یک هفته پس از آنکه مجلس نمایندگان ایالات متحده رؤسای دانشگاههای مهم کشور را برای پاسخگویی در برابر اتهام «بیتفاوتی در برابر نفرتپراکنی» در موضوع یهودیستیزی فراخواند، الیزابت مگیل، رئیس دانشگاه پنسیلوانیا، از سمت خود استعفا کرد.
در همین زمان فشارها برای برکناری کلادین گِی، رئیس دانشگاه هاروارد که در عین حال نخستین رئیس سیاهپوست این دانشگاه هم بود، افزایش یافت. مقاومت او سرانجام پس از انتشار اتهامهایی دربارهٔ تقلب علمی در هم شکست و او نیز از سمت خود استعفا داد.
اما آیا استعفای او پاسخ به استانداردهای بالای آکادمیک بود یا نشانههای دخالت سیاست در دانشگاه نیز در آن دیده میشود؟
کلادین گِی کیست؟
دکتر کلاودین گی ۵۷ ساله دانشمند علوم سیاسی است که تخصصش در زمینهٔ مشارکت رأیدهندگان در انتخابات و همینطور سیاست، نژاد و هویت است. او تحصیلات خود را در دانشگاههای پرینستون، استنفورد و هاروارد تکمیل کرد، استاد کرسی ویلبورن کوورد در حکمرانی و همینطور مطالعات آمریکاییهای آفریقاییتبار در هاروارد است.
زمانی که بیستونهمین رئیس دانشگاه هاروارد، لورنس بکاو، در سال ۲۰۲۲ اعلام کرد قصد دارد تا سال بعد از سمت خود کنارهگیری کند ،کمیتهٔ انتخاب ریاست جدید هاروارد تشکیل شد. پس از بررسی بیش از ۶۰۰ نفر از واجدین شرایط در دسامبر سال ۲۰۲۲ این کمیته در نهایت انتخاب تازهٔ خود را معرفی کرد و کلادین گی بهعنوان سیامین رئیس دانشگاه هاروارد و نخستین آمریکایی آفریقاییتبار برای تصاحب این منصب انتخاب شد.
او همچنین دومین زنی بود که در تاریخ این دانشگاه به سمت ریاست میرسید. حالا، یک سال پس از آن انتخاب، خانم گی ۱۲ دیماه مجبور شد از سمت خود کناره بگیرد.
بیشتر در این باره: استعفای رئیس دانشگاه هاروارد به دنبال اظهارات او درباره یهودستیزی و اتهام سرقت علمیبحران از کجا آغاز شد؟
پس از حملهٔ گروه افراطی حماس به اسرائیل، گروهی که آمریکا و اتحادیهٔ اروپا آن را تروریستی میدانند، و پس از آن شروع عملیات نظامی گستردهٔ اسرائیل در غزه، شکافی عمیق در این باره میان جامعهٔ غرب ایجاد شد.
از یک سو همدلی با اسرائیل و از سوی دیگر واکنش منفی بهخصوص در محیطهای دانشگاهی به شیوهٔ عملیات نظامی اسرائیل که برخی منتقدان آن را مصداق مجازات جمعی میدانستند، شکافهای سیاسی درون جامعه آمریکا را فعالتر کرد.
برخی محیطهای دانشگاهی از یک سو شاهد تظاهراتی از سوی حامیان اسرائیل بود و از سوی دیگر تظاهرات بعضاً پر شوری علیه اسرائیل توسط دانشجویان ترتیب داده میشد که گاه تا مرز تنش هم پیش میرفت. همزمان با این اتفاقات در دانشگاهها فضای بیرون از دانشگاه نیز شاهد بروز برخی تنشها شد و در مواردی به حملات علیه یهودیان یا مسلمانان هم انجامید.
کنگره اقدام میکند
بهگواهی ناظران سیاسی، مجلس نمایندگان ایالات متحده یکی از پرشکافترین ایام سیاسی تاریخ معاصر امریکا را سپری میکند. در این شرایط، هر مسئله سادهای میتواند به بحران بدل شود و بهانهای برای تسویهحسابهای سیاسی.
