مصادره دولتی آيين های مذهبی

نیروی انتظامی جمهوری اسلامی برخی محدویت ها جدید بر نحوه عزاداری در ماه محرم وضع کرده است

اعلاميه اخير نيروی انتظامی مبنی بر «ممنوعيت حمل علم، شمايل و تمثال در آئين های عزاداری ماه محرم» و جايگزين کردن نمادهای سنتی «با تصاوير حرمين شريفين، شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»، که بر اساس همين اعلاميه به عنوان «محصولات فرهنگی در ميان هيات‌های عزاداری ماه محرم توزيع خواهد شد»، نمونه گويايی از تقابل دولت های مکتبی با آيين های سنتی ملی و مذهبی و تضاد درون زایی و خودجوشی آزاد با برنامه ريزی مستبدانه را به دست می دهد.


مقايسه اين نمونه با دو نمونه جشن های اول ماه مه در کشورهای بلوک شرق سابق و جشن تولد امام دوازدهم شيعه در ايران می تواند نقش و تاثير برنامه ريزی حکومتی را بر تقليل آیين های مردمی به مراسمی رسمی و دولتی آشکار کند.


از منظر مردم شناسی و فرهنگ شناسی آيين های سنتی ملی و مذهبی در بستر تاريخ سياسی، اجتماعی و فرهنگی ملت ها، به گونه ای خودجوش و درون زا، شکل می گيرند، شکل درونی و بيرونی، نمادها و عناصر اين آيين ها در متن تاريخ فرهنگی ملت ها کارکردها، معناها و کاربردهای ويژه خود را دارند و با پاسخ دادن به برخی نيازهای پايدار و تحقق برخی کارکردهای ماندگار، در فرهنگ يک ملت درونی و با آن عجين می شوند.


تقابل خودجوشی و درون زایی آزاد آيين های سنتی ملی و مذهبی با برنامه ريزی حکومتی چندان پر رنگ است که حضور مستبدانه و از بالای دولت ها گاه به مرگ يک سنت ريشه دار منجر شده و گاه آيينی خودجوش و مردمی را از کارکردها و معناهای آن تهی و به مراسمی رسمی و بی جان تقليل داده است.


آيين های سنتی جشن تولد امام زمان در ايران و اول ماه مه ، روز جهانی کارگر، در بلوک شرق سابق دو نمونه کلاسيک و تيپيک از تقليل آيين های سنتی خودجوش و درون زا را به مراسمی بی روح و رسمی به دست می دهند.


تقابل خودجوشی و درون زایی آزاد آيين های سنتی ملی و مذهبی با برنامه ريزی حکومتی چندان پر رنگ است که حضور مستبدانه و از بالای دولت ها گاه به مرگ يک سنت ريشه دار منجر شده و گاه آيينی خودجوش و مردمی را از کارکردها و معناهای آن تهی و به مراسمی رسمی و بی جان تقليل داده است

مصادره جشن تولد امام دوازدهم


جشن تولد امام دوازدهم به دوران پهلوی دوم جشنی مردمی و زنده بود.


خيابان های شهرها و ميدان های روستاهای شيعه نشين ايران با رنگارنگی و تنوعی که حکايت از ابتکارات دواطلبانه و آزاد مردمی داشت، آذين می شدند، استان های گوناگون متناسب با فرهنگ خود با چراغانی، رقص و پايکوبی تولد منجی خود موعود خود را جشن می گرفتند، امام دوازدهم «اعليحضرت ولی عصر» خطاب می شد، پيام آيين جشن تولد امام دوازدهم: نارضايتی از وضع موجود، نفی و به رسميت نشناختن اعليحضرت حاکم، انتظار موعودی که عدالت آسمانی را بر زمين تحقق خواهد بخشيد و.. در اغلب عناصر، نمادها و مراسم سنتی جشن ها بيان شده و از يک نسل ناکام به نسل ناکام اما منتظر بعدی منتقل می شد.


جمهوری اسلامی يکی دو سال پس از استقرار خود جشن تولد امام زمان را مصادره و به جشنی رسمی و دولتی تقليل داد.


شرکت های بزرگ با بودجه هنگفت دولتی تزيين خيابان ها و مکان های عمومی و نصب طاق نصرت های يک دست و مشابه را بر عهده گرفتند، حضور پر رنگ حکومت با امکانات گسترده دولتی جایی برای ابتکارهای خودجوش و داوطلبانه مردمی باقی نگذاشت، تنوع به يک دستی بدل شد، مردم به دلايل گوناگون، از جمله پيوند منجی موعود با حکومت و حضور پر رنگ دولت در مراسم، آیين سنتی خود را واگذار کردند و.. جشن مصادره شده تولد منجی موعود کارکردها، پيام ها و کاربردهای سابق خود را از دست داد و از رونق افتاد.


اول ماه مه در بلوک شرق سابق


فرآيندی مشابه با جشن تولد امام دوازدهم شيعه در کشورهای بلوک شرق سابق آیين های جشن اول ماه را ديگرگون کرد.


جشن های اول ماه مه، روز جهانی کارگر، و شعار معروف «کارگران جهان متحد شويد»، فراتر از کالبد شکافی مراسم و معنای کلمات و جمله، بيش از هر چه نفی وضع موجود، اعتراض به سامان حاکم، ديگرگونی ساختاری و.. معنا می داد و حکايت از آرمان گرايی پرشور جنبش سوسياليستی داشت.


