آینده مهاجران افغان؛ آتش افروختن در باران

  • توماج طاهباز

گروهی از مهاجران افغان در حال انتقال به افغانستان

افغانی...! واژه ای است که بارها شنيده ايم. البته نه به عنوان واحد پول، که در واقع معنی اصلی اين کلمه است، بلکه به جای افغان. شهروند کشور همسايه و همزبان ايران. شهروند کشوری با تاريخی که فصل مشترک زيادی با ايران دارد.


شهروند سرزمينی که دهه های متوالی صحنه جنگ بوده است. شهروند سرزمينی که مليون ها مهاجر از آن به ايران آمده اند. در ايران مانده اند. کار کرده اند، ازدواج کرده اند و در اين کشور زندگی می کنند و امروز شهروند سرزمينی که سکونت آن ها در ايران ممنوع می شود.


طی روزهای اخير و با اجرای طرح های جديد برای اخراج مهاجران غير قانونی افغان از ايران شهروندان بسياری با راديو فردا تماس گرفته اند و نظر خود را در اين مورد گفته اند.


بسياری از کسانی که از استان های شرقی با راديو فردا تماس گرفته اند، حضور افغان ها را مانع کسب و کار خود می دانند. خانم فاطمه از استان سياستان و بلوچستان می گويد: «تا همين زمان هم ايرانی ها به افغان ها لطف کرده اند که گذاشته اند در اين کشور بمانند. جوانان ايرانی خود محتاج کار هستند.»


هرچند نظرها و تلفن هايی که به راديو فردا شده است، مبنای هيچ مطالعه آماری نيستند، اما نشان دهنده تفاوت آرای عميق در ميان شهروندان ايرانيند.


آقای عباس شهروند اهل يزد می گويد: «هيچ کسی به خوبی افغان ها کار نمی کند. کارگران افغان بسيار زحمتکشند و کارگران ايرانی کاری که آن ها انجام می دهند را انجام نمی دهند. بين هر صد نفر هم ممکن است يک خلافکار پيدا شود.»


با اجرای طرح اخراج مهاجران افغان از ایران طی هفته های هزاران نفر از این مهاجران دستگیر به مرز افغانستان منتقل شده اند

طی رزوهای اخير، نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران، سکونت اتباع غير ايرانی در شهرهای مرز شرقی ايران را ممنوع کرده است. اين عمل با عنوان طرح کنترل مرزها در سيستان و بلوچستان، مهم ترين و اصلی ترين مسير ترانزيت مواد مخدر، اجرا می شود. تقريبا تمام اتباع غير ايرانی ساکن در مناطق مرزی شرق ايران اهل افغانستانند.


هرچند به نظر می رسد طرح اخراج افغان ها از روستاها و شهرهای شرقی ايران طرح جديدی است، اما اين طرح پيشتر هم در ايران اجرا شده بود.


سعيد احسان، گزارشگر سرويس افغانستان در راديو اروپای آزاد راديو آزادی، در گفت و گو با بخش دری اين راديو می گويد: «سال های پيش نيز اين طرح در ايران اجرا شده بود. از جمله در شهر زابل که دو سال پيش تقريبا مهاجران افغان کلا از آن بيرون رانده شدند.»


سعيد احسان از جمله به سمنان و شهرهای شمال ايران، به عنوان مناطق ديگری که در ان ها اجرا می شود اشاره می کند. با اين همه آقای احسان می گويد، همه اين ها طی سال های گذشته در حد طرح باقی ماندند و عملی نشدند.


خالی کردن شهرها يا روستاها از سکنه آن به شکل اجباری، خلاف قوانين بين الملی است. اين طرح در هر کشور و با هر سيستم سياسی که اجرا شود، می تواند با مجازات هايی -از جمله- از سوی سازمان ملل رو به رو شود.


«تصور کنيم، پليس يکی از شهرهای اروپايی که ايرانيان بسياری- چه به شکل قانونی و چه غير قانونی- در آن سکونت دارند، تصميم به خالی کردن آن از شهروندان ايرانی بگيرد.»


اين پرسش را با عبدالکريم لاهيجی، نايب رييس فدراسيون بين المللی سازمان های دفاع از حقوق بشر مطرح می کنم.


تلاش های وزیر امور خارجه افغانستان برای ترغیب ایران در صرف نظر کردن از اخراج مهاجران افغان از این کشور نتیجه نداد

آقای لاهيجی می گويد: «هيچ دولت دموکراتيکی نمی تواند به چنين عملی دست بزند. خالی کردن شهر ها از سکنه ان می تواند به عنوان جنايت عليه بشريت مجازات های بين المللی به همرا بياورد.»


