انتخابات رياست جمهوری ونزوئلا، که يکشنبه هفتم اکتبر برگزار ميشود، زير ذره بين ناظران مسايل بين المللی است. گفتگوی اقتصادی امروز راديو فردا با فريدون خاوند نگاهی است به اوضاع اقتصادی اين کشور نفتخيز آمريکای جنوبی.
آیا هوگو چاوز، رييس جمهوری جنجالی ونزوئلا، می تواند با تکيه بر کارنامه اقتصادی خود به پيروزی در انتخابات رياست جمهوری اميدوار باشد؟
فريدون خاوند :انتخابات رياست جمهوری ونزوئلا را مسلما نمی توان يک انتخابات کاملا آزاد به شمار آورد.
البته مطبوعات در اين کشور آمريکای جنوبی از نوعی آزادی نسبی برخوردارند، ولی اوپوزيسيون به راديو و تلويزيون و ديگر رسانه های دولتی دسترسی ندارد و، در مجموع، جو عمومی کشور را، با توجه به «پوپوليسم» هوگو چاوز و رفتار هواداران او و عدم حضور واقعی ناظران مستقل خارجی، نمی شود دموکراتيک توصيف کرد.
با اين حال ايدئولوژی ملهم از هوگو چاوز معروف به «چاويسم»، در حال عقب نشينی است و رقيب او انريکه کاپريلس، نماينده چپ ميانه رو، در جذب افکار عمومی موفقيت های مهمی داشته، هر چند که بر اساس آخرين داده ها پيروزی او بر هوگو چاوز بسيار دشوار خواهد بود.
به هر حال اگر هوگو چاوز بار ديگر هم پيروز شود، اين پيروزی را نمی توان به حساب کارنامه اقتصادی او گذاشت، کارنامه ای که دستآورد مهمی در آن ديده نمی شود و حتی از بسياری جهات، فاجعه آميز است.
ونزوئلای بيست و هشت ميليون نفری، که مطابق آخرين ارزيابی ها ذخاير نفتی اش با دويست و نود و هفت ميليارد بشکه حتی بيش از عربستان سعودی است، با دشواری های بزرگ اقتصادی دست و پنجه نرم ميکند و بيش از بيست در صد مردمش زير خط فقر هستند.
در آمد ونزوئلا از محل نفت به صد ميليارد دلار در سال ميرسد، ولی دلار های نفتی به دليل سياست اقتصادی نادرست هوگو چاوز عمدتا صرف برنامه های عوامفريبانه ميشود و يا در چاه اسراف و فساد به هدر ميرود.
حتی صنعت نفت ونزوئلا، که ستون فقرات اقتصاد کشور به شمار ميرود، از هفت سال پيش به اين سو در جا زده و توان توليدش از دو ميليون و پانصد هزار بشکه در روز بيشتر نيست.
در ديگر حوزه های اقتصادی هم از سرمايه گذاری خبری نيست و رهبری انقلاب «بوليواری»، با سخنان آتشين خود، هم سرمايه گذاران داخلی را فراری داده است و هم سرمايه گذاران خارجی را.
طی چند سال گذشته روابط ايران و ونزوئلا بسيار نزديک بوده. وجوه اشتراک دو کشور چيست و دوستی هوگو چاوز و محمود احمدی نژاد چه دلايلی دارد؟
روابط ايران و ونزوئلا نه بر پيوند های فرهنگی استوار است، نه بر قرابت تاريخی و جغرافيايی، و نه بر ضروريات حاصل از داد و ستد.
در عوض روسای جمهوری دو کشور از لحاظ سياسی وجوه مشترک زيادی دارند. هر دو «پوپوليست» هستند و سخنسرايی و بسيج توده ها را بر حرمت قانون و تکيه بر نهاد ها ترجيح ميدهند.
هر دوی آنها به شدت ضد آمريکايی اند و در صحنه بين المللی هم متحدان مشابهی دارند، از جمله بشار اسد رييس جمهوری سوريه.
مهم تر از همه، شباهت های زيادی از لحاظ اقتصادی بين دو کشور وجود دارد.
