شطحيات سياسی و دنيای «ماليخوليايی»مقامات جمهوری اسلامی

هنگام دعوت از احمدی نژاد برای یک سخنرانی ، فرزاد جمشیدی می گوید:«برای بخشی از اظهارات رئيس جمهور کشورمان در سفر به نيويورک که در اين خبرگزاری [فرانس ۲۴] منتشر شده، حدود ۲ ميليارد و ۲۰۰ ميليون «کامنت » درج شده است.»

گفته‌های مقامات جمهوری اسلامی در دوران اخير در حد و اندازه‌ای هستند که ديگر نمی توان آنها را تنها با عناوينی مثل دروغ، صحنه سازی، دورويی و آمار سازی توضيح داد. اين گفته‌ها در سطحی است که عقل و خرد انسانی از فهم آنها عاجز می ماند. دنيايی که بر اساس اين گفته‌ها شکل می گيرد همان دنيای ذهنی و ماليخوليايی مقامات جمهوری اسلامی است. در اين دنيا مرز ميان تخيل و واقعيت، راست و دروغ، و عينی و ذهنی برداشته شده است. تناقض، ناسازگاری و غير ممکن در اين دنيا راه ندارد. مقامات جمهوری اسلامی در دنيای مارکزی خود پس از بيداری از خوابی صد ساله و تجربه‌ی«يک صد سال تنهايی» اسب خيال را همان طور که می خواهند می رانند. گفته‌های مقامات جمهوری اسلامی منبعی بسيار غنی برای نويسندگان سبک رئاليسم جادويی است.

خودکفايی با واردات بيشتر

مقامات جمهوری اسلامی در دنيای خاصی زندگی می کنند. در دنيای آنها با واردات انبوه می توان به خود کفايی رسيد: «در سال‌های بعد از خودکفايی گندم [در دولت خاتمی] جمعا ۱۱ ميليون تن واردات داشتيم و امسال مجددا با توليد ۱۴ ميليون تن و خريد ۱۱ ميليون تن گندم توسط دولت به خودکفايی در توليد گندم رسيده‌ايم..» (وزير جهاد کشاورزی، آفتاب، ۹ مهر ۱۳۸۹) در دنيای ديگران وقتی کشوری ۱۱ ميليون تن گندم وارد می کند اين به اين معناست که کشور از لحاظ توليد گندم خودکفا نيست. در دنيای خيالی مقامات جمهور ياسلامی واژه‌ها ضد خود را معنا می دهند.

حکومت پليسی به تشخيص يک نفر

در اين دنيای ماليخوليايی مردم آمريکا تحت يک حکومت پليسی زندگی می کنند: «اهانت جنون آميز و نفرت انگيز و مُشمئز کننده به قرآن مجيد در کشور آمريکا که درسايه ی امنيت پليسی آن کشور اتفاق افتاد حادثه ی تلخ و بزرگی است.» (علی خامنه ای، ۲۲ شهريور ۱۳۸۹) سالانه دهها ميليون نفر به عنوان مهاجر و جهانگرد به ايالات متحده وارد می شوند و کسی از آنها حتی از ميان مخالفان حکومت اين کشور نگفته است که جامعه‌ی امريکا پليسی است. يکی از عوارض نظريه‌ توطئه توهمات گسترده و ديرپاست. فرد قائل به اين نظريه عينکی توهم زا به چشمانش می زند که دنيا را چنانکه می خواهد می بيند و نه چنانکه هست. با اين عينک در دنيای دشمنان وجود پليس در خيابان‌ها به معنای حکومت پليسی است اما حمله و ضرب و شتم پليس به مردم معترض به معنی حکومت عدل الهی است.

