امروز در لواسان، مراسم تشییع پیکر عزت الله سحابی «رئیس شورای فعالان ملی-مذهبی» و رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت موقت انقلاب بهمن ۱۳۵۷تبدیل به صحنه جان دادن دخترش هاله سحابی شد.
شاهدان عینی می گویند مرگ او بر اثر ایست قلبی و در پی کشمکش با ماموران امنیتی رخ داد که می کوشیدند عکس پدرش را از دست او بگیرند.
احمدصدرحاج سیدجوادی عضو ارشد نهضت آزادی ایران و وزیر کشور و وزیر دادگستری در دوران دولت موقت انقلاب در تهران مشاهداتش را از ماجرای مراسم امروز و کشته شدن هاله سحابی با در گفت و گو با رادیو فردا درمیان گذاشته است.
احمد صدرحاج سیدجوادی: دوستان ما همگی در این مراسم بودند. کسانی که پیش از این دور و بر آقای مهندس سحابی و جزو فعالان سیاسی («شورای فعالان ملی مذهبی») بودند . کسانی از اعضای «نهضت آزادی» و از اعضاء دولت موقت و سایر فعالان سیاسی که پیش از این دور و بر آقای مهندس سحابی بودند و در حوزه سیاست فعالیت می کردند.
جمعیت زیاد بود و البته مامورین هم خیلی مراقب بودند و مانع از تشکیل اجتماعاتی می شدند که خارج از منزل مهندس سحابی تشکیل می شد و این اجتماعات را متفرق می کردند.
بنده در این مراسم نشسته بودم و به خوبی اطرافم را نمی دیدم . گفتند که در قسمت پایین سالن یک درگیری ایجاد شده و یکی از مامورین به عکس مهندس سحابی در آنجا اهانت کرده است.
گویا دخترایشان در مقام دفاع برآمده و کسی به سمت ایشان مشت پرتاب کرده است. بعد هم به ما خبر دادند که ایشان با این مشت ناراحت شده و او را به بیمارستان برده اند و بعد گویا در آنجا فوت کرده است.
من شخصا این صحنه را ندیدم. اما در آنجا نشسته بودم و شنیدم که این اتفاق رخ داده است.
یک روایت هست که ضربه ای به شکم ایشان وارد شده است. در روایت دیگری آمده است که موقع گرفتن عکس مهندس سحابی از دست ایشان، بکش مکش شده و به زمین افتاده اند و دچار ایست قلبی شده اند. روایت هایی که در این مورد مطرح می شود کمی با هم متفاوت است. شما می توانید هیچ کدام از این روایت ها را تایید کنید؟
بدون شک به ایشان ضربه یا مشتی وارد شده است. حالا بعضی ها می گویند که مشت به دل ایشان خورده است و برخی از دوستان بنده که بعد از مراسم به دیدن من به منزلمان آمده بودند تعریف می کردند که مشت به سر ایشان اثابت کرده است.
گویا ایشان بلافاصله از ضربه وارده ناراحت شده و ازحالت عادی خارج شده ، او را به بیمارستان برده اند و در آنجا فوت شده است.
به محض اینکه من به تهران و به منزل رسیدم این خبر را به من دادند و این خبر برای ما بسیار ناگوار بود.
موقعی که شما برای مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری مهندس سحابی رفتید به راحتی می توانستید به لواسان بروید و کسی مانعتان نشد؟
به آن صورت مانعی نبود ولی مامورین در منطقه زیاد بودند و نمی گذاشتند که کسی وسط جاده متوقف شود و حتی جلوی منزل ایشان هم به همین شکل بود.
تقریبا یک نوع آرامشی وجود داشت ولی با انتشار خبر فوت دخترش مردم خیلی ناراحت شدند و من وقتی به تهران و به منزلمان رسیدم عده ای از دوستان آمدند و خبر دادند که جریان از این قرار است و دختر ایشان هم در بیمارستان درگذشته است.
البته بنده شنیدم که جلوی یک تعدادی از افراد را جلوی پل ورودی منطقه لواسان گرفته اند، اما من شخصا ندیدم که جلوی کسی را بگیرند. اما بعدها به من گفتند که جلوی برخی از ماشین ها را گرفته اند و نگذاشته اند که در مراسم شرکت کنند.
