تحقق طرح صلح خاورمیانه: واقعیت یا خوشبینی

کارشناسان می گویند طرح صلح خاورمیانه در کوتاه مدت به نتیجه ای نخواهد رسید. ولی جرج بوش دلایل مهم تری برای خوشبینی دارد.

جورج بوش، رييس جمهوری آمريکا، روز پنجشنبه اظهار اطمينان کرد که تا پيش از پايان دور رياست جمهوری اش درسال آينده، شاهد امضاء يک توافق صلح اسرائيلی- فلسطينی خواهد بود.


بيل کلينتون، رييس جمهوری سابق آمريکا، نيز هشت سال پيش يک تلاش مشابه نا موفق در اين زمينه انجام داده بود.


اندرو اف تالی، خبرنگار راديو اروپای آزاد- راديو آزادی از واشنگتن، می نويسد:«به نظر می رسد حتی برخی از طرفداران بوش در آمريکا اين هدف رييس جمهوری آمريکا را بيش از اندازه خوشبينانه تلقی می کنند، درحالی که يکی از آنها می گويد: اين اقدام از يک ديدگاه وسيع تر، کار بسيار با ارزشی است».


جرج بوش در کنفرانس مطبوعاتی روز پنجشنبه در رام الله، واقع در کرانه غربی رود اردن پس از ملاقات با محمود عباس، ریيس تشکيلات خودگردان فلسطينی، گفته بود:«من معتقدم اين کارامکان پذيراست. نه تنها امکان پذير است بلکه باور دارم که چنين خواهد شد، يعنی وقتی که من دفتر رياست جمهوری را ترک می کنم تا آن زمان قرارداد صلح امضاء خواهد شد.».


آقای بوش افزووده بود:« اين چيزی است که من به آن ايمان دارم و دليل ايمانم اين است که شدت ضرورت چنين امری را هم در صدای نخست وزيراسرائيل و هم در صدای رييس تشکليلات خودگردان فلسطينی می شنوم».


به گفته منتقدين دولت بوش، اين جسورانه ترين پيشبينی دررابطه با اختلافی است که طی هفت سال گذشته وی از آن چشم پوشی کرده بود.


اما اکنون دولت بوش به شدت تمرکز خود را بر مسئله خاورميانه معطوف کرده است. دولت بوش در ماه نوامبر گذشته ميزبانی کنفرانس آناپوليس، در خارج شهر واشنگتن دی سی، با حضور نمايندگانم کشورهای عرب و اسرائيل را بعهده داشت، و اکنون نيزآقای بوش در نخستين سفر خود به خاورميانه، از زمان انتخاب خود به مقام رياست جمهوری آمريکا، بسر می برد.


به گفته برخی از ناظران، آقای بوش تنها به خاطر جلب رضايت خاطر کانداليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا، با کنفرانس آناپوليس موافقت کرد، اما رفتار او از آن زمان به بعد نشان می دهد که دست کم تا امروز کاملا خود را به تلاش های مربوط به طرح صلح «نقشه راه» که با حمايت اتحاديه اروپا، روسيه، سازمان ملل متحد و ايالات متحده آمريکا طراحی شده است، متعهد دانسته است.


  • «من فکر نمی کنم که پیش بینی تشکیل دو کشور مستقل تا سال آینده، تنها تا اندازه ای واهی باشد، بلکه معتقدم کاملا غير واقعی است. هنوز حتی شرايط بنيانی طرح صلح «نقشه راه»، که به خودی خود پرعيب و ايراد است، مهيا نشده است. فلسطينيان هنوز بايد سازمان های تروريستی را تحت کنترل خود درآورند. حماس خود يک سئوال بسيار بزرگی است اما فتح نيز سئوال ديگری است. »
دانيل پلکتا

«راهی به سوی جهنم»


با وجود آن که طرفداران هميشگی آقای بوش از اين تلاش حمايت می کنند، اما آنها معتقدند که خوشبينی او خيالی واهی بيش نيست.


دانيل پلکتا، نماينده مدير بخش مطالعات خارجی و دفاعی در «انستيتوی آمريکن انترپرايز»، يک مرکز پژوهشی در واشنگتن يکی از اين طرفدار چنين ديدگاهی است.


خانم پلکتا که ازطرفداران سياست های خاورميانه بوش است، با شاره به تلاش های ناموفق بيل کلينتون در ماه های آخر رياست جمهوری اش، می گويد: «او نيز می خواست مقام های اسرائيلی- فلسطينی را، درزمان رهبری ياسرعرفات، به يک دستيابی به توافق مشترک ترغيب کند».


خانم پلکتا در مصاحبه با راديو اروپای آزاد- راديو آزادی، با خنده، می گويد:« به گمان من برای روسای جمهوری که به تشکيل دو کشور مستقل(فلسطينی- اسرائيلی) تا آخر دوره رياست جمهوری خود، خوش بين هستند، راه به سوی جهنم هموار شده است».