هر دو اقتصاد گرفتار نفت اند و در توسعه کشاورزی و صنعت شان شکست خورده اند. در واقع ايران و ونزوئلا در زمره مهم ترين قربانيان «بيماری هلندی» به شمار ميروند، به اين معنا که وابستگی مطلق به نفت مانع از دستيابی آنها به يک اقتصاد متنوع و پويا شده است. به بيان ديگر بازرگانی خارجی و وضعيت خزانه داری آنها به فراز و نشيب های بازار جهانی طلای سياه بستگی دارد نه به دستگاه توليدی و ماليات شهروندان آنها.
از طرف ديگر هر دو کشور در کام يک اقتصاد دولتی فرو رفته اند و نتوانسته اند برای فعاليت بخش خصوصی زمينه مساعدی فراهم بيآورند.
به علاوه هر دو کشور گرفتار نرخ تورم بالای بيست در صدد هستند. پيش از اين نرخ تورم ونزوئلا از ايران هم بالا تر بود، ولی به تازگی، با توجه به سقوط پول ملی در ايران، جمهوری اسلامی در اين مسابقه شوم از جمهوری «بليواری» آقای چاوز جلو افتاده است.
فساد مالی يکی ديگر از وجوه تشابه ميان ونزوئلا و ايران است. در واقع اقتصاد رانتی متکی بردلار های نفتی هر دو کشور را در فساد و نابرابری های اجتماعی فرو برده است. در فهرست سازمان معروف «شفافيت بين المللی»، ايران از لحاظ درجه فساد در رديف صد و بيستم قرار دارد، ولی ونزوئلا حتی از جمهوری اسلامی هم فاسد تر است و در رديف صد و هفتاد و دوم اين فهرست قرار دارد. اگر انتخابات ونزوئلا واقعا آزاد بود، انريکه کاپريلس می توانست نقش خانواده هوگو چاوز را در شبکه های فساد بهتر افشا کند.
بخش مهمی می از جريان های سياسی جهان که به طيف «چپ» تعلق دارند، از هوگو چاوز و سياست های او طرفداری ميکنند. اين طرفداری ناشی از چيست و چرا هوگو چاوز همچنان چهره ای انقلابی به شمار ميآيد؟
گفتمان سياسی رييس جمهوری ونزوئلا و شيوه حکومت و روابط بين المللی او با چپ «جهان سومی» دوران پايانی قرن بيستم شباهت هايی دارد. حملات دايمی او عليه آمريکا، رابطه نزديک او با رهبران کوبا، و سخنرانی های دايمی او در دفاع از «زحمتکشان» کشورش، همراه با کمک های نقدی که از محل دلار های نفتی در اختيار قشر هايی از جمعيت ونزوئلا قرار ميدهد، همه و همه به او چهره ای «انقلابی» ميدهند.
گرايش های گوناگون چپ، چه در کشور های پيشرفته و چه در دنيای در حال توسعه، هوگو چاوز را يکی از معدود نمايندگان گفتمان «انقلابی» در جهان ميدانند. بعد از سقوط شوروی، تغيير جهت چين و خاموش شدن صدای کوبا، ونزوئلای هوگو چاوز تنها کشوری است که ياد گفتمان انقلابی دهه های پيش را زنده نگه مي دارد.
با اين حال رفتار هوگو چاوز، هم در درون و هم در بيرون کشورش، طيف هواداران او را در جهان نا اميد کرده است. دوستی نزديک او با ديکتاتور های جهان سومی، از احمدی نژاد گرفته تا قذافی و بشار اسد، برای خيلی از گرايش های چپ غير قابل تحمل بوده و هست. و نيز فسادی که در دستگاه های حامی او در ونزوئلا ديده مي شود.
آمريکای لاتين در سال های اخير نمونه های بزرگی از پيشرفت را در عرصه های اقتصادی و سياسی به دنيا ارائه داده است. نظامی که هوگو چاوز بر اقتصاد و سياست ونزوئلا مسلط کرده، در مقايسه با نظام های درخشانی که در برزيل يا شيلی پا گرفته اند، چه جاذبه ای می تواند داشته باشد؟
حتی اگر هوگو چاوز در انتخابات روز يکشنبه ونزوئلا برنده شود، ترديدی نيست که «چاويسم» افولی غير قابل بازگشت را آغاز کرده است.