من توقف ماشین ها و یا ایجاد مانع برای افراد راندیدم ، گر چه مامورین در منطقه خیلی زیاد بودند و خیلی دقت می کردند و داخل ماشین ها را خیلی دید می زدند ولی به آن صورت مانع نشدند. به نظرم این خبر، خبر درستی نبوده است
شاهدان عینی می گویند مرگ او بر اثر ایست قلبی و در پی کشمکش با ماموران امنیتی رخ داد که می کوشیدند عکس پدرش را از دست او بگیرند.
احمدصدرحاج سیدجوادی عضو ارشد نهضت آزادی ایران و وزیر کشور و وزیر دادگستری در دوران دولت موقت انقلاب در تهران مشاهداتش را از ماجرای مراسم امروز و کشته شدن هاله سحابی با در گفت و گو با رادیو فردا درمیان گذاشته است.
احمد صدرحاج سیدجوادی: دوستان ما همگی در این مراسم بودند. کسانی که پیش از این دور و بر آقای مهندس سحابی و جزو فعالان سیاسی («شورای فعالان ملی مذهبی») بودند . کسانی از اعضای «نهضت آزادی» و از اعضاء دولت موقت و سایر فعالان سیاسی که پیش از این دور و بر آقای مهندس سحابی بودند و در حوزه سیاست فعالیت می کردند.
جمعیت زیاد بود و البته مامورین هم خیلی مراقب بودند و مانع از تشکیل اجتماعاتی می شدند که خارج از منزل مهندس سحابی تشکیل می شد و این اجتماعات را متفرق می کردند.
بنده در این مراسم نشسته بودم و به خوبی اطرافم را نمی دیدم . گفتند که در قسمت پایین سالن یک درگیری ایجاد شده و یکی از مامورین به عکس مهندس سحابی در آنجا اهانت کرده است.
گویا دخترایشان در مقام دفاع برآمده و کسی به سمت ایشان مشت پرتاب کرده است. بعد هم به ما خبر دادند که ایشان با این مشت ناراحت شده و او را به بیمارستان برده اند و بعد گویا در آنجا فوت کرده است.
من شخصا این صحنه را ندیدم. اما در آنجا نشسته بودم و شنیدم که این اتفاق رخ داده است.
یک روایت هست که ضربه ای به شکم ایشان وارد شده است. در روایت دیگری آمده است که موقع گرفتن عکس مهندس سحابی از دست ایشان، بکش مکش شده و به زمین افتاده اند و دچار ایست قلبی شده اند. روایت هایی که در این مورد مطرح می شود کمی با هم متفاوت است. شما می توانید هیچ کدام از این روایت ها را تایید کنید؟
بدون شک به ایشان ضربه یا مشتی وارد شده است. حالا بعضی ها می گویند که مشت به دل ایشان خورده است و برخی از دوستان بنده که بعد از مراسم به دیدن من به منزلمان آمده بودند تعریف می کردند که مشت به سر ایشان اثابت کرده است.
گویا ایشان بلافاصله از ضربه وارده ناراحت شده و ازحالت عادی خارج شده ، او را به بیمارستان برده اند و در آنجا فوت شده است.
به محض اینکه من به تهران و به منزل رسیدم این خبر را به من دادند و این خبر برای ما بسیار ناگوار بود.
موقعی که شما برای مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری مهندس سحابی رفتید به راحتی می توانستید به لواسان بروید و کسی مانعتان نشد؟
به آن صورت مانعی نبود ولی مامورین در منطقه زیاد بودند و نمی گذاشتند که کسی وسط جاده متوقف شود و حتی جلوی منزل ایشان هم به همین شکل بود.
تقریبا یک نوع آرامشی وجود داشت ولی با انتشار خبر فوت دخترش مردم خیلی ناراحت شدند و من وقتی به تهران و به منزلمان رسیدم عده ای از دوستان آمدند و خبر دادند که جریان از این قرار است و دختر ایشان هم در بیمارستان درگذشته است.
البته بنده شنیدم که جلوی یک تعدادی از افراد را جلوی پل ورودی منطقه لواسان گرفته اند، اما من شخصا ندیدم که جلوی کسی را بگیرند. اما بعدها به من گفتند که جلوی برخی از ماشین ها را گرفته اند و نگذاشته اند که در مراسم شرکت کنند.
من توقف ماشین ها و یا ایجاد مانع برای افراد راندیدم ، گر چه مامورین در منطقه خیلی زیاد بودند و خیلی دقت می کردند و داخل ماشین ها را خیلی دید می زدند ولی به آن صورت مانع نشدند. به نظرم این خبر، خبر درستی نبوده است