حتما شايد

در اين دنيای پارادکسيکال يا تناقض نما مرز ميان احتمال و يقين برداشته شده است. شطحيات غير معنوی و غير ادبی مقامات ايرانی تا آنجا بسط يافته که سخنگوی اقتصادی دولت در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی مبنی بر اين ‌که آيا اظهارات رئيس کميسيون اقتصادی مجلس شورای اسلامی مبنی بر عرضه بنزين ۴۰۰ تومانی در آبان ماه صحت دارد يا خير می گويد: «حتما شايد بشود.» (الف، ۱۰ مهر ۱۳۸۹)

مهاجرت نخبگان و نه فرار مغزها

يکی ديگر از هنرهای مقامات جمهوری اسلامی پاک کردن صورت مسائل با تغيير عناوين است. در دنيای اين مقامات، نخبگان علمی و فنی کشور از شرايط موجود و محدود کننده نمی گريزند بلکه صرفا مهاجرت می کنند. به همين علت اعلام می کنند که فرار مغزها را قبول ندارند.

مقامات جمهوری اسلامی به فرار مغزها که می رسند جهان وطن می شوند: «من فرار مغزها را قبول ندارم چرا که دنيای امروز دنيايی نيست که تصور کنيم نخبگان حتما بايد در مکانی خاص يا موطن خود مستقر شوند.» (محمد مهدی زاهدی، وزير سابق علوم، تابناک، ۲۶ فروردين ۱۳۸۸) يا «فرار مغزها نداريم.» (احمدی نژاد، آفتاب، ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۶؛ کامران دانشجو، وزير علوم، تحقيقات و فناوری، آفتاب، ۳۰ مهر ۱۳۸۹) در دنيايی که وزير سابق علوم زندگی می کند مهاجرت يک مسافرت موقتی برای کار و تحصيل است و نه رحل اقامت افکندن در جامعه‌ای ديگر: «مهاجرت افراد ليسانس و فوق ليسانس به ديگر کشور برای ادامه تحصيل يا کار بسيار خوب است چون بسياری از اين افراد به کشور بازمی گردند و کشور از وجود آنان بهره مند می شود.» (محمد مهدی زاهدی، وزير سابق علوم، تابناک، ۲۶ فروردين ۱۳۸۸) مشکل حقوقی زندانيان سياسی نيز در ايران با تغيير نام آنها به عوامل بيگانه و زندانيان امنيتی حل شده است.

۲.۲ ميليارد کامنت و ۵.۵ ميليارد طرفدار

اداره کنندگان رسانه های دولتی در ايران برای خشنودی حاکمان از بيان هر گونه شطحيات سياسی ابايی ندارند. در دنيای کافکايی اين رسانه‌ها «برای بخشی از اظهارات رئيس جمهور کشورمان در سفر به نيويورک که در اين خبرگزاری [فرانس ۲۴] منتشر شده، حدود ۲ ميليارد و ۲۰۰ ميليون «کامنت » درج شده است.» (فرزاد جمشيدی در اجرای مراسم افتتاح هزار و دو واحد مسکن مهر در شهر جديد هشتگرد و هنگام دعوت از احمدی‌نژاد برای سخنرانی، فارس، ۱۲ مهر ۱۳۸۹) در دنيای واقعی تنها ۱.۲ ميليارد نفر به اينترنت دسترسی دارند (در زمان برگزاری مراسم) و تعداد کامنت بر يک خبر بسيار هيجان انگيز مورد مناقشه در حدود چند صد يا به ندرت چند هزار است اما در دنيای مقامات جمهوری اسلامی ۲.۲ ميليارد نفر مجذوب سخنان احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل هستند. از همين جنس است سخن محمد کريم عابدی، عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی مبنی بر اين که از شش ميليارد جمعيت جهان، ۵/۵ ميليارد نفر اعم از مسلمان و غيرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند. (ايرنا، ۲۲ مهر ۱۳۸۹)

مقامات جمهوری اسلامی بر اساس ميزان رانت‌ها و امتيازاتی که دريافت می کنند در روياپردازی‌هايشان تنها در مقياس صدها ميليون فکر می کنند مثل اين ادعا که تنها برای اختلاف افکنی رسانه‌ای ميان شيعه و سنی در موضوع زنان پيامبر اسلام ۶۰۰ ميليون دلار از سوی ايالات متحده و اسرائيل در نظر گرفته شده است. (سفير جمهوری اسلامی در سوريه، الف، ۲۵ مهر ۱۳۸۹) اين نوع آمار سازی‌ها بر اساس اين توصيه‌ رئيس دولت انجام می گيرد که«اطلاعات آماری بايد انگيزاننده باشد نه رکود آفرين.» (محمود احمدی نژاد، تابناک، ۱ آبان ۱۳۸۹) در توليد اطلاعات انگيزاننده (و نه حاکی از واقع) است که اعداد و ارقام صدها و هزاران برابر می شوند.

