ثمين باغچه بان و نوگرايی درموسيقی ایران

ثمين باغچه بان، موسيقی دان برجسته ايرانی، در آخرين روز اسفند ماه سال ۱۳۸۶ در استانبول، ترکيه، درگذشت.


او فرزند جبار باغچه بان بود که در آغاز نامی ديگر داشت اما پس از آن که نخستين مدرسه کر و لال ها در تاريخ ايران را تاسيس کرد، شاگردانش را گل های يک باغچه و خود را باغچه بان آن ناميد. به باور صاحبنظران مدرسه آقای باغچه بان در آن زمان يک انقلاب در ایران به حساب می آمد.


عبدالحميد اشراق، دوست نزديک آقای باغچه بان و سردبير مجله موزيک ايران در دهه ۳۰ در ايران، در گفت و گو با راديو فردا از ثمين باغچه بان می گويد:


رادیو فردا: ثمین باغچه بان در چه سالی به ترکیه رفت؟


عبدالحميد اشراق: ثمين باغچه بان چند سال قبل از اين که در استانبول فوت کند، محيط ايران را برای زندگی فرهنگی خود مناسب نديد و ايران را ترک کرد و در سن ۸۲ سالگی، يک روز قبل ازتحويل سال ۱۳۷۸ در استانبول فوت کرد و تأسف همه ما را برانگيخت. او کسی بود که تمام زندگی خود را صرف ايجاد نوگرايی در فرهنگ موسيقی ايران کرد.


از زندگی ثمین باغچه بان بگویید.


پدر ثمین باغچه بان، جبار باغچه بان شخصيت بزرگی بود که برای کر و لال ها بسيار زحمت کشيد. پدرش برای نتيجه گيری از کار خود، بر روی اين طفل مطيع، ثمين ،آزمايش می کرد و توی گوش او موم می گذاشت و می گفت بايد بدون اين که صدا را بشنوی، بفهمی که طرف مقابلت چه می گويد.


اين آزمايش ها مدت ها ادامه يافت تا اين که به نتيجه رسيد و جبار باغچه بان، دستگاهی ثبت کرد که آن دستگاه در فرهنگ ايران ماندگار شد.


آقای ثمين باغچه بان بورسی از دولت ايران دريافت کرد که در راستای ارتباط بين ترکيه و ايران بود.


وی سال ۱۳۲۱ به ترکيه رفت و آنجا با دختری به نام «اولين» که در همان دانشگاه موسيقی درس می خواند آشنا شد و پس از بازگشتن به ايران آنها با هم ازدواج کردند.


خانم اولين استاد صدا و استاد موسيقی آواز با پيانو بود و ثمين هم در هنرستان عالی موسيقی کمپوزسيون تدريس می کرد و ۱۷ سال به اين کار اشتغال داشت. اولين تلاش کرد يک بنياد کُر در ايران درست کند و با منير وکيلی همکاری می کرد.


  • «کارهای ثمین باغچه بان چند نوع سيستم داشت، سوئيت هايی داشت که بسيار جالب بود و همچنين کارهايی مانند «لالايی»، «دو زلفونت»، «تار گسسته»، «دوره گرد» و «تو رو می خوام» که درهرکدام از اين کارها، فرهنگ مردمی را با نت ارائه می کرد».
عبدالحميد اشراق

گروهای کُری که در حال حاضر در ايران داريم حاصل فعاليت اين دو شخصيت بزرگ است.


شما ویژگی کارهای ثمین باغچه بان در حوزه موسیقی ایران را چگونه ارزیابی می کنید ؟


ثمين باغچه بان سعی می کرد در کارهايش نوگرايی ايجاد کند. اگر شما «لالايی» يا «دو زلفونت» را بشنويد می دانيد که جايگاه خاصی در فرهنگ موسيقی ايران دارد.


يکی ديگر از شاهکارهای ثمين اين بود که برای موسيقی برای مصرع های رباعيات، قالبی درست کرد. يعنی برای هر مصرعی، يک قالب موسيقی خاص درست کرد که هم با ريتم هم با وزن و هم با شعر، همخوانی کند و مأنوس باشد.


آن چيزی که شنوندگان را به دقت بيشتردر شنيدن کارهای او مجبور می کرد، تيترهايی بود که انتخاب می کرد و سعی می کرد اين تيترها را با به کار بردن نت های زينت، تم و گام به شنونده عرضه کند.


