رازهای پیکاسو؛ زن، هنر و پرسش‌های زندگی

  • محمد عبدی

پابلو پیکاسو در سال ۱۹۴۶

کشف جهان یک هنرمند تمامی ندارد، به ویژه اگر آن هنرمند، نقاشی باشد با پیچیدگی‌های پیکاسو که رازهایش بی پایان است و هر اثرش- به ویژه در نیمه دوم عمرش- دعوتی است معماگونه برای تحلیل و تاویل.

مردی که تمام عمر طولانی‌ش را صرف خلق هنری کرد (۹۲ سال؛ با بیش از هشت دهه کار مداوم) و هیچ گاه از پا ننشست. با سلسله‌ای از مهمترین روشنفکران قرن بیستم دوستی کرد و از آنها آموخت (و از او آموختند)، به زنان عشق ورزید و عاشق شد و جز دوره کوتاهی پس از مرگ دوستش، زندگی را دوست داشت، هرچند پرسش‌هایش در باب چند و چون زندگی و نامرادی‌هایش بی پایان بود و توانست در دوره‌های مختلف نگاه ویژه‌اش را بست و گسترش دهد و به نقطه‌ای برسد که کمتر هنرمندی در قرن بیستم به چنین جایگاهی نزدیک شد.

حالا از پس ده‌ها و صدها نمایشگاه پیکاسو در اطراف و اکناف جهان، یکی از مهمترین مراکز هنری جهان، آکادمی سلطنتی هنرها (Royal Academy of Arts) در لندن نمایشگاه بزرگی را به آثار پیکاسو اختصاص داده که با استقبال بسیار گسترده‌ای روبروست: «پیکاسو و کاغذ».

زنان و بزک هایشان- ۱۹۳۷

این نمایشگاه همان طور که از عنوانش برمی آید به آثاری از پیکاسو اختصاص دارد که بر روی کاغذ یا توسط کاغذ خلق شده‌اند: از طراحی‌ها تا کنار هم قرار دادن و چسباندن تکه‌های کاغذ تا پرینت‌هایی که پیکاسو در دهه آخر عمرش خلق کرد.

حاصل نمایشگاه بزرگی است که از سیصد اثر مختلف شکل گرفته و تمام هشت دهه فعالیت این هنرمند را در برمی گیرد: از طراحی‌هایی که پیکاسو در کودکی و نوجوانی خلق کرده تا آخرین آثارش در نود و دو سالگی.

غالب آثار از موزه ملی پیکاسو در پاریس به عاریت گرفته شده اند و شهرداری مالاگا- محل تولد پیکاسو- حامی مالی این نمایشگاه است.

آثار نمایشگاه به ترتیب تاریخی قرار گرفته‌اند و به‌این ترتیب مخاطب مشتاق می‌تواند تغییرات کار این هنرمند را طی سال‌های مختلف رصد کند و با آن پیش برود: از طراحی‌های کلاسیک اولیه تا پیچیده‌ترین دوران کاری این هنرمند که او را به یکی از شناخته شده‌ترین هنرمندان تاریخ بدل کرد.

مخاطب از همان ابتدا با کودک/هنرمندی روبرو می‌شود که می‌تواند جهان اطرافش را بر روی کاغذ با ویژگی‌ها خاصی تبیین کند و حساسیت‌های ویژه اش را به نمایش بگذارد.

نمایشگاه‌های پیکاسو همواره میزبان جمعیت بزرگی از علاقه‌مندان به هنر است (در تصویر نمایشگاه آثار در نیویورک ۲۰۱۳)

در اتاق بعدی دو نوع غلبه رنگ را شاهدیم: اول رنگ آبی که به دوران تلخی زندگی او پس از مرگ دوست نزدیکش اختصاص دارد و بعدتر با رنگ سرخ که به دوران کشف سیرک و شادتر شدن جهان هنرمند در پاریس پیوند می‌خورد. در هر دو پیکاسو به رغم جوانی، تبحر حیرت انگیزی را از خود به نمایش می‌گذارد.

جلوتر اما با دوران کوبیسم با جهان پیچیده‌تری روبرو می‌شویم که معمولاً نام پیکاسو با آن پیوند دارد. این پیچیدگی‌ها رفته رفته بیشتر و بیشتر می‌شوند و نگاه خاص او را به جهان شکل می‌دهند؛ نگاهی که بعدتر پیکاسو را به سوررئالیسم پیوند می‌زند. او هیچ گاه خودش را به طور مستقیم به سوررئالیسم منسوب نکرد اما همان طور که آندره برتون- نویسنده مانیفست سوررئالیسم- اشاره کرده، این جنبش مفتخر است که پیکاسو را به همراه دارد. این تعلق به قدری است که به زحمت بتوان تاثیر پیکاسو را بر نقاشان سوررئالیست نادیده گرفت. برای مثال اثر کاغذی کوچکی از پیکاسو در این نمایشگاه که بازسازی ویژه و غریبی است از یک آلت موسیقی، به راحتی قابل ردیابی در آثار سالوادور دالی است.

جدای از آن ردپای تاثیرگذاری او را بر برخی دیگر از هنرمندان طراز اول قرن بیستم می‌توان- برای مثال- در همین اثر کوچک جست و جو کرد: سیم‌های این آلت موسیقی به طرز غریبی سیم‌های مورد علاقه و تکرار شده در آثار باربارا هپورث- یکی از بزرگ‌ترین مجسمه سازان قرن بیستم- را به خاطر می‌آورد.

زن نشسته(دورا)- ۱۹۳۸

از طرفی طراحی‌های کاغذی او برای نمایشی از ژان کوکتو که در نمایشگاه دیده می‌شود نشان از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مستقیم او از بخش بزرگی از هنرمندان قرن بیستم در دهه‌های طلایی پاریس است.

آخرین اثر نمایشگاه به طرز نمادینی پرتره‌ای است که او از خودش در نود سالگی کشیده است. اثری که تمامی پرسش‌هایش را درباره مفهوم انسان و زیستن دوباره پیش می‌کشد و به طرز رندانه‌ای با تلخی یا طنز تلخی پیوند می‌دهد. بخشی از چهره پیکاسو به صورت اسب در نقاشی تلخ «گوئرنیکا» - روایت بمباران این شهر در اسپانیا در سال ۱۹۳۷ - اختصاص دارد.

«راز پیکاسو»، فیلم شناخته شده‌ هانری ژرژ کلوزو، فیلمساز برجسته فرانسوی که در این نمایشگاه هم به نمایش گذاشته شده، تلاشی است برای ثبت مستقیم و بی‌واسطه خلق هنری توسط نابغه‌ای که جهان هنر را به پیش و پس از خود تقسیم کرد.