توافق نامه ژنو؛ چرخش راهبردی آمريکا و ادامه حضور در خليج فارس

با گذشت دو هفته از امضا توافق نامه ژنو ميان ايران و کشور های گروه ۱+۵ ، بحث های گوناگون درباره محتوای اين سند ، ماهيت مذاکرات بين دوطرف و پی آمد های مترتب بر آن همچنان ادامه دارد و طيف واکنش های به آن نيز گسترده است.

واکنش های رنگارنگ

شماری اين توافق نامه را پيروزی بزرگ جمهوری اسلامی دانسته اند و برخی آن را "ترکمنچای هسته ای" نام نهاده اند و عده ای نيز در مقام انتقاد بر اين باورند که در اين توافق نامه توازنی ميان امتيازهای داده شده دو طرف به يکديگر وجود ندارد. همگام با اين برداشتهای متضاد، شماری در جمهوری اسلامی اين توافق نامه را مثبت و نوعی مصالحه طرفهای درگير و بازی بُرد- بُرد ارزيابی ميکنند و تعامل جمهوری اسلامی با کشور های گروه ۱+۵ ، به ويژه آمريکا را ، ناشی از شناخت دقيق توانائيها، محدويت ها و فرصت های پيش روی خود و طرف مقابل ميدانند که در سايه واقع گرائی درمحيط نا مطمئن سياست بين الملل گرفته شده است. اين گروه عبارت "نرمش قهرمانانه" آيت الله خامنه ای را مترداف با "واقع گرائی متعهدانه" ميدانند که در راستای به ثمر نشاندن آرمانهای اسلامی و ملی کشور به زبان آورده شده است.

ديپلماسی پنهان

آيت آلله خامنه ای در اواخر شهريور امسال در ملاقاتی با فرماندهان سپاه پاسداران با استقبال از "حرکتهای صحيح ديپلماتيک" و تاکيد به اينکه ايران نه برنامه ای برای دستيابی به سلاح هسته ای دارد و نه معتقد به داشتن چنين سلاحی است، "نرمش قهرمانانه " را پيش کشيد .

اما واقعيت اين است که ماهها پيش از روی کار آمدن حسن روحانی واز سرگيری گفتگو های ژنو، مذاکرات هسته ای پشت پرده بين ديپلماتهای ايران و آمريکا جريان داشت.

به گزارش برخی از رسانه های غربی، اين گفتگو ها که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، در ابتدا بطئی بود و جان کری ، رئيس وقت کميته روابط خارجی سنا آمريکا ، شالوده اين گفتگو ها را بنا نهاد و برای اين کار با سفر به عمان از سلطان قابوس کمک گرفت. در ماه خرداد امسال که حسن روحانی به عنوان هفتمين رئيس جمهوری ايران برگزيده شد، نمايندگان ايران و آمريکا دو بار در مسقط ملاقات کردند و باراک اوباما ، رئيس جمهوری آمريکا، بنيامين نتانياهو را ازنتايج اين مذاکرات با خبر کرد. البته نتانياهو از اين خبر متعجب نشد چرا که پيشتر از طرف مقامهای عربستان سعودی در جريان اين گفتگو های محرمانه قرار گرفته بود.

برخی از محافل ديپلماتيک بر اين باورند که نتيجه مذاکرات ژنو که به توافق نامه هسته ای منجر شد در جريان گفتگوهای پشت پرده ايران و آمريکا با هدف رفع مسائل فی مابين و حفظ منافع دو طرف ، از پيش تعيين شده بود.

نرمش قهرمانانه

" نرمش قهرمانانه" جمهوری اسلامی ريشه در دو دهه تحريم های گوناگون آمريکا عليه صنايع نفتی ايران و تحريم های ثانوی اين کشورعليه شرکتهای غير آمريکائی برای محدود کردن فعاليت های آنها در ايران دارد که اقتصاد ايران را در سراشيبی قرار داده است.

اقتصاد ايران شديدا به اقتصاد ارز تکيه دارد و به عبارت ديگر بر صدور نفت و استفاده از دلار های نفتی تکيه دارد ، اقتصادی که در اثر فشار های متنوع و گستره دولت اوباما با همکاری ساير کشورها تَرَک برداشته است. اقتصاد مقاومتی که به گفته مقامهای جمهوری اسلامی مبتنی بر "مبانی اقتصاد اسلامی" است راه به جائی نبرده ورژيم دريافته است که مشت گره کرده در اقتصاد جواب نميدهد.

نرخ بالای بيکاری، تورم شديد،عدم سرمايه گذاری خارجی ، بی برنامگی دولت و سو مديريت در زمينه اقتصادی ، بی اعتمادی مردم به اقتصاد ملی و فشار فزاينده به مردم راههای گريز را يکی پس از ديگری بر روی جمهوری اسلامی بسته است . در چنين شرايطی است که رژيم راه تعامل را پيش گرفته است ومهمترين بازيگر شش قدرت جهانی در مذاکرات ژنو يعنی آمريکا هم آن را پذيرفته است.

