مرجان، بازیگر و خواننده سرشناس پیش از انقلاب ایران، هفته گذشته در ۷۲سالگی در آمریکا درگذشت.
خانم مرجان، با نام اصلی شهلا صافی ضمیر، حضور پررنگی در فضای هنری ایران در سالهای پایانی حکومت گذشته داشت و جزو بازیگران پرکار سینمای آن دوران بود.
کارنامه هنری مرجان را در گفتوگو با تقی مختار، نویسنده و بازیگر و کارگردان، مرور میکنیم. آقای مختار که اکنون ساکن آمریکاست، در دو فیلم «قدیر» و «کیفر» با مرجان همبازی بود.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای مختار، از چگونگی حضور مرجان در سینما، دلایل پرکار شدن و جایگاهش بگویید.
فیلمبردار فیلم «دنیای پرامید» در ۱۳۴۸ برای بازیگری تست گرفت، چون میخواستند یک بازیگر زن تازهکار و جدید در مقابل آقای فردین قرار بگیرد. از خیلیها تست گرفتند، یکیشان هم خانم مرجان بود که ایشان مورد پسند قرار گرفت. برای اینکه همانطور که میدانید، صورت زیبایی داشت و چشمهای درشت و بزرگی، که مناسب پرده سینما بود.
در آن زمان بین بازیگران نقشهای اصلی بازیگران زن و مرد مسائلی وجود داشت مربوط به رقابتهایی که در سینما بود. مثلاً فرض کنید که زندهیاد فردین و خانم فروزان که در چند فیلم همبازی بودند، وقتی فیلمهای اینها پرفروش میشد، هر دو طرف ادعا داشتند که فروش فیلمها به خاطر حضور آنهاست و مردم به خاطر آنها میروند به سینما. طرف مقابل این را نمیپذیرفت و بعد تصمیم میگرفتند [بازیگر دیگری بیاورند].
برای مثال، آقای فردین تصمیم میگرفت یک بازیگر دیگری را بیاورد به جای فروزان، که آن جفتی که شناخته شدهاند، شکسته بشود و نشان داده بشود که فیلم اگر فروش میکند به خاطر آقای فردین است، نه به خاطر فروزان.
این جریان از دو طرف بود؛ یعنی خانم فروزان هم میرفت با یک بازیگر مرد جدید بازی میکرد برای این که نشان بدهد فیلم همچنان میفروشد به خاطر ایشان. در نتیجه این مبارزاتی که بین هنرپیشههای نقشهای اول وجود داشت، همیشه سعی میشد چهرههای جدیدی، چه به عنوان نقش اول مرد و چه به عنوان نقش اول زن، به وجود بیاید که بتوانند از آنها استفاده کنند.
خب، خانم مرجان این شانس را پیدا کرد که در فیلم «دنیای پرامید» در مقابل معروفترین، مشهورترین و پولسازترین بازیگر آن دوره قرار بگیرد و این موفقیتی بود برایش و خوشبختانه توانست در طی ۹ سال در ۳۱ فیلم بازی کند و این رکورد خیلی بالایی است.
موفقیتش هم به این خاطر بود که خب، چهره زیبایی داشت، بازیاش را هم خوب انجام میداد، نسبتاً با توجه به آن سطح بازیگری که در آن دوران در سینمای ایران مرسوم بود. این زیبایی و جوانی و همه اینها دست به دست هم دادند و ایشان توانست تبدیل بشود به یک بازیگر پرکار.
به نظرتان توانست به سطح اول بازیگری زن آن دوران برسد؟ مثلاً همردیف بازیگرانی چون خانم فروزان؟
نه، چنین اتفاقی نیفتاد. ببینید، در عرصه سینما، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، ما یک سری سوپراستار داریم، فوق ستاره داریم و یک سری ستاره داریم و یک سری بازیگر داریم. سوپراستارها مثلاً اگر در سینمای [پیش از انقلاب] ایران صحبت کنیم، در بین مردها فقط میتوانیم از فردین و ناصر ملک مطیعی و بیک ایمانوردی و بهروز وثوقی اسم ببریم. یعنی هیچ کدام از بازیگران معروف آن دوره در ردیف این چهارنفر نیستند. این چهارنفر سوپراستار بودند.
بعد از آن، ما یک سری ستاره داریم که هنرپیشههایی هستند معروف و مردم هم میروند و فیلمهایشان را میبینند و دوستشان هم دارند ولی در حد آن سوپراستارها نیستند. در مورد خانمها هم مثلا خانم فروزان در بالاترین مقام سوپراستاری قرار داشت آن موقع، بعد هم خانم آذر شیوا و پوری بنایی. اینها زنان سوپراستار بودند.
ولی بین ستارگان سینما میشود گفت بله، خانم مرجان تا آن حد بالا رفت که به عنوان یک ستاره سینما شناخته بشود، ولی هرگز به آن مرحله سوپراستاری نرسید به نظرم.
فکر میکنید به همین دلیل بود که فرصت همکاری با جریان متفاوت و پیشروتر سینمای آن دوره را پیدا نکرد؟ مثلاً خانم فروزان با داریوش مهرجویی در «دایره مینا» همکاری داشت ولی در مورد خانم مرجان اثر پراهمیتی را در کارنامهشان نمیبینیم.
بله، ببینید، فروزان یک استثنا بود. یعنی خود اسم فروزان یک پشتوانهای برای فروش فیلم بود. البته فروزان استعداد بازیگری هم داشت. از کار دوبله آمده بود و خیلی چیزها راجعبه بازیگری میدانست. منتها در فیلمهایی که بازی میکرد، زیاد از استعدادش استفاده نمیشد. آقای مهرجویی در یک دورهای فکر کرده بود که چرا مثلاً از فروزان استفاده نکند در فیلمش. ضمن این که او استعداد بازیگری هم داشت، ضمن این که شهرت فراوانی هم داشت و میتوانست پشتوانه فروش خوبی باشد برای فیلمش. یک چنین مواردی برای ستارههایی مثل خانم مرجان پیش نیامد.
اما در عرصه موسیقی حضور مرجان کاملاً متفاوت است و میتوانیم بگوییم آنجا به سطح اول خوانندگان پاپ آن زمان نزدیک شد.
اینجا دیگر وارد عرصه دیگری میشویم. در عرصه موسیقی اتفاقاً خانم مرجان بسیار بسیار موفقتر بود تا عرصه بازیگری در سینما. میدانید که ایشان در ازدواج دومش، با آقای فریدون ژورک بود که ایشان خودش تهیهکننده و کارگردان فیلم بود.
بعد از این که ازدواج کردند، چندین فیلم هم با هم کردند و ژورک بود که متوجه شد او صدای خوبی دارد و او را تشویق کرد برود کار خوانندگی بکند. به این مناسبت با چندتا از آهنگسازها و ترانهسراها و کسانی که در عرصه موسیقی بودند، تماس گرفت، چون به هرحال در فیلم، ایشان هم از آنها استفاده میکردند.
آنها مقداری روی صدای خانم مرجان کار کردند و مقداری آموزش به او دادند که چه طوری باید بخواند، چون صدایش را خیلی خوب تشخیص دادند. صدای خوب و گرمی داشت.
بعد از آن بود که وارد عرصه خوانندگی شد و از همان اولین ترانهای که خواند، خیلی مورد توجه قرار گرفت و بهسرعت در رادیو و تلویزیون و محافل گوناگون حضور پیدا کرد و آواز میخواند، ترانه میخواند، و همهشان هم تقریباً دوستداشتنیاند و خاطره مردم هستند. در آنجا خاطرههای بیشتری برای مردم آفرید.
بعد از انقلاب، زندگی خانم مرجان مثل بسیاری از بازیگران زن سینمای پیش از انقلاب تغییر کرد و از حضور در سینما منع شد و تبدیل به یک چهره کاملاً معترض و مخالف جمهوری اسلامی ایران شد. سیاست چه مقدار پیش از انقلاب در زندگی ایشان حضور داشت و بعداً چه طور وارد زندگیش شد؟
ایشان تا جایی که من اطلاع دارم تا مقطع انقلاب مطلقاً و اصلاً سیاسی نبود. این طور که من شنیدم و یکی دوبار هم با ایشان و شوهرشان آقای ژورک دیدار داشتم در خارج از کشور، ایشان بعد از انقلاب بهخاطر مسائلی که برای فرزند آقای ژورک پیش آمد و بسیار هم ناگوار بود، آرامآرام متوجه میشود که آقای ژورک تمایلاتی به طرف سازمان مجاهدین خلق دارد.
به هرحال بر اثر نزدیکی و زندگی با آقای ژورک، آشنا میشود با سازمان مجاهدین، و بعد هوادار آنها میشود. هم آقای ژورک و هم مرجان را دستگیر میکنند و مدتی زندان بودند. آنها وقتی که از ایران میآیند بیرون، دیگر مستقیماً با سازمان مجاهدین در تماس میشوند و آنجا شروع به فعالیت میکنند. فیلمی هم با نام «فریاد بیصدا» درباره قتلعام زندانیان سیاسی سال ۶۷ هم ساختند.