اوسپس با جديدت می افزايد:«من فکر نمی کنم که اين خيال تنها تا اندازه ای واهی باشد، بلکه معتقدم کاملا غير واقعی است. هنوز حتی شرايط بنيانی طرح صلح «نقشه راه»، که به خودی خود پرعيب و ايراد است، مهيا نشده است. فلسطينيان هنوز بايد سازمان های تروريستی را تحت کنترل خود درآورند. حماس خود يک سئوال بسيار بزرگی است اما فتح نيز سئوال ديگری است. تيپ شهدای الاقصی که ازاجزاء ترکيب دهنده حزب فتح محمود عباس است همچنان به عنوان يک گروه مسلح تروريستی فعاليت می کند و غيرنظاميان را به قتل می رساند».


خانم پلکتا درجواب به اين سئوال که آيا هيچگونه جنبه مثبتی را در سياست های خاورميانه بوش مشاهده می کند يا نه، گفت: «نه».


دلایل بزرگ خوشبینی


جيمز فيليپس ، پژوهشگر درسياست خارجی و امنيت ملی در«بنياد هريتج»، يک مرکز پژوهشی ديگر در واشنگتن، ديدگاه به مراتب مثبت تری نسبت به اين مسئله دارد.


او نيز همانند خانم پلکتا به طورعمومی از سياست های خارجه و دفاعی بوش طرفداری می کند. وی می گويد: بوش از وحله اول با روند صلح خاورميانه سروکارداشته است، اما اين تلاش ها توسط عرفات تا زمان مرگ او در نوامبر سال ۲۰۰۴ خنثی می شد.


  • «شنوندگان دولت بوش در خاورميانه به طور گسترده شامل کشورهايی می شوند که دولت آمريکا مايل است با آنها دربرابر ايران و برای حمايت از دولت محاصره شده عراق همکاری کند. آن دولت ها نيز می خواهند بدانند که احتمال ايجاد صلح و برقراری يک روند دايمی صلح در منطقه وجود خواهد داشت، زيرا اين مسئله از بهای سياسی که آنها بايد برای همکاری با آمريکا دربرابر ايران و افراطگرايان اسلامی بپردازند می کاهد».
جیمز فیلیپس

جيمزفيليپس در گفت وگو با راديو اروپای آزاد-راديوآزادی با اشاره به اين که «اکنون حماس همان روش را ادامه می دهد» می افزايد:«می توان گفت که دولت بوش درمسئله خاورميانه مداخله نداشته است، اما دردوران عرفات ايجاد صلح غير ممکن بود و اکنون حماس همان سنگر را به دست گرفته است. به نظر من اينکه رييس جمهوری آمريکا چه قدمی بر می دارد بی ربط است زيرا فلسطينيان خود آماده برقراری صلح نيستند واسرائيلی ها که به خاطر عدم موفقيت فلسطينيان درانجام تعهدات خود سرخورده و دلسرد شده اند، اکنون ديگر آماده گی برقراری صلح را ندارند».


آقای فيليپس نيز همانند دانيل پلکا می گويد اظهار خوشبينی بوش درباره صلح اسرائيلی- فلسطينی احتمالا غيرواقعی است. اما او معقتد است که خوشبينی رييس جمهوری آمريکا به عنوان راهی برای تشويق و ترغيب مذاکرات جدی تر ميان فلسطيني ها و اسرائيلی ها محسوب می شود.


جيمز فيليپس می گويد :«درهرحال چه کسی با شنيدن اين اظهارات، که امکان دستيابی به موفقيت چندانی در پيش نيست حاضرمی شد تن به مذاکرات جدی تر دهد؟».


آقای فيليپس با اشاره به اين که «برای اظهار خوشبينی بوش دليل بزرگتری نيز وجود دارد» می گويد:«من فکر می کنم شنوندگان دولت بوش در خاورميانه به طور گسترده شامل کشورهايی می شوند که دولت آمريکا مايل است با آنها دربرابر ايران و برای حمايت از دولت محاصره شده عراق همکاری کند. آن دولت ها نيز می خواهند بدانند که احتمال ايجاد صلح و برقراری يک روند دايمی صلح در منطقه وجود خواهد داشت، زيرا اين مسئله از بهای سياسی که آنها بايد برای همکاری با آمريکا دربرابر ايران و افراطگرايان اسلامی بپردازند می کاهد».


جيمز فيليپس می افزايد:«اگر بوش با اين اظهارخوشبينی خود نتواند هيچ چيز ديگری به جز چهارچوب يک مذاکرات صلح برای جانشين بعدی خود فراهم کند، پس فلسفه نيک بينی رهبران آمريکايی می تواند به دست فراموشی سپرده شود. و اگر همان اظهار خوش بينی بتواند از شدت نگرانی های ناشی ازفرازجويی ايران شيعه در يک منطقه عموما سنی نشين بکاهد، و کشورهای سنی نشين را به همکاری با ايالات متحده آمريکا عليه ايران و مسلمانان افراطگرا ترغيب کند، آنگاه چنين خوش بنيی قابل ستايش است»..