آیا هوگو چاوز، رييس جمهوری جنجالی ونزوئلا، می تواند با تکيه بر کارنامه اقتصادی خود به پيروزی در انتخابات رياست جمهوری اميدوار باشد؟
فريدون خاوند :انتخابات رياست جمهوری ونزوئلا را مسلما نمی توان يک انتخابات کاملا آزاد به شمار آورد.
البته مطبوعات در اين کشور آمريکای جنوبی از نوعی آزادی نسبی برخوردارند، ولی اوپوزيسيون به راديو و تلويزيون و ديگر رسانه های دولتی دسترسی ندارد و، در مجموع، جو عمومی کشور را، با توجه به «پوپوليسم» هوگو چاوز و رفتار هواداران او و عدم حضور واقعی ناظران مستقل خارجی، نمی شود دموکراتيک توصيف کرد.
با اين حال ايدئولوژی ملهم از هوگو چاوز معروف به «چاويسم»، در حال عقب نشينی است و رقيب او انريکه کاپريلس، نماينده چپ ميانه رو، در جذب افکار عمومی موفقيت های مهمی داشته، هر چند که بر اساس آخرين داده ها پيروزی او بر هوگو چاوز بسيار دشوار خواهد بود.
به هر حال اگر هوگو چاوز بار ديگر هم پيروز شود، اين پيروزی را نمی توان به حساب کارنامه اقتصادی او گذاشت، کارنامه ای که دستآورد مهمی در آن ديده نمی شود و حتی از بسياری جهات، فاجعه آميز است.
ونزوئلای بيست و هشت ميليون نفری، که مطابق آخرين ارزيابی ها ذخاير نفتی اش با دويست و نود و هفت ميليارد بشکه حتی بيش از عربستان سعودی است، با دشواری های بزرگ اقتصادی دست و پنجه نرم ميکند و بيش از بيست در صد مردمش زير خط فقر هستند.
در آمد ونزوئلا از محل نفت به صد ميليارد دلار در سال ميرسد، ولی دلار های نفتی به دليل سياست اقتصادی نادرست هوگو چاوز عمدتا صرف برنامه های عوامفريبانه ميشود و يا در چاه اسراف و فساد به هدر ميرود.
حتی صنعت نفت ونزوئلا، که ستون فقرات اقتصاد کشور به شمار ميرود، از هفت سال پيش به اين سو در جا زده و توان توليدش از دو ميليون و پانصد هزار بشکه در روز بيشتر نيست.
در ديگر حوزه های اقتصادی هم از سرمايه گذاری خبری نيست و رهبری انقلاب «بوليواری»، با سخنان آتشين خود، هم سرمايه گذاران داخلی را فراری داده است و هم سرمايه گذاران خارجی را.
طی چند سال گذشته روابط ايران و ونزوئلا بسيار نزديک بوده. وجوه اشتراک دو کشور چيست و دوستی هوگو چاوز و محمود احمدی نژاد چه دلايلی دارد؟
روابط ايران و ونزوئلا نه بر پيوند های فرهنگی استوار است، نه بر قرابت تاريخی و جغرافيايی، و نه بر ضروريات حاصل از داد و ستد.
در عوض روسای جمهوری دو کشور از لحاظ سياسی وجوه مشترک زيادی دارند. هر دو «پوپوليست» هستند و سخنسرايی و بسيج توده ها را بر حرمت قانون و تکيه بر نهاد ها ترجيح ميدهند.
هر دوی آنها به شدت ضد آمريکايی اند و در صحنه بين المللی هم متحدان مشابهی دارند، از جمله بشار اسد رييس جمهوری سوريه.
مهم تر از همه، شباهت های زيادی از لحاظ اقتصادی بين دو کشور وجود دارد.
