«دانشگاه تنها صدای اعتراضی علیه نقض حقوق بشر»

  • فرین عاصمی

فعالان دانشجویی می گویند طی ماه های اخیر دولت فشار بیشتری بر جنبش دانشجویی وارد کرده است

۱۶ آذر ماه مصادف است با آنچه در ایران روز دانشجو خوانده می شود.فعالان دانشجویی معتقدند که امسال نيز مانند سال های گذشته، همزمان با روز دانشجو، فشار بر فعالان دانشجويی افزايش پيدا کرده است.


هفته گذشته تعدادی از دانشجويان چپ موسوم به عدالت خواه و برابری طلب در تجمعی به مناسبت روز دانشجو در دانشکده فنی دانشگاه تهران بازداشت شدند، سه دانشجوی دانشگاه امير کبير از ارديبهشت ماه تا کنون در زندان هستند و آرمان صداقتی، علی نيکونسبتی و علی عزيزی سه تن از فعالان دانشجويی نزديک دو ماه است در بازداشت هستند .


رشيد اسماعيلی، فعال دانشجويی و دانشجوی دانشگاه علامه طباطبايی در گفت وگو با رادیو فردا رویکرد دولت جمهوری اسلامی نسبت به دانشگاه ها را مورد ارزیابی قرار داده است.


در آستانه روز دانشجو، شاهد افزايش فشارها بر دانشجويان بوديم. فرا رسيدن شانزدهم آذر، روز دانشجو را تا چه حد بر اين فشارها موثر می دانيد؟


از آنجا که ۱۶ آذر به عنوان يک روز پذيرفته شده است، تحرکات دانشجويی در آستانه اين روز بيشتر می شود و نهادهای امنيتی هم تمهيدات خاصی را ايجاد می کنند. به نظر می رسد بازداشت دانشجويان و افزايش دانشجويان، بی ارتباط به افزايش تحرکات دانشجويان در آستانه ۱۶ آذر نباشد.


به ويژه اين که امسال يکی از معدود سال هايی بود که اعتراضات و تجمعات دانشجويی از مهر ماه آغاز شد. به خصوص از روزی که رييس جمهوری به دانشگاه تهران رفت و تجمع بزرگ دانشجويی عليه وی سازماندهی شد.


  • دانشگاه از آنجا که نهادی ذاتا مدرن است، همواره هم پايگاه انديشه های مدرن خواهد ماند و تنها راهی که می شود انديشه های مدرن و سکولار را از بين برد، تعطيل کردن دانشگاه ها است.
رشید اسماعیلی

به نظر می رسد مجموع تحرکاتی که دانشجويان در اين چند ماه اخير انجام دادند و طبيعتا در شانزده آذر می توانست به اوج خود برسد، در افزايش اين بازداشت ها بی تاثير به نظر نمی رسد.


از شانزدهم آذر سال گذشته تا کنون جنبش دانشجويی چه تخولاتی را پشت سر گذاشته است و اصولا فعاليت جنبش دانشجويی را مثبت ارزيابی می کنيد يا نه؟


طبيعتا نکته مثبت اين است که دانشگاه ساکت نشده است. با اينکه اراده حکومت بر اين بوده که دانشگاه را ساکت کند و منطق تک صدايی را در دانشگاه حاکم کند، موفق نشده است.


اما اگر نخواهم شعاری صحبت کنم بايد بگويم که دانشجويان هم موفقيت زيادی نداشته اند. کنش دانشجويان برگزاری تجمعات اعتراضی متعدد بوده ولی اين تجمعات نتيجه ای در بر نداشته اند و يک نوع سردرگمی در فعاليت های دانشجويان وجود دارد.


در هر صورت دانشگاه تنها جايی است که صدای اعتراض عليه نقض حقوق بشر در آن بلند است و فکر می کنم اين فضا به عنوان تنها فضايی که در آن می شود کنش اعتراضی عليه نقض حقوق بشر و سياست های غلظ حاکميت را ادامه داد، بايد حفظ شود.


اما اينکه اين کنش به صورت تجمعات پی در پی که برگزار می شود چقدر می تواند منتج به نتيجه باشد، سوالی است که بايد جدی تر به آن فکر کرد. در هر صورت اگر بخشی از نيروها در بيرون از دانشگاه يا نیروهای دموکراسی خواه اميد به اين بسته اند که اين کنش های دانشجويی منجر به تغييرات بنيادين در موازنه قدرت در جمهوری اسلامی شود، اميد بيهوده ای است و نبايد چنين انتظاری از دانشجويان داشت.


