عباس ميلانی، مدير مرکز مطالعات ايران در دانشگاه استنفورد کاليفرنيا، در مقاله ای در روزنامه وال استريت جورنال، ضمن برشمردن رويدادهای ايران و اهميت جنبش دمکراسی خواهی ايرانيان بار ديگر لزوم پشتيبانی کشورهای جهان از مردم ايران را مورد تاکيد قرار داده است.
راديو فردا در گفت وگويی با عباس ميلانی پرسش هايی در زمينه رويکرد جامعه بين المللی در قبال تحولات پس از انتخابات رياست جمهوری ايران مطرح کرده است
راديو فردا: نوع حمايت مورد نظر شما از کشورهای جهان، به ويژه از غربی ها در خصوص اعتراضات اخير در ايران چيست؟
عباس ميلانی: گمان می کنم قدم اولش همين قدمی است که کشورهای غربی، انگلستان، اتحاديه اروپا، آمريکا، شخص آقای اوباما برداشته اند: اخطار به رژيم جمهوری اسلامی داير بر اين که دنيا بی طرف نيست، دنيا صرفا ناظر نخواهد بود، دنيا رژيم را در قبال مردم ايران مسئول می شناسد. می دانم که رژيم ادعا خواهد کرد که اينها دخالت در امور داخلی ايران است.
چنين کاری را هم آقای متکی و سخنگوی وزارت امور خارجه ايران و ديگر مقامهای جمهوری اسلامی بيان کردند و دولت های غربی به ويژه بريتانيا و ايالات متحده را متهم به دخالت در امور داخلی خودشان کردند.
می دانيد همين رژيم سی سال پيش وقتی می خواست سر کار بيايد، خيلی از همين افرادی که الان اين صحبت ها را می کنند، می دانند که حمايت آمريکا و انگليس و فرانسه در پيروزی اين انقلاب نقش اساسی داشتند. اگر فرانسه به شخص آقای خمينی پناهندگی نمی داد، اگر به او اجازه ورود به فرانسه را نمی داد، اگر کشورهای ديگر از آمريکا تا انگلستان اجازه به فعاليت طرفداران ايشان نمی دادند، چه بسا که اوضاع از طور ديگری می شد.
اينها را اسناد الان کاملا روشن می کند. اگر آمريکا و انگليس در سال ۱۹۷۸ به شاه بارها و بارها تذکر نمی دادند که استفاده از ارتش، خونريزی قابل قبول نيست و کشورهای غربی به ويژه آمريکا و انگليس يک حکومت نظامی را نمی توانند بپذيرند... حرفها تاثير اساسی در تحولات ايران داشت.
برآمدن قدرت اين آقايان تا حد زيادی در گرو همان سياست ها بود. حالا که سی سال بعد سر قدرت نشسته اند و دارند به مراتب از خشونت بيشتری در زمان شاه با مردم برخورد می کنند، يک باره کشورهای دنيا، حق نظارت، حق خبرگزاری در مورد ايران ندارند، واضح است که کسی اين را نمی پذيرد.
به گمان من حرفهای آقای متکی اعتراض های غيرقابل قبول کسانی است که دستشان به خون آلوده است و انتظار دارند دنيا چشمشان را ببندد و اجازه بدهد که هر رفتاری با مردم خودشان می خواهند، بکنند. ما در قرن بيست و يکم زندگی می کنيم. يعنی در قرنی که همه شهروند يک دنيا هستيم. هيچ دولتی در هيچ جای دنيا مالک مطلق سرنوشت مردمش نيست.
همين رژيمی که الان به آمريکا می گويد که چرا ابراز نگرانی از وضعيت حقوق بشر در ايران می کنيد، وقتی که مسلمان ها را در اروپای شرقی می کشتند، آمريکا را به عدم دخالت متهم می کرد. از آمريکا انتظار داشت که در مورد بدرفتاری به مسلمانان در بوسنی وارد عمل شود. و درست هم می گفت. شهروندان جهان هم حق دارند. ما در قرن بيست و يکم زندگی می کنيم.
آقای ميلانی، اشاره کرديد به اين که تقيبح و محکوميت رفتار جمهوری اسلامی با مردم ايران گام اول بود. به نظر شما گامهای بعدی چه بايد باشد؟
من فکر می کنم که گامهای بعدی ايجاد ممنوعيت برای سفر به دنيا است. به گمان من بلوکه کردن حسابهای سران سرکوب و سران اين فتنه است که ميلياردها دلار بايد گفت پول را دزديده اند و در بانک های خارجی گذاشته اند. بلوکه کردن آن حسابها به گمان من گام بعدی است.
اگر اين رژيم در همين مسير ادامه پيدا کند، به نظر من جهان بايد، همانطور که به آفريقای جنوبی گفت، که حق نداريد سياهان آفريقای جنوبی را به عنوان شهروند درجه دوم تلقی کنيد، جهانيان به اين رژيم هم خواهند گفت که حق نداری با مردم ايران اين چنين رفتاری بکنی.
مگر جهان صدام حسين را آزاد گذاشت که هر غلطی دلش می خواست با مردم خودش بکند؟ اتفاقا اگر دخالت نکند، اگر اظهار نگرانی نکند، اگر اقدام های جدی در جهت محدود کردن اين خشونت برندارد، به نظر من از مسئوليت خودش کوتاهی کرده.
