بیا منو «صیانت» کن!

لغت‌نامه دهخدا را باز می‌کند و حرف «صاد» را پیدا می‌کند؛ «صیانت. [ ن َ ] (ع مص ) صیانة. نگه داشتن. نگهبانی. (غیاث اللغات ). صون. صیانة. حفظ. وقایة. نگاهداری. خویشتن بازداشتن:

از صیانت هیچ با فاجر نیامیزد بهم
هرکه با فاجر نشیند همچنان فاجر شود

منوچهری

… و صیانت نفس از حوادث آفات آن قدر که در امکان آید. (کلیله و دمنه ). در ضبط ولایت و شرط جبایت آثار امانت و انوار صیانت و دقایق سیاست و شرایط حراست تقدیم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ) رجوع به صیانة شود.»

و به صیانت رجوع کردیم ... که آی آدم‌ها!
آی .. آی... آی... آی... آدم‌ها...

«آی آدم‌ها که روی ساحل آرام، در کار تماشایید!
موج می‌کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش
می‌رود نعره زنان؛ وین بانگ باز از دور می آید:

«آی آدم‌ها!»

و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رهاتر
از میان آب‌های دور و نزدیک
باز در گوش این نداها:

«آی آدم‌ها!...»

آی آدم‌ها!
او ز راه دور، این کهنه جهان را باز می‌پاید
می‌زند فریاد و امید کمک دارد...»

... فریاد … فریاد .. .. فریاد ...

«فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند»

در این برنامه از اشعار فروغی بسطامی و نیما یوشیج و همچنین لغت‌نامه دهخدا استفاده شده!

Your browser doesn’t support HTML5

پارادوکس با کامبیز حسینی: بیا منو «صیانت» کن!