جناحی که در داخل کشور به اصلاح طلب معروف هستند- و تقریبا هیچ اثری از اصلاح طلبی آنها باقی نمانده- و همپیمانان آنها معتقدند که مشارکت سیاسی در جریان بیعت گیریها در داخل کشور دستاوردهایی داشته و دارد. گویی گروههایی تعهد ایدئولوژیک دارند که در کشور یک جناح اصلاح طلب ببینند در حالی که وجود خارجی ندارد. آیا ادعای آنها مبنی بر دستاوردهای مشارکت مبنایی دارد؟ اگر دستاوردها قابل توجه نیست آنها چرا به بیان این سخن ادامه می دهند؟ در این نوشته این ادعا را در مورد مجلس دهم پی می گیرم.
بازی بی سرانجام
اصلاح طلبان کار خود در مشارکت سیاسی در نظام سرکوب و تقلب و دروغ را با فعالیت کشورهای کوچک در سازمان ملل مقایسه می کنند. این قیاس برای دفاع از تغییرات حداقلی به عنوان هدف مشارکت سیاسی قیاس مع الفارق است چون کار سیاسی در جمهوری اسلامی بازی بی سرانجام است.
حضور همیشگی در صحنه
طرفداران تغییر در ایران به فهرستهایی رای می دهند که مخالفان جدی تحول در آنها حضور دارند صرفا برای ان که در صحنه باشند. حسن رسولی از فعالان اصلاح طلب در توجیه گذاشتن افراد غیر اصلاح طلب در فهرست اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس می گوید: "معنای گذاشتن دکتر لاریجانی و حتی آقای جلالی و نیز آقای نعمتی این نبوده که ما انتظار داشته باشیم اینها عضو فراکسیون امید شوند، به هیچ کدام از اینها ما امید نداشتیم. میثاقنامهای که امضا شده است، به آن دسته از کاندیداهایی داده شده که براساس سوابق و رویکردهای سیاسی آنها در یکی از این دو قالب میگنجیدند، یعنی یا نیروهای اصلاحطلب بودند یا اینکه طرفدار دولت بودند. به هیچ عنوان ما به آن دسته از اصولگرایان مورد حمایت خود میثاقنامه ندادیم... این سیاست در مقطع خودش موافقان و مخالفانی داشت. علت این کار این بود که استراتژی اصلاحطلبان خروج از بیعملی تکرار شده در مجالس هشتم و نهم بود."(شرق ۱۱ مرداد ۱۳۹۵)
چه کسی گفته فعالان سیاسی باید مدام در صحنه و در کار عمل باشند یا فهرست آنها برای انتخابات کامل و سراسری باشد؟ اگر اصلاح گران در دورههایی ساکت بمانند یا به اندازهی توانشان فهرست بدهند چه می شود؟ لازم نیست نام این سکوت و کناره گیری را تحریم بگذاریم گرچه تحریم هم یکی از روشهای مبارزه با حکومتهای دیکتاتوری و تمامیت خواه است. بخشی از تحول خواهان ایرانی ظاهرا بر این باورند که اگر در دورهای سکوت کنند فراموش می شوند و برای فراموش نشدن به هر کاری دست می زنند.
پیروزی یا افزایش سهم اصلاح طلبان؟
آنها گروهی را به مجلس و دولت می فرستند که اصولا اصلاح طلب نیستند و بعد با نامگذاری آنها به عنوان اصلاح طلب خود را پیروز معرفی می کنند. آنها ادعا داشتند که اکثریت مجلس را به دست گرفتند اما در رای گیری برای ریاست مجلس نامزد آنها تنها ۱۰۳ رای آورد. از ۱۳ کمیسیون مجلس دهم جمهوری اسلامی نیز تنها ریاست دو کمیسیون به آنها رسید. افراد مدعی اصلاح طلبی تنها از حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر در مجلس نهم به حدود ۱۰۰ نفر در مجلس دهم رسید با هزینهی رای دادن در انتخاباتی که حکومت آن را بیعت با نظام می داند. از جهت اعضای مجلس نیز عمدتا اعضای خانوادهی مقامات مثل دختر صفدر حسینی (که به حمایت از پدرش در مجلس سخن گفت) یا برادر یکی از اعضای تیم روحانی به مجلس راه یافتند و نه کسانی که برنامهی اصلاحی مشخصی را در نظر دارند.