دعوت از رؤسای دانشگاههای عالی آمریکا برای پاسخگویی دربارهٔ «سخنان نفرتآمیز» در کنگره از این منظر مهم است.
بازندهٔ این صحنه از قبل مشخص بود. افراد دانشگاهی نه میتوانند و نه باید که در پاسخ به پرسشهایی که به مسئلهٔ پیچیدهای مثل بحران خاورمیانه و هواداران دو سو مربوط است، با بله و نه جواب بدهند. اما این چیزی بود که نمایندگان میخواستند و عدم توانایی چهرههای دانشگاهی در این بحث، درحالیکه در جایگاه متهم نشسته و نمایندگان بیآنکه ضرورت داشته باشد قوانین دنیای آکادمیک را رعایت کنند آنها را مورد حمله قرار میدادند، باعث شد احضارشدگان به بازندهٔ اصلی تبدیل شوند.
بیشتر در این باره: نمایندگان کنگره خواستار برکناری رؤسای سه دانشگاه بهدلیل حمایت از «مواضع یهودستیزانه» شدندنفرتپراکنی یا آزادی بیان؟
اوج این جلسه بحث بر سر چیزی بود که نمایندگان (عمدتاً جمهوریخواه) آن را «نفرتپراکنی مطلق» ارزیابی میکردند. داستان به شعاری برمیگشت که گروهی از دانشجویان حامی فلسطین بهخصوص در دانشگاه پنسیلوانیا دربارهٔ حق فلسطینیان در سکونت میان دریای مدیترانه و رودخانهٔ اردن (از نهر تا بحر) سر داده بودند.
نمایندگان این شعار را بهمعنای درخواست برای نسلکشی یهودیان تفسیر میکردند. وقتی رؤسای دانشگاه گفتند که هر چیزی به بافتار و زمینهٔ بحث ربط دارد، نمایندگان آن را به دفاع از نسلکشی یهودیان تفسیر و تعریف کردند.
بحث رابطه میان آزادی بیان و سخنان نفرتپراکنانه داستان مفصلی است، اما پس از این جلسه درخواست استعفای رؤسا شدت گرفت. رئیس دانشگاه پنسیلوانیا استعفا داد اما مقاومت رئیس دانشگاه هاروارد هم دوام چندانی نداشت
بازیگر اصلی رسانهای
یکی از چهرههای اصلی که در پشت داستان استعفای رئیس هاروارد نقش داشت، رسانهای به نام واشینگتن فری بیکن بود که از قبل با بررسی سابقهٔ علمی رئیس دانشگاه، با انتشار نمونههایی که مربوط به دوران ابتدایی کار او بود، وی را به تقلب علمی متهم میکرد.
این رسانهٔ محافظهکار که در سال ۲۰۱۲ و با سرمایه پاول سینگ، میلیونر فارغالتحصیل هاروارد، تأسیس شده، پس از جلسهٔ کنگره تعداد دیگری از اتهامات تقلب علیه رئیس هاروارد را منتشر کرد که به سال ۲۰۱۲ مربوط میشد.
این افشاگری فشار بر دانشگاه را از سوی بخشی از فضای سیاسی و همینطور برخی حامیان مالی دانشگاه افزایش داد.
یکی از این افراد بیل آکمن، میلیاردر معروف، است. او گفته بود جزای این تقلب نباید چیزی کمتر از اخراج کامل از دانشگاه باشد. جالب اینکه همسر خود او متهم به تقلبهای گستردهٔ علمی است و که در مواردی در حد کپی کردن پاراگرافهایی از ویکیپدیا بوده است، اما وقتی خبرنگاران از او دربارهٔ رفتاری که باید با همسرش شود سؤال کردند، او آنها را به بازی ژورنالیستی و دخالت در امور خصوصی متهم کرد.
