به تازگی در اقدامی کم سابقه درحوزه دیپلماسی دفاعی پاکستان، فرمانده ارتش این کشور، ارتشبد قمر جاوید باجوا، در راس یک هیئت بلند پایه نظامی به تهران رفت و طی سفر سه روزهاش با حسن روحانی؛ محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه؛ محمد حاتمی، وزیر دفاع؛ سرلشگر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح؛ و سرلشگرمحمد جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، به گفتوگو نشست.
سفر نظامیان پاکستانی به ایران تازگی ندارد. ژنرال پرویز مشرف در زمان ریاست جمهوریاش برای شرکت در نشست سران منطقه به ایران سفر کرد و به نحوی مشابه ارتشبد راحل شریف، فرمانده وقت ارتش پاکستان، نیز در اواخر دی ۱۳۹۴در معیت محمد نواز شریف، نخست وزیر وقت این کشور، در سفری چند ساعته برای میانجیگری میان ایران و عربستان سعودی از ریاض وارد تهران شد.
ارتشبد راحل شریف اکنون فرمانده نیروی «ائتلاف نظامی اسلامی مبارزه با تروریسم» به رهبری عربستان سعودی است که به «ناتوی اسلامی» نیز شهرت دارد. این ائتلاف ۴۲ عضو دارد و کشورهای مصر، ترکیه، بنگلادش، عمان، سودان، گابو، نیجریه، مراکش ، و افغانستان شماری از اعضا این ائتلاف هستند.
یکی از بازتابهای انتصاب ارتشبد راحل شریف به فرماندهی «ناتوی اسلامی» این بود که پاکستان با جدا کردن راه خود از ایران کاملاً به صف عربستان سعودی پیوسته است و جمهوری اسلامی و شریک استراتژیکش در آسیای مرکزی و افغانستان یعنی هند، در صف مقابل قرار گرفتهاند.
در پرتو این انتصاب و تحولات در منطقه و این که ارتش پاکستان نقش بسیار مهمی را در تعیین سیاست خارجی این کشور دارد، سفر ارتشبد قمر جاوید بجوا پرسشهایی را به ذهن متبادر میکند. آیا او پیکِ ریاض و حامل پیامی برای تهران بود؟ آیا نهادهای نظامی و امنیتی پاکستان موضع خود را در قبال جمهوری اسلامی تغییر دادهاند؟ آیا پاکستان به دنبال ایجاد موازنهای در روابط خود با ایران و عربستان است؟
از دهه ۸۰ میلادی تا حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ القاعده در آمریکا و در پی آن «جنگ علیه تروریسم» که پرزیدنت جورج بوش بانی آن بود، سیاست خارجی پاکستان به سیاست عربستان و خواستههای این کشور گره خورده بود.
مقامها و رسانههای جمهوری اسلامی در اظهاراتی کلی هدف از این سفر را تبادل نظر در خصوص مسایل منطقهای و بینالمللی و همچنین توسعه همکاریهای دو جانبه اعلام کردند.
فراز و فرود روابط دو کشور
پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در زمان شاه، روابط دو کشور بسیار نزدیک و دوستانه بود و در جنگ ۱۹۷۱ میان پاکستان و هند بر سر جدایی پاکستان شرقی (بنگلادش فعلی)، ایران پاکستان را از نظر سخت افزارهای نظامی، اطلاعاتی و لجستیکی یاری داد.
پس از انقلاب، پاکستان تلاشهایی را به عنوان میانجی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق به خرج داد که راه به جایی نبرد.
اما در اواخر دهه ۹۰ میلادی با روی کار آمدن طالبانِ تحتِ حمایتِ اسلام آباد که ۹۰ در صد خاک افغانستان را در کنترل خود داشت، روابط ایران و پاکستان به سردی گرایید. حملات علیه شیعیان افغانستان و پاکستان نیز مزید بر علت شد.