ميليون ها انسانی که در سرتاسر جهان، آزادنه و داوطلبانه، و گاه با به جان خريدن زندان و مرگ، آيين های اول ماه مه را گرامی داشته و شعار اتحاد کارگران جهان را سر می دادند و هزاران انسانی که در دو قرن گذشته برای حفظ و انتقال آن آیين و اين شعار جان خود را از دست دادند، با شرکت در جشن کارگری و سر دادن شعار اتحاد کارگران به جهان پيام می دادند: «ما نمی ترسيم، خواستار جهانی ديگر هستيم، وضع موجود را نفی می کنيم و..»


برخی ممنوعيت ها، چون ممنوعيت قمه زنی، به دليل برخورداری از توضيح روشن به سرعت پذيرفته می شوند اما علامتی که يادآور تقدس چندين هزار ساله درخت سرو در نزد ايرانيان است يا ديگر نمادهايی را که در ساختار فرهنگی جامعه جذب و درونی شده اند، چگونه می توان به خرافی و غير خرافی تقسيم کرد؟

دولت های مستبد شوروی و بلوک شرق سابق که خود را حافظ نظام سوسياليستی و نماينده کارگران جهان می دانستند، جشن اول ماه مه و شعار «کارگران جهان متحد شويد» را مصادره کردند.


واسلا هاول، نمايشنامه نويس چک، در يکی از مقالات خود، گزارشی جذاب از برگزاری جشن کارگری و سرنوشت شعار مصادر شده اتحاد کارگران به دست می دهد.


در استبداد بلوک شرق همه لايه های جامعه، موافق و مخالف، نه داوطلبانه و آزادانه، که از سر ترس و اجبار، در مراسم برنامه ريزی شده اول ماه مه شرکت می کردند تا اطاعت خود از دولت، ترس خود را از استبداد و تمايل اجباری خود را به حفظ وضع موجود نشان دهند.


هفته ها پيش از جشن تراکت ها و پارچه های بزرگ با شعار «کارگران جهان متحد شويد» در ميان مردم «توزيع» می شد تا در مدارس، دانشگاه ها، کارخانه ها، ادارات، رستوران ها، قهوه خانه ها، تاترها و همه اماکن عمومی بر اساس دستورالعمل دولتی نصب شوند.


جامعه، جز لايه نازک هوادار حکومت، با سر دادن و نصب اين شعار ترس خود را بيان می کرد و به گفته هاول چهار کلمه جمله «کارگران جهان متحد شويد» جدا از معنای خود و جدا از بار و پيام تاريخی خود به معنای «ما می ترسيم، ما اطاعت می کنيم و..» بود.


دولت های مستبد بلوک شرق با مصادره شعار «کارگران جهان متحد شويد» و با برنامه ريزی جشن اول ماه مه، آرمان گرايی و شوق و شور ديگرگونی را از آن ها حذف کرده و يکی از بزرگ ترين جشن ها و يکی از برانگيزاننده ترين شعارهای جهان را به مراسمی اجباری، بی روح ، سرد و دولتی تقليل دادند.


معيار مبهم خرافه


نيروی انتظامی ايران در اعلاميه اخير خود گفته است که بر اساس «طرح ضابطه مند کردن هيئت های عزاداری مذهبی» حضور نمادها و عناصر «خرافاتی» را در مراسم عزاداری ماه محرم ممنوع کرده است.


در طبقه بندی نمادها، عناصر، شکل ها و ساختار آيين های سنتی ملی و مردمی به خرافه و غير خرافه اما جای اين پرسش باقی می ماند که بر اساس کدام معيار و سنجه ای می توان عنصر و نمادی را خرافی و ديگری را غير خرافی توصيف کرد و مرز خرافه و غير خرافه را چه مفاهيمی رقم می زنند؟


برخی ممنوعيت ها، چون ممنوعيت قمه زنی، به دليل برخورداری از توضيح روشن به سرعت پذيرفته می شوند اما علامتی که يادآور تقدس چندين هزار ساله درخت سرو در نزد ايرانيان است يا ديگر نمادهايی را که در ساختار فرهنگی جامعه جذب و درونی شده اند، چگونه می توان به خرافی و غير خرافی تقسيم کرد؟


اگر آيين های سنتی ملی و مذهبی، نه با معيارهای مردم شناسی و فرهنگ شناسی، که با معيار «خرافه و غير خرافه» بررسی و طبقه بندی شوند، کدام مراسم و آيين بر جای می ماند؟


اگر حکومت ها آيين ها و مراسم سنتی ملی و مذهبی را تصفيه و برنامه ريزی کنند بر عنصر خودجوشی و درون زایی آزاد آیين ها چه خواهد رفت؟


بينان گذار جمهوری اسلامی گرچه با برخی آيين ها و مراسم ملی و مذهبی به شدت مخالف بود، اما با هوشياری بر سنتی بودن و سنتی ماندن آيين های عزاداری ماه محرم تاکيد داشت چرا که بر نسبت و ارتباط تنگاتنگ اين آيين با فرهنگ و ايدئولوژی حکومتی و با جاذبه قدرت مذهبی آگاه بود.


تفکيک و طبقه بندی آیين های سنتی ملی و مذهبی بر معيار «خرافه و غير خرافه»، شيوه ای که جانشينان آقای خمينی پيش گرفته اند، اما راه را بر حذف برخی آيين های ريشه دار در فرهنگ ايرانی باز خواهد کرد.
جمهوری اسلامی به رغم تلاش های بسيار در حذف نوروز و چهارشنه سوری شکست خورد اما در تقليل آيين های تولد امام دوازدهم به مراسمی دولتی موفق شد.


چند سال آينده نشان خوهد که برنامه ريزی دولتی مراسم عزاداری ماه محرم تا چه حد يکی از ريشه دارترين سنت های شيعه ايرانی را دگرگون خواهد کرد.