واقعاً رئیس دانشگاه هاروارد تقلب کرده بود؟
مشهور است که بدترین نوع دروغ آن است که با اندکی حقیقت درهم آمیخته باشد. مجلهٔ نیچر ادعاهای مربوط به تقلب را برای گروهی از متخصصان تقلب علمی ارسال کرده و نظر سختگیرانهٔ آنها را خواسته است. آنها در پاسخ به این جمعبندی رسیدهاند که برخی از موارد در مرز تقلب علمی قرار دارند و حداقل اینکه نشاندهندهٔ عدم دقت او بوده است.
عمده موارد اتهامی علیه کلادین گی مربوط به بخشهایی از مقالاتش است که در حال بازگو کردن نظرات موجود بوده اما در مواردی با برداشت و بازنویسی خلاصهای از نظرات به نویسندهٔ اصلی ارجاع نداده است.
طبیعتاً در شرایط ایدئال، کسی که در مقام ریاست دانشگاهی مانند هاروارد قرار میگیرد، باید استانداردی بالاتر از دیگران را رعایت کرده باشد. اینکه آیا این موارد در تحقیق کمیتهٔ انتخاب دیده شده و از نظر آنها مهم نبوده یا اینکه از چشمشان دور مانده، سؤال مهمی است که باید پاسخ داده شود.
اما سؤال جاری در محافل دانشگاهی این است که این مسئلهٔ تقلب علمی اگر در این شرایط و تحت اثر جلسه کنگره نبود و اگر هدف آن زن سیاهپوست نبود، آیا باز هم میتوانست آنقدر جدی باشد که به استعفای او منجر شود؟ و اینکه آیا همین استاندارد که حفظ آن میتواند به کیفیت اعتبار آکادمی کمک کند، برای دیگران هم لحاظ میشود؟
بیشتر در این باره: آفریقای جنوبی در دادگاه لاهه: هیچ اقدام مسلحانهای خشونت اسرائیل علیه فلسطینیان را توجیه نمیکنداستقلال علم
اهمیت علم و نگاه علمی موضوع تازهکشفشدهای نیست و استقلال نهاد دانشگاه از دولت و همینطور ضرورت وجود فضای آزاد فکری و بیان و امنیت بیان اندیشههای حتی دور از فضای پذیرفتهشده ضرورت این فضا است.
وقتی از چند سال پیش بخشی از جریان ترقیخواه پیش رو درهای دانشگاه را روی برخی از چهرههای محافظهکار بستند و مانع حرف زدن شدند و کوچکترین اشارهای که به نظرشان توهینآمیز بود را سرکوب میکردند، هشدارهای زیادی مطرح شد که این در همیشه بر این پاشنه نمیچرخد و نوبت آنها هم خواهید رسید. ناظران میگویند حالا یکی از آن زمانها است.
واقعیت تلخ این است که نهاد علم و بهطور خاص دانشگاهها نهادهایی هستند که باید در دنیای تجاری و سیاسی باقی بمانند و برای همین از استقلال خود دور میشوند.
زمانی که آکادمی علوم و پزشکی ایالات متحده در دوران ریاستجمهوری آبراهام لینکلن تأسیس میشد، در آن شرایط سخت و پرتفرقه، در شرح مأموریت آن آمده بود که اعضای این آکادمی باید در صورت نیاز دولت در زمینهٔ علم، هنر و موارد ارجاعی تحقیق و بررسی کنند و نظر مستقل و کارشناسی خود را بیان کنند.
حالا در یک سطح پایینتر از آکادمی علوم، سؤال مطرح در فضای دانشگاهی این است که آیا دانشمندان و متخصصان علم وقتی مورد سؤال قرار میگیرند، باید جواب صادقانه بدهند یا از هراس بازخوردهای سیاسی جواب سیاسی و غیرمعلوم بدهند که هیچ کمکی به هیچ مسئلهای نمیکند؟
به نظر میرسد بازندهٔ اصلی این بحران چندهفتهای در فضای دانشگاهی ایالات متحده بیش از هر چیز روند و ساختار موجود نهاد علم و دانشگاه باشد؛ جایی که باید اعتبار خود و استقلالش را احیا کند. اما این راه سادهای نیست.