به عنوان مثال در کارهايی مانند«دوره گرد» يا «تو رو می خوام» و«تار گسسته» فکر می کرد چگونه اين نت ها را با هم ترکيب کند که بتوانند جوابگوی کلمه «دوره گرد» يا کلمه « تو رو می خوام» يا کلمه «تار گسسته» باشد و در تمام اين کارها نيزموفق بود.


ثمين با حسين آصفی ارتباط نزديک داشت، آنها هر دو به ترکيه رفتند و برگشتند.


چيزی که متأسفانه بايد بگويم و اشک بريزم اين است که درملاقاتی که در سال ۱۳۳۵ با هم داشتيم، متوجه شدم که چشم هايش آب آورده و نمی تواند نت ها را بخواند، من خودم ديدم که او می نواخت و همسرش اولين که بسيار در موسيقی متبحر بود نت ها را می نوشت. اين ناراحتی چشم تا آخر عمرش ادامه داشت.


آقای اشراق، آلبوم رنگين کمان اغلب از بيادماندنی ترين سبک های ثمين باغچه بان محسوب می شود. رنگين کمان با اينکه بيش از سی سال پيش منتشر شده اما همچنان مورد پسند جوانان است.


کلمه سبک را نبايد برای روش باغچه بان مطرح کرد. سبک بيشتر با موسيقی کلاسيک ايرانی به کار برده می شود. ثمين ترکيباتی داشت از نت ها و گام های مختلف، برای نشان دادن فرهنگ مردمی ايران.


او سعی می کرد قالب موسيقی را با مصرع مطرح کند و اين را نمی توان سبک ناميد. کارهای او چند نوع سيستم داشت، سوئيت هايی داشت که بسيار جالب بود و همچنين کارهايی مانند «لالايی»، «دو زلفونت»، «تار گسسته»، «دوره گرد» و «تو رو می خوام» که درهرکدام از اين کارها، فرهنگ مردمی را با نت ارائه می کرد.


نقاشان می گويند، خط و رنگ دو عاملی است که هر کدام چيزی را مطرح می کند، خط بيانگر اعتقادات و رنگ نشان دهنده احساسات است. سمين با نت ها اين کا را می کرد.


ثمين و همسرش اولين در کنسرواتواری که درس می خوانند با هم آشنا شدند و پس از بازگشتن به ايران در سال ۱۳۲۹ ازدواج کردند، هر دو خيلی کم حرف می زدند و همکاری بسيار خوبی با هم داشتند.


ثمين باغچه بان که به غير از سال های تحصيل در کنسرواتوار موسيقی در ترکيه هرگز ايران را به گونه ای طولانی ترک نکرده بود، شما می دانيد چه شد که در سنين کهولت ناگهان تصميم به اقامت در ترکيه را گرفتند ؟


بايد بگويم زمانی که نور نيست رنگ هم نيست. زمانی شما رنگ را می بينيد که نور وجود داشته باشد وگرنه رنگ قرمز، سياه و سفيد بدون نور معنا ندارد.


ثمين حس کرد که در آن محيط نور نيست و بدون نور، وجود او به درد نمی خورد پس نمی تواند آنجا بماند.


در اين جا می توانم به هنرمندان ديگری نيزاشاره کنم، به عنوان مثال مرتضی حنانه که از شخصيت های بزرگ موسيقی دان بود و در يک مقام ديگر، هم رديف اين ها بود، در مقدمه کتاب خود با نام «گام های گمشده» نوشته است: «من مرتضی حنانه، هفت سال است که در خانه نشسته ام و به عنوان بزرگترين موسيقی دان، يک نفر پيش من نيامده تا بپرسد اين نت يعنی چه؟»


بعد از انقلاب در آن محيط توقع نداشته باشيد کسی باقی بماند. يک عده بی هنران بر اسب مراد سوار شده اند و قهقهه های مستانه می زنند و فکر می کنند می توانند کاری انجام دهند.


ولی همه هنرمندان نام دار که حس می کنند کاری می توانند انجام دهند يا از ايران بيرون آمدند و يا خانه نشين شدند. چون يا زبان نمی دانند يا امکانات مالی ندارند بنابراين در خانه نشسته اند.


تعداد موسيقی دانانی که آمدند خارج و درس خواندند و سعی کردند برای موسيقی در ايران، جايگاه خاصی درست کنند بسيار اندک است. درايران، کشوری که ۷۰ ميليون جمعيت دارد ما تنها پنج مدرسه موسيقی داريم ولی در کشوری که من زندگی می کنم، فرانسه، بيش از ۸۰۰ مدرسه رسمی موسيقی وجود دارد.