اما سعيد احسان، گزارشگر راديو آزادی افغانستان در گفت و گو با اين راديو می گويد، هدف از اجرای اين طرح اين است، که بر کنترل مرزها به خصوص برای جلوگيری از تجارت مواد مخدر، افزوده شود. آقای احسان می گويد به اين شکل کسانی که به شکل غير قانونی در مناطق مرزی سکنی دارند، نمی توانند مسائل کاری يا جنگ در افغانستان را بهانه حضور خود کنند.


اما شرايط انتقال مردم يا خالی کردن شهری از ساکنان آن طبق قوانين و حقوق بين الملل چگونه است؟


عبدالکريم لاهيجی می گويد: «خارج کردن کسانی که به شکل غير قانونی در جايی سکنی دارند و بين ايران و افغانستان سفر می کنند، بايد با رضايت خود آن ها انجام شود. يا در جای ديگری امکانات زندگی و کار برای آن ها فراهم شود. در غير اين صورت نمی توان کسی را با استفاده از زور از محل سکونتش بيرون کرد.»


در خود افغاستان، گروه های حامی حقوق بشر و دست اندرکاران مسئله مهاجران، چندی است بر فعاليت های خود برای کمک به مهاجرانی که به اجبار به افغانستان فرستاده می شوند افزوده اند. اما اين بار قبل از هر چيز با تماس با سازمان های مشابه در داخل ايران.


نادر نادری، عضو کميسيون مستقل حقوق بشر در کابل می گويد، سازمان غير دولتی که در ان مشغول به کار است موفق شده است با تماس هايی که با سازمان های غير دولتی داخل ايران، روشنفکران و رزونامه نگاران حمايت ان را جلب کند.


بيش از دويست سازمان غير دولتی در ايران به جمع حاميان حقوق پناهنگان افغان پيوسته اند. گروهی از نويسندگان، روزنامه نگاران، حقوق دانان و انديشه سازان ايرانی نيز با امضای بيانيه ای از دولت ايران خواسته اند تا دست از اخراج پناهنگان افغان بردارد.


اما خوشبينی نادر نادری بی مرز نيست. او می گويد اميدوار است همه اين ها حداقل از برخوردهای خشونت بار پليس ايران با مهاجران افغان بکاهد. خشونت با پناهنگانی، که سال های سال بزرگ ترين گروه مهاجران جهان را تشکيل می دادند. گروه بزرگی از اين مهاجران به ايران پناهنده شدند. چه در زمان حمله شوروی سابق به اين کشور چه در زمان جنگ های داخلی.


گروهی از نويسندگان، روزنامه نگاران، حقوق دانان و انديشه سازان ايرانی نيز با امضای بيانيه ای از دولت ايران خواسته اند تا دست از اخراج پناهنگان افغان بردارد

برای سال های متوالی جمهوری اسلامی ايران از مهم ترين مخالفان طالبان در منطقه به شمار می رفت. در آن زمان نه چندان دور، مرزهای ايران محل ورود و خروج افغان های بی شماری بود. گروه بزرگی از افغان هايی که امروزه ساکن ايرانند همان زمان به ايران آمدند.


شيرين عبادی، حقوقدان و برنده جايزه صلح نوبل از نزديک وضعيت مهاجران افغان را پی گيری کرده است. خانم عبادی در اين زمينه کتابی نيز به چاپ رسانده است.


شيرين عبادی می گويد: «در ابتدای حمله نظامی اتحاد جماهير شوروی به افغانستان مرزهای ايران به روز پناهجويان افغان گشوده شد. حتی افغان ها را تشويق کردند که به ايران بيايند و عليه شوروی تجهيز بشوند. ولی برای اين پناهجويان هرگز کارت اقامت صادر نشد. در نتيجه سال های سال ان ها در بی قانونی کامل زندگی می کدند. دولت ايران هرچند مهاجران افغان را به رسميت نمی شناخت، اما مانع از زندگی آن ها در ايران هم نمی شد.»


اتحاد جماهير شوروی فرو پاشيد و حکومت طالبان سرنگون شد. اما سرزمينی که از آن به عنوان خواهر ايران ياد می شود همچنان صحنه نا آرامی و نبرد است. و پرسش در مورد مهاجران همچنان همان است ، که پيشتر بود. آيا حضور افغان ها در ايران بر اوضاع اقتصادی، اجتماعی و امنيتی اين کشور چنان تاثير گذار است که بدون آن ها اين مشکلات هم حل خواهند شد؟