هر دو اقتصاد گرفتار نفت اند و در توسعه کشاورزی و صنعت شان شکست خورده اند. در واقع ايران و ونزوئلا در زمره مهم ترين قربانيان «بيماری هلندی» به شمار ميروند، به اين معنا که وابستگی مطلق به نفت مانع از دستيابی آنها به يک اقتصاد متنوع و پويا شده است. به بيان ديگر بازرگانی خارجی و وضعيت خزانه داری آنها به فراز و نشيب های بازار جهانی طلای سياه بستگی دارد نه به دستگاه توليدی و ماليات شهروندان آنها.
از طرف ديگر هر دو کشور در کام يک اقتصاد دولتی فرو رفته اند و نتوانسته اند برای فعاليت بخش خصوصی زمينه مساعدی فراهم بيآورند.
به علاوه هر دو کشور گرفتار نرخ تورم بالای بيست در صدد هستند. پيش از اين نرخ تورم ونزوئلا از ايران هم بالا تر بود، ولی به تازگی، با توجه به سقوط پول ملی در ايران، جمهوری اسلامی در اين مسابقه شوم از جمهوری «بليواری» آقای چاوز جلو افتاده است.
فساد مالی يکی ديگر از وجوه تشابه ميان ونزوئلا و ايران است. در واقع اقتصاد رانتی متکی بردلار های نفتی هر دو کشور را در فساد و نابرابری های اجتماعی فرو برده است. در فهرست سازمان معروف «شفافيت بين المللی»، ايران از لحاظ درجه فساد در رديف صد و بيستم قرار دارد، ولی ونزوئلا حتی از جمهوری اسلامی هم فاسد تر است و در رديف صد و هفتاد و دوم اين فهرست قرار دارد. اگر انتخابات ونزوئلا واقعا آزاد بود، انريکه کاپريلس می توانست نقش خانواده هوگو چاوز را در شبکه های فساد بهتر افشا کند.
بخش مهمی می از جريان های سياسی جهان که به طيف «چپ» تعلق دارند، از هوگو چاوز و سياست های او طرفداری ميکنند. اين طرفداری ناشی از چيست و چرا هوگو چاوز همچنان چهره ای انقلابی به شمار ميآيد؟
گفتمان سياسی رييس جمهوری ونزوئلا و شيوه حکومت و روابط بين المللی او با چپ «جهان سومی» دوران پايانی قرن بيستم شباهت هايی دارد. حملات دايمی او عليه آمريکا، رابطه نزديک او با رهبران کوبا، و سخنرانی های دايمی او در دفاع از «زحمتکشان» کشورش، همراه با کمک های نقدی که از محل دلار های نفتی در اختيار قشر هايی از جمعيت ونزوئلا قرار ميدهد، همه و همه به او چهره ای «انقلابی» ميدهند.
گرايش های گوناگون چپ، چه در کشور های پيشرفته و چه در دنيای در حال توسعه، هوگو چاوز را يکی از معدود نمايندگان گفتمان «انقلابی» در جهان ميدانند. بعد از سقوط شوروی، تغيير جهت چين و خاموش شدن صدای کوبا، ونزوئلای هوگو چاوز تنها کشوری است که ياد گفتمان انقلابی دهه های پيش را زنده نگه مي دارد.
با اين حال رفتار هوگو چاوز، هم در درون و هم در بيرون کشورش، طيف هواداران او را در جهان نا اميد کرده است. دوستی نزديک او با ديکتاتور های جهان سومی، از احمدی نژاد گرفته تا قذافی و بشار اسد، برای خيلی از گرايش های چپ غير قابل تحمل بوده و هست. و نيز فسادی که در دستگاه های حامی او در ونزوئلا ديده مي شود.
آمريکای لاتين در سال های اخير نمونه های بزرگی از پيشرفت را در عرصه های اقتصادی و سياسی به دنيا ارائه داده است. نظامی که هوگو چاوز بر اقتصاد و سياست ونزوئلا مسلط کرده، در مقايسه با نظام های درخشانی که در برزيل يا شيلی پا گرفته اند، چه جاذبه ای می تواند داشته باشد؟
حتی اگر هوگو چاوز در انتخابات روز يکشنبه ونزوئلا برنده شود، ترديدی نيست که «چاويسم» افولی غير قابل بازگشت را آغاز کرده است.