جهان قرن بيست و يکم جهان به هم پيوسته ای است. همانطور که مشترکا تصميم می گيريم که جهان را بايستی از آلودگی نجات دهيم، جهان را بايد از آلودگی استبداد هم نجات داد. مردم ايران شهروندان قرن بيست و يکم هستند و به اندازه هر شهروندی در هر جای ديگر حق دارند، ازجمله حق اعتراض.
راديو فردا در گفت وگويی با عباس ميلانی پرسش هايی در زمينه رويکرد جامعه بين المللی در قبال تحولات پس از انتخابات رياست جمهوری ايران مطرح کرده است
راديو فردا: نوع حمايت مورد نظر شما از کشورهای جهان، به ويژه از غربی ها در خصوص اعتراضات اخير در ايران چيست؟
عباس ميلانی: گمان می کنم قدم اولش همين قدمی است که کشورهای غربی، انگلستان، اتحاديه اروپا، آمريکا، شخص آقای اوباما برداشته اند: اخطار به رژيم جمهوری اسلامی داير بر اين که دنيا بی طرف نيست، دنيا صرفا ناظر نخواهد بود، دنيا رژيم را در قبال مردم ايران مسئول می شناسد. می دانم که رژيم ادعا خواهد کرد که اينها دخالت در امور داخلی ايران است.
چنين کاری را هم آقای متکی و سخنگوی وزارت امور خارجه ايران و ديگر مقامهای جمهوری اسلامی بيان کردند و دولت های غربی به ويژه بريتانيا و ايالات متحده را متهم به دخالت در امور داخلی خودشان کردند.
می دانيد همين رژيم سی سال پيش وقتی می خواست سر کار بيايد، خيلی از همين افرادی که الان اين صحبت ها را می کنند، می دانند که حمايت آمريکا و انگليس و فرانسه در پيروزی اين انقلاب نقش اساسی داشتند. اگر فرانسه به شخص آقای خمينی پناهندگی نمی داد، اگر به او اجازه ورود به فرانسه را نمی داد، اگر کشورهای ديگر از آمريکا تا انگلستان اجازه به فعاليت طرفداران ايشان نمی دادند، چه بسا که اوضاع از طور ديگری می شد.
اينها را اسناد الان کاملا روشن می کند. اگر آمريکا و انگليس در سال ۱۹۷۸ به شاه بارها و بارها تذکر نمی دادند که استفاده از ارتش، خونريزی قابل قبول نيست و کشورهای غربی به ويژه آمريکا و انگليس يک حکومت نظامی را نمی توانند بپذيرند... حرفها تاثير اساسی در تحولات ايران داشت.
برآمدن قدرت اين آقايان تا حد زيادی در گرو همان سياست ها بود. حالا که سی سال بعد سر قدرت نشسته اند و دارند به مراتب از خشونت بيشتری در زمان شاه با مردم برخورد می کنند، يک باره کشورهای دنيا، حق نظارت، حق خبرگزاری در مورد ايران ندارند، واضح است که کسی اين را نمی پذيرد.
به گمان من حرفهای آقای متکی اعتراض های غيرقابل قبول کسانی است که دستشان به خون آلوده است و انتظار دارند دنيا چشمشان را ببندد و اجازه بدهد که هر رفتاری با مردم خودشان می خواهند، بکنند. ما در قرن بيست و يکم زندگی می کنيم. يعنی در قرنی که همه شهروند يک دنيا هستيم. هيچ دولتی در هيچ جای دنيا مالک مطلق سرنوشت مردمش نيست.
همين رژيمی که الان به آمريکا می گويد که چرا ابراز نگرانی از وضعيت حقوق بشر در ايران می کنيد، وقتی که مسلمان ها را در اروپای شرقی می کشتند، آمريکا را به عدم دخالت متهم می کرد. از آمريکا انتظار داشت که در مورد بدرفتاری به مسلمانان در بوسنی وارد عمل شود. و درست هم می گفت. شهروندان جهان هم حق دارند. ما در قرن بيست و يکم زندگی می کنيم.
آقای ميلانی، اشاره کرديد به اين که تقيبح و محکوميت رفتار جمهوری اسلامی با مردم ايران گام اول بود. به نظر شما گامهای بعدی چه بايد باشد؟
من فکر می کنم که گامهای بعدی ايجاد ممنوعيت برای سفر به دنيا است. به گمان من بلوکه کردن حسابهای سران سرکوب و سران اين فتنه است که ميلياردها دلار بايد گفت پول را دزديده اند و در بانک های خارجی گذاشته اند. بلوکه کردن آن حسابها به گمان من گام بعدی است.
اگر اين رژيم در همين مسير ادامه پيدا کند، به نظر من جهان بايد، همانطور که به آفريقای جنوبی گفت، که حق نداريد سياهان آفريقای جنوبی را به عنوان شهروند درجه دوم تلقی کنيد، جهانيان به اين رژيم هم خواهند گفت که حق نداری با مردم ايران اين چنين رفتاری بکنی.
مگر جهان صدام حسين را آزاد گذاشت که هر غلطی دلش می خواست با مردم خودش بکند؟ اتفاقا اگر دخالت نکند، اگر اظهار نگرانی نکند، اگر اقدام های جدی در جهت محدود کردن اين خشونت برندارد، به نظر من از مسئوليت خودش کوتاهی کرده.
جهان قرن بيست و يکم جهان به هم پيوسته ای است. همانطور که مشترکا تصميم می گيريم که جهان را بايستی از آلودگی نجات دهيم، جهان را بايد از آلودگی استبداد هم نجات داد. مردم ايران شهروندان قرن بيست و يکم هستند و به اندازه هر شهروندی در هر جای ديگر حق دارند، ازجمله حق اعتراض.