در سال ۱۹۹۸ (۱۷ مرداد ۱۳۷۷) سردی این روابط با کشتار دیپلماتهای ایرانی در کنسولگری مزار شریف در افغانستان توسط گروه صحابه – یک گروه تروریستی پاکستانی ظاهراً مرتبط با سرویس اطلاعات و امنیتپاکستان - به اوج خود رسید و دو کشور را تا مرز یک درگیری مستقیم نظامی پیش برد.
در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، گروههای تحت حمایت عربستان در پاکستان از نظر استعداد و قدرت به اوج خود رسیدند و شمار زیادی از مساجد شیعیان و چهرههای شناخته شده آنها را هدف قرار دادند. طی این سالها دو بار به کنسولگری ایران در پیشاور حمله شد و یک دیپلمات ارشد ایرانی در سال ۲۰۰۹ ربوده شد. از این رو جمهوری اسلامی لبه تیز انتقادات خود را متوجه گروههای تحت حمایت مالی عربستان میکرد و دولت پاکستان را نیز به خاطر کوتاهی در حفظ جان دیپلماتهای ایرانی و جلوگیری از کشتار شیعیان مقصر میدانست.
در واقع از دهه ۸۰ میلادی تا حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ القاعده در آمریکا و در پی آن «جنگ علیه تروریسم» که پرزیدنت جورج بوش بانی آن بود، سیاست خارجی پاکستان به سیاست عربستان و خواستههای این کشور گره خورده بود.
سوءظن و بیاعتمادی متقابل
از دیدگاه جمهوری اسلامی، پاکستان حامی جنگ علیه شیعیان بحرین به پرچمداری عربستان است و به دستور ریاض در آموزش و تسلیح برخی از گروههای مخالف بشار اسد دست دارد.
در نقطه مقابل، پاکستان جمهوری اسلامی را به باد انتقادات تند و تیز خود گرفته است که با سازماندهی، آموزش و تسلیح شیعیان افغانی و پاکستانی آنها را در قالب لشگرهای فاطمیون و زینبیون به سوریه میفرستد.
علاوه بر این پاکستان از نزدیکی ایران و هند و برقراری خطوط مواصلاتی به آسیای مرکزی و افغانستان از طریق بندر چابهار که رقیب بندر گوادر پاکستان محسوب میشود، ناراضی است.
در ضمن ارتش پاکستان کشته شدن رهبر طالبان ملا اختر محمد منصور را در سال ۲۰۱۶ (۱ خرداد ۱۳۹۵) در نزدیک مرز ایران از ناحیه ایران میداند زیرا او مدتی کوتاه پس از عبور از مرز ایران به پاکستان، با حمله یک پهپاد مسلح کشته شد. برداشت پاکستان این است که در این ارتباط، ایران با آمریکا همکاری کرده تا کشته شدن رهبر طالبان را به پاکستان منتسب کند در حالی که در آن زمان جمهوری اسلامی از طالبان کاملاً حمایت میکرد.
از دیدگاه جمهوری اسلامی، پاکستان حامی جنگ علیه شیعیان بحرین به پرچمداری عربستان است و به دستور ریاض در آموزش و تسلیح برخی از گروههای مخالف بشار اسد دست دارد. در نقطه مقابل، پاکستان جمهوری اسلامی را به باد انتقادات تند و تیز خود گرفته است که با سازماندهی، آموزش و تسلیح شیعیان افغانی و پاکستانی آنها را در قالب لشگرهای فاطمیون و زینبیون به سوریه میفرستد.
یکی دیگر از مسایل بین دو کشور در پیوند با بلوچستان است که قاچاق مواد مخدر و فعالیت گروههای ستیزهجوی مسلح بلوچ بر امنیت دو سوی مرز سایه انداخته است. در دو سال گذشته نیروهای نظامی و مرزبانان ایران و پاکستان بارها به حملات خمپارهای و یا تیر اندازی به هدفهایی در خاک یکدیگر دست زدهاند که در روابط سیاسی ۶۸ ساله دو کشور سابقه نداشته است.
