دولت ایران با تمام توان خود در سوریه حاضر است و میلیارد‌ها دلار خرج کرده است. اما استقبالی که علویان سوریه در شهرهای خود از حضور کوتاه مدت روس‌ها به عمل آوردند با برخوردی که قبلا با ایرانی‌ها انجام می‌دادند، قابل مقایسه نیست. کتاب‌های فرهنگ لغات روسی در شهرهایی مثل لاذقیه و طرطوس نایاب شدند و در شهر دمشق، شورای شهر ده هزار متر برای بنای یک مدرسه روسی اختصاص داد.

سوم علویان مراسم عزاداری موسوم به «عاشورا» را با قد و اندازه‌ای که شیعیان انجام می‌دهند، به جا نمی‌آورند. شاید تمایل آن‌ها به اعمال سوگ و اندوه کم باشد اما در ارتباط با جشن‌ها و اعیاد، نه فقط همه اعیاد اسلامی را جشن می‌گیرند بلکه اعیاد مسیحی و یهودی را به دایره جشن‌های خود اضافه کرده‌اند.

ساختار ارتش در برابر بسیجیان معروف به «شبیحه»

در اگوست ۲۰۱۵ در یکی از خیابان‌های شهر لاذقیه یکی از عموزاده‌های بشار اسد بنام «سلیمان اسد» با اسلحه خود یک افسر نیروی هوائی سوریه را در ملأعام می‌کشد. نام این افسر «حسان الشیخ» بود و به یکی از خانواده‌های بزرگ علوی تعلق داشت. بعد از این حادثه تمام مردم شهر لاذقیه به خیابان‌ها ریختند و تظاهرات تندی بر علیه سلیمان اسد و گروه وابسته به او بنام «شبیحه» برپا کردند. قدرت این تظاهرات به حدی بود که بشار اسد بلافاصله مجبور شد فرمان دستگیری عموزاده خود را صادر کند. علوی‌ها در این تظاهرات قدرت خود را به رخ حاکم دمشق کشیدند.

منابع رسمی رژیم سوریه دلیل این قتل را به موضوع تخلف رانندگی و عدم اجازه دادن به سلیمان اسد برای سبقت گرفتن از ماشین حسان الشیخ تنزل دادند. اما موضوع عمیق‌تر از این مسائل بود. حسان الشیخ به ارتش تعلق داشت و سلیمان به گروه شبیحه.

از اینرو برخی معتقدند که این قتل نتیجه یک ستیز درونی میان ساختار ارتش که بیشتر افراد آن از فرقه علوی هستند و هزینه سنگینی در بحران جاری سوریه تقدیم کرده‌اند و بسیجیان موسوم به شبیحه که اکثر افراد آن خارج از نظم و قانون رفتار می‌کنند و برخی رؤسای آن مانند سلیمان اسد به فساد متهم هستند.

رهبران علوی که اخیرا بیانیه‌ای بر ضد بشار اسد صادر کردند، معتقد هستند که ارتش سوریه نه در فساد جماعت حاکم شرکت دارد و نه در جنایت‌های آن‌ها و بنابراین با جدا کردن حساب ارتش از بشار اسد و باندهای حاکم همچون گروه شبیحه، تلاش دارند ارتش سوریه را برای ضمانت آینده سیاسی کشور ذخیره کنند.

همچنین این رویکرد پیامی است به کشورهای خارجی و به ویژه روسیه که به جای حمایت از یک فرد همچون بشار اسد، از نهاد مهمی مثل ارتش حمایت کند. این بیانیه همچنین پیامی برای مخالفان سوری دارد که اگر می‌خواهند یک کشور دموکراتیک بسازند، لازمه این کار یک ارتش بی‌طرف و قوی است که کشور و مردم سوریه را در منطقه آشوب زده خاورمیانه محافظت کند.

.....................................................................................................

نظر نویسنده دیدگاه رادیو فردا را بازتاب نمی‌دهد.