به پارادوکس با کامبیز حسینی می‌پردازد!

ول کن! ول کن و برس به مسائل هفته! (همینجور داشت یه ریز زمزمه می‌کرد.)

هزار تا اتفاق افتاده ول کن! خبر زیاده به خبرها بپرداز! گیر بده به رئیسی که همش داره حرف مفت می‌زنه!رئیسی سوژه است ها! (می‌دونست ولی نمی‌خواست ول کنه! تمام تحقیق برنامه این هفته‌ش رو گذاشته بود جلوش ولی یه چیزی اون ته ذهنش داشت مته می‌شد!)

چی میخوای از زندگی تو؟‌ (از خودش پرسید. ولی از این سؤال چشم‌پوشی کرد و به تحقیقات طول هفته‌ش در راستای ساخت برنامه‌ای وزین نگاه کرد.)

می‌تونی در مورد موتورسواری زنان و حرف‌های احمقانه رئیس پلیس راهور برنامه بسازی. تو که عشق موتوری که! (عاشق موتور سواری بود. همیشه یه موتوری داشت. از همون ۱۵-۱۶ سالگی رو موتور بود. به نظر سوژه خوبی بود. اصلاً باید در مورد قوانین احمقانه‌ای که باعث ممنوعیت موتورسواری زنان میشه حرف بزنه. با خودش گفت.)

این خوبه دیگه! دیگه چی می‌خوای از زندگی تو؟ (دوباره پرسید از خودش ..)

بیا به برنامه بساز به درد مردم بخوره! تریبون بده به مردم. شاد! مفرح! دمبل و دیمبو! (ولی یه چیزی ولش نمی کرد. هر وقت به اینجا می‌رسید از خودش باز می پرسید)

تو بالاخره چی می‌خوای از زندگی؟‌ اصلاً می‌دونی چی می‌خوای؟‌ اصلاً توان پاسخگویی به این سؤال ساده رو داری؟‌ واقعاً چی می‌خوای تو از زندگی؟

--------------

برنامه این هفته تلاش برای نشان دادن پرتره‌ای از دغدغه‌های ذهن پریشان یک برنامه‌ساز رادیویی است که از شما و خودش پرسش می‌کند.

Your browser doesn’t support HTML5

به پارادوکس با کامبیز حسینی می‌پردازد!