در شکل گیری هیئت رئیسه سال دوم مجلس دهم جمهوری اسلامی اعضای فراکسیون مستقلها که در فهرست امید قرار داشته و به مجلس آمدهاند تلاش داشتند پزشکیان و مطهری را از هیئت رئیسه حذف کنند. اصلاح طلبان این اعضا را عهد شکن می نامند در حالی که آنها هیچ عهدی با اصلاح طلبان نبسته بودند و اصلاح طلبان تنها برای اعلام پیروزی و کم آوردن نامزد آنها را در فهرست خود گذاشته بودند. اینها در نهایت به گونهای رای دادند که هیئت رئیسه مجلس دهم جمهوری اسلامی از ۷ عضو فراکسیون ولایی و ۵ عضو فراکسیون امید در سال اول به ۹ عضو فراکسیون ولایی و ۳ عضو فراکسیون امید در سال دوم تغییر پیدا کرد. اینها نشانی از پیشروی گروههایی با پرچم (غیر واقعی) اصلاح طلب در فضای سیاسی کشور ندارد.
کسانی که مدعی مجلسی با اکثریت اصلاح طلب بودند اکنون باید پاسخ دهند چگونه این مجلس به نامزدهای عضویت به عنوان حقوقدان در شورای نگهبان که همه پیروان احمد جنتی هستند از این مجلس به راحتی رای گرفتند. این اعضا به عباسعلی کدخدایی ۲۰۶ رای، محمدرضا علیزاده ۱۸۷ رای و فضل الله موسوی ۱۴۲برای عضویت در شورای نگهبان رای دادند. (فارس، ۲۳ تیر ۱۳۹۵) رای ۲۰۶ تایی کدخدایی به این معناست که بسیاری از اعضای فراکسیون امید هم به وی رای دادهاند در حالی که وی کاملا سیاستهای جنتی را در شورای نگهبان دنبال می کرده است. کدخدایی حتی در دوره قبلی مجلس که مدعیان اصلاح طلبی در آن تعداد کمتری داشتند موفق به کسب آرای لازم برای ورود به شورای نگهبان نشده بود.
در انتخاب رئیس و دادستان دیوان محاسبات نیز گروههای اصلاح طلب بروز و ظهور نداشتند. ادعای اصلاح طلب بودن حدود یک سوم اعضای عملکرد مجلس دهم اصولا با نتایج عمل آنها مطابقت ندارد.
مجلس دهم در طول فعالیت دو ساله خود حتی یک طرح اصلاح طلبانه تصویب نکرده است. جریان اصلاح طلبی در ایران به مجرایی برای نشاندن برخی از افراد بر کرسیهای دولتی و قانونگزاری بدون هیچ اقدام اصلاح طلبانه شده است
در جریان رای اعتماد دادن به وزرای دولت روحانی در سال ۱۳۹۶، ۱۴۲ تن از اعضای مجلس به عنوان نمایندگان موافق جهت دفاع از برنامههای بیطرف وزیر پیشنهادی نیرو و مورد تایید محمد خاتمی ثبت نام کردند اما وی در رأی گیری تنها ۱۳۳ رأی آورد. این بدین معناست که برخی موافقانی که می خواستند در حمایت از وی صحبت کنند حتی به او رأی ندادند. اعضای مجلس دهم نه تنها در این مورد بلکه در هیچ موردی پیش برندهی نگاه اصلاح طلبانه نبودهاند. زیبا کلام از مدافعان جریان اصلاح طلب می گوید: "عملکرد فراکسیون امید را از بسیار جهات می توان ناامید کننده خواند. البته باید این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که این عملکرد ناامید کنندهی فراکسیون به اعضایی که بعنوان لیست امید انتخاب به مجلس راه یافته برمی گردد یا رهبری فراکسیون امید یعنی دکتر عارف یا در یک سطح کلانتر یعنی رهبری اصلاحات و اصلاح طلبان... از این مسئله نمی توان غافل شد که در این مجلس با حضور پرشمار اصلاح طلبان که نماینده ملت هستند، وزیر اصلاح طلب رأی نیاورد و در مقابل وزرای اصولگرا رأی بیاورند." (تابناک ۲۹ مرداد ۱۳۹۶)
گروهی که تحت عنوان اصلاح طلب به مجلس فرستاده شدند اکثرا گروهی دلال سیاسی هستند که کاملا به دنبال منافع شخصی خود هستند و در چارچوبهای فاسد نظام عمل می کنند. سعید حجاریان در مورد عملکرد فراکسیون امید و رأی یکدست به بیشتر وزرای اصولگرا می گوید: "من زیاد دنبال نکردم ولی لابد قولهایی به نمایندگان داده شده است. واقعیت این است که همه با هم کنار آمده اند مجلس با دولت، فراکسیونها با وزرا، رئیس مجلس با رئیس جمهور بالا با پایین همه با هم کنار آمدهاند." (تابناک ۳۰ مرداد ۱۳۹۶) برای کنار آمدن نیروهای درون کاست حاکم چه نیازی است افراد را به مشارکت در انتخابات مهندسی شده دعوت کرد؟
مجلس دهم در طول فعالیت دو ساله خود حتی یک طرح اصلاح طلبانه تصویب نکرده است. جریان اصلاح طلبی در ایران به مجرایی برای نشاندن برخی از افراد بر کرسیهای دولتی و قانونگزاری بدون هیچ اقدام اصلاح طلبانه شده است.