در یک مورد، سرتیپ احمد رضا پوردستان، جانشین وقت فرمانده ارتش، گفت : «در صورت عدم اقدام جدی دولت پاکستان، انهدام لانههای اشرار و تروریستها را در هر عمقی که در خاک کشور همسایه باشند، حق مسلم و قانونی خود میدانیم.»
این اظهارات با واکنش تند پاکستان روبرو شد و وزارت خارجه پاکستان ضمن احضار سفیر ایران در اسلام آباد، یادداشت اعتراضآمیزی را تسلیم وی کرد.
افق روشن؟
به رغم فراز و فرودهای گذشته و پابرجایی برخی مسایل بین ایران و پاکستان، انتظار میرود که ارتشبد قمر جاوید باجوا نقش مهمی را در ارتقا روابط دو کشور بازی کند. به گفته طلعت مسعود، تحلیلگر نظامی و ژنرال بازنشسته ارتش پاکستان، ارتشبد قمر جاوید باجوا «از هر گونه تقویت روابط ایران و پاکستان اعم از روابط و همکاریهای سیاسی، اقتصادی، تجاری، به ویژه دفاعی و نظامی و امنیتی با ایران استقبال میکند.»
در عمل قمر جاوید باجوا در طول اولین سال فرماندهیاش تلاشهای آشکاری به خرج داده تا نگرانیهای ایران را که معتقد به نقش کلیدی پاکستان در «ائتلاف اسلامی نظامی» است، برطرف نماید. او در عرض شش ماه گذشته سه بار با سفیر ایران در اسلام آباد به گفتوگو نشست و حتی توصیه کرد که جمهوری اسلامی به ائتلاف مذکور بپیوندد.
گو این که ایران علاقهای به پیوستن به این ائتلاف به رهبری عربستان ندارد، ولی نسبت به «کریدور اقتصادی چین و پاکستان» که بندر گوادر را به کاشغر در ناحیه سین کیانگ در شمال باختر چین وصل میکند، نظر مساعدی دارد و برای پیوستن به آن تمایل نشان داده است.
در جریان سفر فرمانده ارتش پاکستان به تهران مسایل مرزی به بحث گذاشته شد و پاکستان برای اولین بار توانسته است که حمایت ایران را برای کمک به حل برخی از مسایل افغانستان جلب کند. دو کشور در زمینه عدم دخالت در امور داخلی افغانستان، تاکید بر خروج نیروهای فرامنطقهای از این کشور، و زمینهسازی برای آشتی ملی در این کشور همسو هستند.
علاوه بر این، آیتالله خامنهای برای اولین بار از مسئله کشمیر سخن به میان آورد و جنگ بر سر این منطقه را به بیعدالتی در مسئله فلسطین تشبیه کرد. این سخنان نقطه عطفی در موضع ایران در قبال کشمیر بود که در سه دهه گذشته همواره مسئله کشمیر را یک «موضوع داخلی» هند میدانست. حال که پاکستان گامهایی را برای تقویت روابط با ایران برداشته است، به نظر میرسد که جمهوری اسلامی مایل به حمایت از پاکستان در پیوند با مسئله کشمیر است و این موضع برای اسلام آباد بسیار اهمیت به سزایی دارد.
جای شگفتی ندارد که آمریکا و عربستان سعودی از نزدیک شدن پاکستان به ایران ناخشنود باشند. اما به گزارش برخی از رسانههای پاکستانی، ارتش این کشور به دولتمردان آمریکا اطلاع داده است که همسایه عزیزکرده ندارد و ترجیح میدهد که برای برقراری ثبات در منطقه با همه همسایگانش همکاری کند. در این ارتباط، پاکستان به ایران اطلاع داده است که میتواند روی او به عنوان یک شریک همطراز برای مبارزه با تروریسم حساب کند. در مجموع ایران از این موضع متعادل پاکستان در خصوص موازنه قوا در خاورمیانه استقبال کرده است.