سه هزار کانال ماهواره‌ای عليه جمهوری اسلامی

به اعتقاد رئيس سازمان بسيج مستضعفين «سه هزار شبکه ماهواره‌ای عليه ملت ايران تبليغات منفی و انحرافی می‌کنند.» (محمدرضا نقدی در گردهمايی رزمندگان دوران جنگ در خرم‌آباد، تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۷ مهر ۱۳۸۹) در دنيای خيالی حاکمان جمهوری اسلامی همه‌ی قدرتمندان و ثروتمندان عالم (آنجا که تحت قدرت همراهان جمهوری اسلامی نيست) که رسانه‌ای در اختيار دارند به تبليغ عليه جمهوری اسلامی مشغولند و اصولا چيزی برای ارائه به مخاطبانشان غير از تبليغ عليه اين نظام ندارند.

اما در دنيای واقعی حدود ۱۷۶۰۰ کانال تلويزيونی محلی (روسيه حدود هفت هزار، چين حدود سه هزار، اتحاديه اروپا حدود سه هزار، ايالات متحده حدود دو هزار و دويست، و هند حدود هزار چهار صد) حدود نيمی از مردم جهان را تحت پوشش خود دارند. در ۱۴۰ کشور دنيا عمدتا کانال های سراسری ملی ( از يک تا حدود سی) مردم خود را تحت پوشش دارند. در بقيه نقاط دنيا نيز تعداد اين کانل ها به حدود ۹۰۰۰ کانال تلويزيونی محلی (عمدتا در کشورهای توسعه يافته) وجود دارد. ماهيت کانال های تلويزيونی محلی پرداختن به اخبار محلی، اطلاع رسانی و سرگرمی است و حتی بسياری از اخبار ملی نيز به اين شبکه‌ها راه نمی يابد چه برسد به اخبار بين المللی. به همين دليل بسياری از مردم دنيا اصولا خبری از رخدادهای جاری در ايران نمی گيرند.

در اين شرايط، سه هزار کانال تلويزيونی تنها در عالم خيال به تبليغ عليه حکومت جمهوری اسلامی مشغول هستند. اگر در شبکه‌های ملی کشورهای همسايه (در مقياس دهها) يا چند شبکه‌ی فارسی زبان ماهواره ای (در مقياس دهها) تنها به اخبار و رويدادهای داخلی آن هم عمدتا از منابع داخلی کشور بپردازند اين به معنی آن است که همه‌ی دنيا به تبليغ عليه جمهوری اسلامی مشغولند.

دويست ميليون پايان نامه عليه شيعه

رئيس مجمع جهانی شيعه شناسی اعلام کرد که سالانه ۲۰۰ ميليون پايان نامه عليه شيعه نوشته می شود (سايت قطره، ۵ مهر ۱۳۸۹). در دنيای مقامات مذهبی و سياسی جمهوری اسلامی ميلياردها دانشجوی فوق ليسانس و دکترا وجود دارد و شيعه آن قدر مورد توجه است که نه تنها بسياری از اين دانشجويان در حوزه‌ی اسلام مطالعه دارند بلکه عموم آنها در مورد شيعه مطالعه می کنند. در دنيای واقعی کل تعداد دانشجويان تحصيلات تکميلی در جهان، کمتر از رقم ذکر شده است و مجموع پايان نامه‌های آنان در سال به ۲۰ ميليون نيز نمی رسد واز اين ميان تنها دهها هزار پايان نامه به حوزه دين مربوط است و سهم شيعه از اين رقم به چند هزار نيز نمی رسد و پايان نامه‌های عليه شيعه به صدها نيز نمی رسد. يک روز پس از انتشار سخنان اين مسئول در رسانه ها، اظهارات وی اصلاح شد و ۲۰۰ ميليون به ۲۰۰ هزار تبديل شد که البته باز هم عدد واقعی را صدها برابر کرده است.