بازی در چند نقش متعارض
اصلاح طلبان مذهبی هنگامی که قرار است از منافع دینی بودن برخوردار شوند از خامنهای و فرماندهان سپاه و مراجع شیعه برای حکومت دینی بیشتر دلسوز می شوند و چنان سخن می گویند که جمهوری اسلامی فرزند خود آنها بوده که بعدا خامنهای و نزدیکانش آن را غصب کردهاند (از این جهت تا حدی هم درست فکر می کنند). اما آنها در برابر غربیها به اپوزیسیون نظام تبدیل می شوند تا بتوانند از جوایز و منابع موجود برای استحکام شرایط اقتصادی خود در این کشورها برخوردار شوند و در رسانههای فارسی زبانی که هزینهاش را دول غربی می پردازند حضور بیشتری داشته باشند. اینجا که می رسد آنها فراموش می کنند که سه دهه مصاحبه با رسانههای غربی را حرام می دانستند و هر کس چنین می کرد از رسانههای آنها در داخل کشور رانده می شد.
اما اصلاح طلبان مذهبی جای دیگری را نیز برای کسب منابع پیدا کردهاند و آن رقبای منطقهای جمهوری اسلامی است. لابی ترکیه قبلا توسط مدیران و نزدیکان فاسد دولت احمدی نژاد اشغال شده است. وقتی نوبت به اسرائیل برسد آنها از خامنهای دشمنی بیشتری نسبت به این کشور روا می دارند، اما وقتی نوبت به عربستان برسد عربستان به یک قدرت منطقهای تبدیل می شود که باید با آن کار کرد و از دشمنیها کاست.
وقتی نوبت به تبلیغات عامه گرایانه برسد به تبلیغات ملی گرایانه دامن می زنند تا مبادا فرماندهان سپاه در مداخلههای خارجی خود از آنها دلگیر شوند. اصلاح طلبان مذهبی در برابر دخالت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه که موجب کشته شدن صدها ایرانی و صدها افغانی و پاکستانی شده و سالانه حدود ۴ تا ۷ میلیارد دلار برای ایران هزینه دارد سکوت اختیار کردهاند (به استثنای کرباسچی).
شرکت در انتخابات، اثبات جنون
تعریف آنشتاین از دیوانگی این بود: بارها کاری را به یک صورت تکرار کنی و انتظار نتایج متفاوت داشته باشی. حکایت شرکت بخشی از مردم ایران که بخشی از کاست حکومتی نیستند و امید به اصلاح حکومت دارند در انتخابات رژیم حاکی از جنون آنهاست چون آنها کاری را بارها تکرار کردهاند و امید دارند یک بار نتیجهی متفاوتی (یعنی اصلاح رژیم) به دست بیاورند. اما اصلاح طلبانی که مردم را به شرکت در انتخابات دعوت می کنند و آنها را با توهمات به حرکت وامی دارند دیوانه نیستند چون هر بار که چنین می کنند از پاداشهای حکومت و امتیازات ویژه یا امتیازات قبلی برخوردار می شوند.
عدم شفاف سازی
اصلاح طلبان هیچگاه به شفاف سازی فضای سیاسی و سوء استفاده از قدرت نپرداختهاند. اطلاعات آنها از جناح مقابل همیشه برای معاملات و رقابتهای سیاسی محفوظ نگاه داشته می شوند تا از سوی بیت و سپاه به عدم وفاداری متهم نشوند. اگر اطلاعی هم بدهند نه از فسادهای رهبر و بیت بلکه از جناح مقابل آن هم دیرهنگام است. کرباسچی بعد از ۱۱ سال که از انتخابات سال ۸۴ گذشت تازه به یاد این سوال افتاده که "آقای احمدینژاد باید توضیح بدهد که چرا مبلغ ۱۶۰ میلیون تومان از بودجه شهرداری را در شب پیروزیشان در انتخابات ریاست جمهوری، هزینه کرده و به مردم شیرینی دادند." (کانال تلگرامی یاران امید ۹ مرداد ۱۳۹۵)
--------------------------------------------------------------------
یادداشتها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و لزوماً بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.