پاکستان نمیخواهد که ایران را منزوی کند و از خود براند، کاری که با توجه به ترکیب جمعیتی و مذهبی پاکستان و به تبع آن اثرگذاریاش بر سیاست داخلی این کشور میتواند پیامدهای ناگواری داشته باشد. سفر فرمانده ارتش پاکستان و نزدیک شدن این کشور به ایران و برقراری نوعی موازنه با تهران و ریاض، به نفع اسلام آباد خواهد بود
البته پاکستان این موضع متعادل را در راستای تامین امنیت داخلی خود نیز میداند زیرا شبه نظامیان شیعی پاکستانی تحتِ حمایتِ ایران که در قالب لشگر زینبیون در سوریه مبارزه میکنند پس از مراجعت به کشورشان پتانسیل آن را دارند که علیه سنیهای هم میهن خود وارد کارزار شوند و به جنگ نیابتی بعدی ایران و عربستان برای رهبری جهان اسلام دامن زنند.
دشواریهای برقراری موازنه
با توجه به تاثیر ارتش پاکستان بر سیاست خارجی این کشور به ویژه در حوزه عربستان، افغانستان، هند و آمریکا، سفر ارتشبد قمر جاوید باجوا به تهران میتواند نقطه عطفی درروابط پاکستان و ایران باشد. پاکستان نمیخواهد که ایران را منزوی کند و از خود براند، کاری که با توجه به ترکیب جمعیتی و مذهبی پاکستان و به تبع آن اثرگذاریاش بر سیاست داخلی این کشور میتواند پیامدهای ناگواری داشته باشد.
سفر فرمانده ارتش پاکستان و نزدیک شدن این کشور به ایران و برقراری نوعی موازنه با تهران و ریاض، به نفع اسلام آباد خواهد بود گو اینکه این اثربخشی نیاز به زمان دارد تا تهران به تداوم این موضعِ فعلی اسلام آباد اعتماد کند به خصوص که ارتش پاکستان به طور سنتی به عربستان نزدیک بوده است.
در این راستا لازم است که پاکستان میزان شرکت خود را در «ائتلاف نظامی اسلامی» مشخص کند. وزیران دفاع و مقامهای بلندپایه این ائتلاف، ۲۶ نوامبر (۵ آذر)، در ریاض گرد هم آمدند تا حدود وظایف و اختیارات اعضا این ائتلاف را تعیین کنند.
آن گونه که خبر زاری عربستان سعودی گزارش کرده است این نشست با اهداف ایجاد هماهنگی میان کشورهای عضو ائتلاف، یک کاسه کردن تلاش اعضا آن برای مبارزه با تروریسم و پیوند زدن اقدامات ائتلاف با تلاشهای جهانی در این راستا برگزار شده است.
حمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، هم در مراسم گشایش نشست این ائتلاف، نسبت به ایجاد و گسترش «هماهنگیهای ویژه، مستحکم و در سطح عالی» میان اعضا در برابر تهدیدات گروههای افراطگرا ابراز امیدواری کرد.
از این رو، میزان شرکت پاکستان در این ائتلاف و برقراری موازنه و جلب نظر ایران و ریاض با توجه به تیرگی روابط این دو کشور برای اسلام آباد کار دشواری خواهد بود. تا به حال پاکستان آشکارا گفته است که از شرکت در هر گونه اقدام نظامی علیه یک کشور مسلمان خودداری خواهد کرد و بر این اساس از وارد شدن به کارزار یمن و ایستادن در کنار عربستان طفره رفت. مجلس و سنای پاکستان هم با تصویب قطعنامهای در آوریل ۲۰۱۵، از دولت خواستهاندکه ضمن پرهیز از هر گونه اقدام نظامی در یک کشور اسلامی، از تمامیت ارضی و حاکمیت عربستان حمایت کند – قطعنامهای که ریاض و دیگر کشور عرب را ناخشنود کرده است.
تاکنون فرمانده ارتش پاکستان گامهای موثری را برای ارتقا روابط پاکستان و ایران برداشته است ولی باید صبر کرد و دید که آیا دولت پاکستان توانایی راه رفتن روی بند بسیار نازک و ظریف میان عربستان و ایران را دارد یا نه.