هنگامی که رهبر و رئيس جمهور کشور اعلام می کنند همه‌ی چشم‌ها و گوش‌های مردم عالم به اين مقامات است و همه‌ی قدرتمندان عالم همه‌ی نيروهايشان را برای مقابله با نظام عدل الهی بسيج کرده‌اند طبعا بايد داستان‌هايی مثل ۲۰۰ ميليون پايان نامه عليه شيعه يا سه هزار شبکه‌ی ماهواره‌ای عليه جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته شود. اما مهم تر از اين داستان‌ها آن فضای ذهنی است که اين داستان‌ها را هضم می کند و در رسانه‌ها عرضه می دارد. در اين فضای ذهنی هيچ محدوديتی برای تخيل وجود ندارد و مرز ميان واقعيت خيال از ميان رفته است. مقامات جمهوری اسلامی نه تنها بر اين باورند که اذهان و ابدان آدميان را دستکاری و کنترل و مهندسی می کنند بلکه عالم واقع و آمار و ارقام نيز در اختيار آنان قرار دارند.

تورم يک رقمی

در دنيای خيالی مقامات جمهوری اسلامی مردم تنها با نان سوبسيدی و بنزين کوپنی روزگار می گذرانند، مترو و تاکسی و هواپيما و قطار سال قبل را سوار می شوند، گوشت و قند و ميوه‌ سال قبل را می خرند و اجاره‌ مسکن سال قبل را می پردازند تا نرخ تورم يک رقمی شود. تکنيک رئاليسم جادويی در اين موارد بازگشت به گذشته است برای هميشه. اما در دنيای واقعی نرخ‌ خدمات حمل و نقل و خوراکی‌ها حدود سی درصد افزايش يافته است، بسياری نان خود را از نانوايی‌های آزاد پز تهيه می کنند و يک سوم فروش بنزين با نرخ آزاد با سه برابر قيمت صورت می گيرد. در آمار سازی‌ها نيز مرزهای ميان دنيای خيالی (بقالی سرکوچه‌ی مقامات) و دنيای واقعی کاملا در هم فرو رفته است.

نظر سنجی با نمونه‌ ۱۴۲۰۰۰ نفری

در دنيای مقامات رسانه ای حکومت نظاميگرايان نظر سنجی‌ها با نمونه ای ۱۴۲ هزار نفری انجام می شود تا عدد آن قدر بزرگ باشد که مخالفان در برابر آن سکوت پيشه کنند. در نتيجه‌ی اين نظر سنجی می بايست ۷۵ درصد مردم برنامه‌های جريان فتنه را در راستای اهداف دشمنان خارجی تلقی کنند، ۸۲ درصد امريکا را دشمن تلقی کنند و ۷۶ درصد نيز توطئه‌ها را به انگلستان ربط دهند. (نظرسنجی موسسه افکارسنجی خبرگزاری فارس، کيهان، ۱۴ مهر ۱۳۸۹) اما در دنيای متخصصان نظر سنجی، نمونه های تصادفی يک صدم اين رقم يعنی ميان ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ نفر را در بر می گيرند. در دنيای متخصصان اصولا نرم افزارهای تحليل داده ها بر اساس همان ارقام تنظيم شده اند. همچنان هزينه‌ی نظر سنجی آن قدر سرسام آور است که هيچ عاقلی رقم نمونه را چند برابر نمی کند چه برسد به صد برابر. همين عدد ۱۴۲۰۰۰ به متخصصان نظر سنجی نشان می دهد که اصولا اين کار انجام نشده و آشپزهای خبرگزاری فارس آن را در پشت ميز خود پخته اند.

---
دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست