مرگ ابراهیم رئيسی در حادثه سقوط هلیکوپتر حامل او و همراهانش توجهات جهانی را متوجه ایران و آینده معادلات قدرت در جمهوری اسلامی کرده و رسانههای مختلف در جهان تحلیلهای مختلفی را در این باره به رشته تحریر در آوردهاند.
در این مطالب چندین محور مختلف مورد بررسی قرار گرفته که اصلیترین آنها، رئيسجمهور آینده، جانشینی علی خامنهای، میراث ابراهیم رئيسی و همچنین چالشهای پیشروی جمهوری اسلامی است. در این گزارش سعی داریم نگاهی اجمالی به برجستهترین نگاههای جهانی به این حادثه داشته باشیم.
مرگ رئيسجمهور؛ رئيس بعدی قوه مجریه کیست؟
رسانههای مختلف در تحلیلهای متفاوت خود بسیار به این موضوع پرداختهاند. نشریه اکونومیست در مطلبی مفصل با اشاره به قانون اساسی جمهوری اسلامی که تأکید کرده انتخابات جدید باید ظرف نهایتاً ۵۰ روز برگزار شود.
این نشریه به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اشاره و نوشته است که در آخرین بار شورای نگهبان بسیاری از نامزدهای اصلی را رد صلاحیت کرد تا رئيسی در «انتخاباتی تقلبی» بتواند به پیروزی برسد. اکونومیست با اشاره به اینکه رژیم بین ایرانیان محبوبیتی ندارد اضافه کرده که این احتمال وجود دارد جمهوری اسلامی بتواند هرگونه اعتراض عمومی حول انتخابات جدید را سرکوب کند.
اکونومیست همچنین با اشاره به جنگ قدرت در داخل ایران نوشته است که هرچند نمیتوان پیشبینی کرد چه کسی رئيسجمهور آتی خواهد بود اما به نظر میرسد که سپاه پاسداران در حال صعود سیاسی بیشتر در فضای سیاسی ایران است. این نشریه همچنین تأکید کرده که در قالب نظام جمهوری اسلامی، رئيسجمهور اختیار چندانی ندارد و همه کاره رهبر است.
بلومبرگ هم در گزارشی با توضیح شرایط سیاسی در ایران به تفویض اختیارات به محمد مخبر اشاره و نوشته است که تا زمان برگزاری انتخابات او مسئولیت قوه مجریه را برعهده خواهد داشت ؛ کسی که سابقه حضور در سپاه پاسداران را دارد و در «ستاد اجرایی فرمان امام»، بنیاد مستضعفان و همچنین بانک سینا و استانداری خوزستان مسئولیت داشته است.
این نشریه به اظهارات علی خامنهای پیش از اعلام رسمی مرگ رئيسی هم اشاره کرده که در آن رهبر جمهوری اسلامی گفته بود «هیچ اخلالی در کار اداره کشور پیش نخواهد آمد».
در همین رابطه ولی نصر، مشاور پیشین باراک اوباما و استاد روابط بینالملل در حساب توئیتری خود نوشته است که برای سیاستمداران جناح راست پیدا کردن یک نامزد در دسترس سریع در آستانه انتخاباتی که در کمتر از دو ماه دیگر برگزار خواهد شد امری دشوار است.
او همچنین پیشبینی کرده که ممکن است این مسئله به بازگشت محافظهکاران از دور خارج شده به صحنه سیاست در ایران تبدیل شود.
چالش جانشینی خامنهای
در تحلیلهای مختلف مسئله جانشینی خامنهای بسیار بیشتر از رئيسجمهور آینده مورد توجه قرار گرفته و رسانهها در دنیا با آگاهی از جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی که حوزه اختیارات آن بسیار بیشتر از رئیس قوه مجریه است به وضعیت ایران بعد از مرگ خامنهای پرداختهاند.
اکونومیست در تحلیل خود، نوشته است که وقتی سه سال پیش ابراهیم رئيسی در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید بسیاری تصور میکردند که او به رسیدن به جایگاه رهبری نزدیکتر شده اما برخلاف پیشبینیها همین ریاست جمهوری به قیمت جانش تمام شد.
این نشریه در ادامه با اشاره به اینکه خامنهای «رهبر سالمند و بیمار» جمهوری اسلامی است اضافه کرده که حذف رئيسی یکی از نامزدهای اصلی برای جانشینی خامنهای را کنار زده و بخت مجتبی خامنهای، فرزند دوم رهبر جمهوری اسلامی حالا بیشتر از قبل است.
با این حال اکونومیست تأکید کرده که حضور مجتبی به جای پدرش یادآور حکومت موروثی خواهد بود که ایرانیان آخرین بار در سال ۵۷ خورشیدی آن را سرنگون کردند. نویسنده همچنین اضافه کرده که روابط خاص مجتبی با سپاه پاسداران هم میتواند به سود او باشد و هم در عین حال جایگاه و سهم این نهاد را در تصمیمگیریهای جمهوری اسلامی ارتقا بخشد. اکونومیست پیشبینی کرده این روند میتواند باعث شود، ایران از رژیمی ترکیبی مذهبی-نظامی به یک سیستم سیاسی بیشتر نظامی تبدیل شود.
روزنامه نیویورکتایمز هم در گزارشی با بررسی شرایط نتیجهگیری کرده که مرگ رئيسی مسیر را برای جانشینی مجتبی هموارتر میکند.
بلومبرگ هم در گزارشی در خصوص تأثیر مرگ رئيسی بر معادلات آینده رهبری در جمهوری اسلامی مینویسد: «در ساختار سیاسی پیچیده و بسیار شفاف ایران، عملاً هیچ مکان رسمی یا عمومی وجود ندارد که در آن به طور علنی پرسشها مربوط به جایگزینی خامنهای مطرح شود اما تحلیلگران و شخصیتهای دانشگاهی نزدیک به نظام سیاسی ایران، برای مدتی از رئيسی و مجتبی خامنهای به عنوان مدعیان اصلی یاد میکردند.»
بلومبرگ در ادامه گزارش خود مینویسد: «مرگ رئيسی به این معناست که مجتبی اکنون مسیر روشنی برای رسیدن به رهبری دارد اما کار برای او چندان هم ساده نخواهد بود چرا که محبوبیت مجتبی هرگز مورد آزمون قرار نگرفته و او هیچوقت منصب دولتی نداشته است».
این نشریه در پایان نتیجهگیری کرده رهبری که بخواهد مشروعیتی داشته باشد، دستکم باید از حمایت اصیل تودههایی که از حکومت جمهوری اسلامی حمایت میکنند، برخوردار باشد.
میراث رئيسی
عموم تحلیلگران در نوشتههای خود رئيسی را به عنوان شخصیتی فاقد کاریزما، مطیع و نه چندان محبوب در میان افکار عمومی ایرانیان معرفی کردهاند. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی مفصل به این مسئله پرداخته و دو موضوع اعتراضات سراسری در ایران به رهبری زنان و دختران که با برخورد وحشیانه نیروهای امنیتی ایران سرکوب شد و همچنین شدتگیری تنشها در خاورمیانه و جنگ ایران و اسرائيل از اصلیترین نقاط برجسته دوران ریاست جمهوری رئيسی به شمار میروند.
این گزارش به سابقه رئيسی در رأس آستان قدس رضوی که مجموعهای مذهبی ثروتمند چند میلیارد دلاری است و همچنین حضور او به عنوان رئیس قوه قضائيه اشاره کرده است. نیویورک تایمز مینویسد رئيسی در زمان تصدی خود بر وقوع برخی از وحشتبارترین سرکوب مخالفان در کشور که در نوامبر ۲۰۱۹ و در واکنش به افزایش قیمت سوخت رقم خورد، نظارت داشت؛ اعتراضاتی که به گفته نیویورک تایمز در آن دستکم ۵۰۰ نفر در جریان آن کشته شدند. این روزنامه همچنین به بازداشت و احضار و آزار و اذیت روزنامهنگاران، وکلا و شهروندان دوتابعیتی در دوران حضور رئيسی در قوه قضائيه اشاره کرده است.
اکونومیست اما کمی به عقبتر رفته و مسئولیت رئيسی در سالهای ابتدایی انقلاب را زیر ذرهبین برده ؛ جایی که او بر صدور احکام اعدام بسیاری از مخالفان حکومت نظارت داشته و یا مستقیماً آنها را صادر کرده است.
این نشریه در ادامه نتیجهمیگیرد که به همین دلیل کمتر ایرانی برای او عزادار خواهد شد و ایرانیان او را به عنوان «قاضی اعدام» به یاد خواهند آورد که در سال ۱۹۸۸ در فرستادن هزاران زندانی به پای چوبه دار نقشآفرین بود.
نویسنده این مقاله همچنین عملکرد اقتصادی رئیسی را هم فاجعهبار توصیف کرده و نشان آن را هم کاهش ۵۵ درصدی ارزش ریال در کمتر از سه سال ریاست جمهوری او معرفی کرده است.
نیویورک تایمز هم در گزارش خود به سیاست خارجی رئيسی پرداخته و نزدیکی بیشتر تهران به پکن و مسکو را در قالب نگاه به شرق جمهوری اسلامی در دولت رئیسی تفسیر کرده است. این نشریه همچنین به سرکوب گسترده زنان در دوران حکومت رئيسی و در جریان اعتراضات سراسری مینویسد و تاکید کرده که رئيس جمهور وقت با این برخوردها موافق بوده است.
این روزنامه همچنین با اشاره به مشکلات اقتصادی گسترده در ایران مینویسد: «میراث او احتمالاً مورد مناقشه است؛ در دوران او، کشور دچار رکود شدید اقتصادی شد که از تحریمهای بینالمللی و بیکاری بالا نشئت گرفته بود.»
رئيسی البته از نخستین روز به قدرت رسیدن تا پایان شعار مدیریت کشور بدون توجه به تحریمها و همچنین مقاومت اقتصادی سر میداد؛ شعارهایی که آمارهای اقتصادی نشان میدهند تنها شاید برای دلگرم کردن طرفداران داخلی حکومت مفید بوده باشد.
چالشهای پیشروی جمهوری اسلامی
صنم وکیل، مدیر مرکز خاورمیانه چتم هاوس در لندن در گفتوگویی با شبکه سیانان با اشاره به اینکه هرچند رئيسی چندان شخصیت کاریزماتیکی نداشت، اضافه کرده که با این حال مرگ او رژیمی را که همین حالا هم با بحران مشروعیت دست و پنجه نرم میکند، با دشواریهای بیشتری رو به رو میسازد. چرا که باید ظرف ۵۰ روز یک انتخابات دیگر برگزار کند، آنهم چند هفته پس از آنکه دور دوم انتخابات مجلس با کمترین میزان مشارکت مردمی برگزار شد.
مسئله شدتگیری تنشهای خارجی ایران در منطقه و به ویژه با اسرائيل از دیگر چالشهایی است که جمهوری اسلامی در شرایط بیثبات کنونی با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد. نیویورک تایمز با اشاره به این مسئله و تبادل آتشها میان ایران و اسرائيل در ماههای اخیر مینویسد که جمهوری اسلامی با مسئله اسرائيل رو به رو خواهد بود و این یکی از چالشهای پیشروی رهبران ایران به شمار میرود.
روزنامه گاردین هم در تحلیلی با اشاره به مرگ رئيسی مینویسد که این اتفاق به حسِ کشوری که در حال گذار سیاسی است میافزاید. این روزنامه همچنین میافزاید اختلال انباشته در ایران که در پس تحولات سالهای اخیر، سرکوب زنان و دختران، افزایش نارضایتیها حذف شدن مخالفان و اصلاحطلبان و برگزاری انتخابات با کمترین میزان مشارکت ایجاد شده چالشهای اساسی هستند.
گاردین در توضیح ادامه میدهد: «بلاتکلیفیهایی گستردهای که ایران بر سر روابط خود با غرب بر سر برنامه هستهای دارد، اوضاع وخیم اقتصاد و همچنین مراودات پرتنش با سایر کشورهای خاورمیانه و به ویژه در رابطه با اسرائيل چالشهای بسیار جدی برای ایران به شمار میروند.»
گاردین در ادامه مسئله ایران با اسرائيل را یک چالش همیشگی برای هر رئيسجمهوری در تهران میداند. ضمن اینکه به باور نویسنده رئيسجمهور جدید باید تصمیمهای بزرگی در مورد برنامه هستهای ایران بگیرد و همچنین هر کسی که به جای رئيسی رئيس قوه مجریه شود، در داخل با چالشهای فوری از سوی خواستههای تندروها برای اتخاذ یک موضع سختتر در قبال غرب و نزدیک شدن بیشتر به چین و روسیه مواجه خواهد بود.