نرمش آمريکا، چرخش راهبردی

دولت اوباما نيز درنرمشی متقابل نشان داد که پی جوئی اهداف استراتژيک آمريکا را به حمله نظامی و تشديد بيش از پيش تحريم ها وتحميل درد و رنج بيشتر به مردم ايران ترجيح ميدهد. در واقع آمريکا بعد از دو دهه جنگ درافغانستان وعراق مايل به درگيری نظامی در خاور ميانه نيست و اهّم توجه خود را به شمال شرق، جنوب شرق و جنوب آسيا يعنی منطقه آسيا- پاسيفيک معطوف کرده است که اهميت اقتصادی، سياسی و استراتژيک فوق العاده ای برای آمريکا دارد .

به باور کارشناسان اقتصادی، اين منطقه، از جمله چين که در حال حاضر دومين اقتصاد دنيا را دارد، در چند دهه آينده موتور ثروت دنيا خواهند بود و باراک اوباما در سخنرانی هايش نيز به اين و اقعيت و ارجحيتی که اين منطقه در سياست خارجی آمريکا خواهد داشت صحه گذاشته است.

منطقه خاور ميانه، با توجه به واقعيت های ژئوپوليتيک اين قرن، برای آمريکا از اهميت و ارجحيت فوق العاده ای برخوردار نيست که در سالهای جنگ سرد و دو دهه بعد از آن داشت و استفاده از سلاح نفت ميتوانست امنيت انرژی جهان را به خطر اندازد . آمريکا تا دو سال ديگر بزرگترين توليد کننده نفت شيل ( نفت سنگ) خواهد بود و اين، توام با افزايش انرژی های تجديد پذير در آمريکا ميرود که اين کشور را به سوی خود کفائی انرژی سوق دهد.

نگرانی کشور های عرب

نرمش متقابل ايران و آمريکا وتوافق نامه ژنو و عدم تمايل اوباما به استفاده از نيروی نظامی در سوريه، کشورهای عربی خليج فارس به ويژه عربستان سعودی را به شدت نگران کرده است.

عربستان بيش از جاه طلبی های هسته ای ايران ، نگران تحولات ژئوپليتيک در منطقه خاور ميانه است. به باور رياض، بهبود روابط آمريکا با ايران، ميزان نفوذ جمهوری اسلامی را در عراق، لبنان و سوريه افزايش خواهد داد و اين کار، با تشجيع شيعيان خاورميانه از جمله شيعيان عربستان سعودی و بحرين،به بی ثباتی گسترده ای در در منطقه منجر خواهد شد.

در هفته های اخير مقامهای سعودی بار ها با انتقاد از سياست آمريکا در قبال جمهوری اسلامی بار ها اين نگرانی را ابراز کرده اند و پرنس محمد بن نواف بن عبدالعزيز ، سفير عربستان در بريتانيا ، گفتگوی هسته ای با ايران را "سياست تسليم وباج دهی" توصيف کرد. مقامهای سعودی همچنين التزام و هم پيمانی آمريکا را با کشور های عربی خليج فارس و حتی ادامه حضور نظامی آمريکا در منطقه را زير سئوال برده اند.

اطمينان خاطر آمريکا، تداوم حضور نظامی

به رغم اين برداشت ها ، دولت اوباما تحولات و رويداد های خاورميانه و منطقه خليج فارس را با حساسيت خاصی زير نظر دارد ولی علاقمند به استفاده از نيروی نظامی نيست. واشینگتن با نرمشی که نشان داده خواهان رسيدن به نوعی تفاهم با جمهوری اسلامی است و مايل نيست که برای ايفای نقش خود درمنطقه خليج فارس به همکاری با عربستان و يا ديگر کشور های شورای همکاری خليج فارس بسنده کند و نشانه ها حکايت از آن دارد که دولت اوباما خواهان برقراری رابطه با همه بازيگران منطقه است . اين دولت ميزان تعهداتش را در منطقه بيش از اندازه ميداند و مايل است که بخشی از انرژی و منابع خود در سياست خارجی را متو جه منطقه آسيا – پاسيفيک کند.

البته اين چرخش استراتژيک آمريکا بدان معنی نيست که اين کشور منطقه خاور ميانه و خليج فارس را به امان خود رها خواهد کرد . سياست آمريکا در دهه های اخير در خليج فارس همواره بر پايه جلوگيری از ظهور يک قدرت فرادست و برتر بوده است و واشينگتن بر آن نيست که خليج فارس را ترک کند و يا کليد تامين امنيت آن را به ايران بسپارد. به رغم خودکفائی آمريکا در حيطه انرژی در آينده نزديک، منابع نفت و گاز عظيم خليج فارس توام با توان کشور های اين منطقه برای توليد اضافی در کوتاه مدت، به ويژه عربستان ، کويت و امارات، کماکان برای همپيمانان آمريکا در اروپا و اقتصاد جهانی دستکم برای چند دهه آينده جنبه حياتی خواهد داشت.

مقام های آمريکائی در هفته های اخير به ويژه بعد از توافق نامه ژنو با سفر به کشور های عربی خليج فارس و يا با اظهارات خود سعی کرده اند که با تاکيد به تعهدات خود درمنطقه از نگرانی های اين کشور ها بکاهند. در همين راستا، به تازگی چاک هيگل، وزير دفاع آمريکا، در کنفرانس سالانه امنيی در بحرين (ديالوگ منامه) که "موسسه بين المللی مطالعات استراتژيک" لندن بر پا ميکند گفت آمريکا به تعهدات خود در قبال کشورهای عربی خليج فارس پای بند است و در رابطه با قرار داد ژنو ميزان حضور نظامی خود را در خليج فارس کاهش نخواهد داد.