در واقع دانشجويان تنها کاری که در شرايط فعلی می توانند انجام دهند، دفاع از استقلال دانشگاه و حقوق دوستانشان است که تحت فشار قرار می گيرند.


امسال برای اولين بار، دانشجويان چپ گرا تصميم گرفتند به مناسبت روز دانشجو، تجمعی جداگانه برگزار کنند که این تجمع با دستگيری تعدادی از آنها مواجه شد. اين حرکت را چطور ارزيابی می کنيد و آيا آن را شکافی در جنبش دانشجويی نمی بينيد؟


بالاخره ما نمی توانيم منکر شکاف در جنبش دانشجويی باشيم. اين واقيت دارد. نبايد از آن هراسيد. تفاوت ديدگاه ها وجود دارد و دانشجويان چپ در افق مارکسيستی فکر می کنند و قرائت های خاصی از مارکسيست و کمونيزم دارند و دانشجويان ديگر مانند آنها فکر نمی کنند.


دانشجويان چپ گرا هم انتقاد های تندی به دانشجويانی که گرايشات ليبرال تری دارند، می کنند. طبيعتا اين شکاف و بروز آن در شانزدهم آذر امسال ناگزير بود.


  • اگر بخشی از نيروها در بيرون از دانشگاه يا نیروهای دموکراسی خواه اميد به اين بسته اند که اين کنش های دانشجويی منجر به تغييرات بنيادين در موازنه قدرت در جمهوری اسلامی شود، اميد بيهوده ای است
رشید اسماعیلی

اما مهم اين است که عموم فعالين دانشجوی اين مساله را می پذيرند که همه طيف های جنبش دانشجويی از حق تشکل و حق تجمع بهره مند هستند و وقتی برخورد با دانشجويان چپ صورت گرفت، طيف های ديگر جنبش دانشجويی در دفاع از حقوق انسانی آنها متفق بودند. اين به نظر من اتفاق مبارکی است که ما تکثر را پذيرفته ايم و حقوق همه را به رسميت می شناسيم. اما کسانی که افق های فکری شان با هم تضاد دارد، طبيعتا نمی توانند همکاری مشترک داشته باشند.


محمد مهدی زاهدی، وزير علوم به آيت الله مصباح يزدی، روحانی تندرو قول داده ظرف پنج سال آينده، دانشگاه های ايران را به دانشگاه های اسلامی تبديل کند و گفته که فضای کنونی دانشگاه ها با فضای مطلوب فاصله دارد. فکر می کنيد که دانشگاه های اسلامی چه ويژگی هايی خواهند داشت و اين طرح چه تاثيری بر فعاليت های دانشجويی خواهد گذاشت؟


دولت نهم از هنگامی که سر کار آمد، با همان تفکری که داشت، به دنبال اين بود که هر گونه فکر مخالف و انديشه مرتبط با آزادی را در دانشگاه ها سرکوب کند.


مسلما بيشتر فشارها در اين زمينه هم در رابطه با علوم انسانی است. علوم انسانی علومی سکولار هستند.


وقتی جمهوری اسلامی می بيند که سه دهه بعد از آن همه تصفيه ها و فشارهايی که بعد از انقلاب فرهنگی پيش آورد و آن همه تغييراتی که در کتاب های درسی ايجاد شد و آن همه اساتيدی که اخراج شدند، باز هم خروجی دانشکده های علوم انسانی دانشجويان سکولار و آزادی خواه و معتقد به انديشه های ليبرال و هوادار حقوق بشر و دموکراسی است، تصميم گرفتند که انقلاب فرهنگی دومی انجام دهند.


من فکر می کنم همانطور که انقلاب فرهنگی اول با آن گستردگی و ميزان دهشتناکی که داشت، به شکست انجاميد و حتی خيلی از اساتيد دست چين شده، بعدها مناجيان انديشه آزادی در دانشگاه شدند، اين اقدام هم محکوم به شکست خواهد بود.


دانشگاه از آنجا که نهادی ذاتا مدرن است، همواره هم پايگاه انديشه های مدرن خواهد ماند و تنها راهی که می شود انديشه های مدرن و سکولار را از بين برد، تعطيل کردن دانشگاه ها است. می توانند دانشگاه ها را تعطيل کنند و آنها را به حوزه علميه تبديل کنند.اگر نه تا وقتی دانشگاه، دانشگاه است، خواب هايی که آقای زاهدی، وزير علوم و آيت الله مصباح می بينند، تعبير نخواهند شد.