وزیر امور خارجه دولت ابراهیم رئيسی که روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ در پی سقوط هلیکوپتر جان خود را از دست داد، ۶۰ سال قبل در همین ماه اما در سومین روز آن در شهر دامغان دیده به جهان گشوده بود.
او که در دهه هفتاد خورشیدی وارد دانشکده وزارت امور خارجه ایران شد، همانجا تحصیلاتش را در رشته علوم سیاسی و روابط دیپلماتیک پی گرفت و به عنوان یکی از دیپلماتهای این مجموعه به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اضافه شد.
حسین امیرعبداللهیان در طول دهههای اخیر مسئولیتهای متعددی در وزارت خارجه و همچنین سفارتخانههای ایران در کشورهای مختلف به ویژه در منطقه خاورمیانه برعهده داشته است. نخستین مسئولیت خارجی او به سال ۱۳۷۶ برمیگردد؛ جایی که آنطور که در سامانه اینترنتی وزارت امور خارجه ذکر شده، به عنوان کارشناس راهی سفارت جمهوری اسلامی در بغداد شد.
پس از آن او در سال ۱۳۸۱ به تهران برگشت و در گروه خلیج فارس در معاونت عربی و خاورمیانه وزارت خارجه مسئولیت پذیرفت. در آن سالها امیرعبداللهیان در سمتهایی چون «رئیس ستاد ویژه عراق»، «معاون مدیرکل خلیج فارس» و همچنین «معاون نماینده ویژه وزیر خارجه در امور عراق» حضور داشت.
پیشرفتها در دولت احمدینژاد
نخستین مسئولیت امیرعبداللهیان به عنوان سفیر در دولت محمود احمدینژاد رقم خورد و او در سال ۱۳۸۶ در سن ۴۳ سالگی با وجود سابقه کم بینالمللی یکباره به عنوان نماینده جمهوری اسلامی عازم منامه شد. او سه سال در بحرین به عنوان سفیر ایران حضور داشت و در سال ۱۳۸۹ به تهران برگشت.
او در بازگشت ابتدا به عنوان مدیرکل خلیج فارس و خاورمیانه وزارت خارجه منصوب شد و در ترفیعی قابل توجه در سال ۱۳۹۰ و باز هم در دولت محمود احمدینژاد معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه شد.
سالهای حضور امیرعبداللهیان در این جایگاه را میتوان یکی از بحرانیترین دورانهای منطقه خاورمیانه در نظر گرفت؛ جایی که تحولات موسوم به بهار عربی، جنگ داخلی در سوریه و اختلاف نظر میان تهران و پایتختهای عربی و همچنین قطع روابط میان ایران با عربستان و چندین کشور دیگر در منطقه در همان زمان رخ داد.
امیرعبدللهیان در کتابی با عنوان «صبح شام، روایتی از بحران سوریه» خاطرات خود را از آن سالها در وزارت امور خارجه به رشته تحریر درآورده است. او در خصوص ماجرای برکناری منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت محمود احمدی نژاد در سال ۸۹ در کتاب خاطراتش چنین مینویسد: «آقای متکی در زمانی نامناسب و در اثنای مذاکره رسمی با مقامات عالی رتبه کشور سنگال و در حالی که خارج از کشور حضور داشت از سوی آقای احمدی نژاد کنار گذاشته شد و آقای صالحی هدایت دستگاه دیپلماسی را بر عهده گرفت. در همان چند هفته اول که آقای صالحی وزیر خارجه شد وقایع و جریانات بیسابقهای که به بیداری اسلامی شهرت یافت در کشورهای تونس و مصر آغاز شد و به سرعت جایگاه نخست را در تمام رسانههای دنیا به خود اختصاص دادند».
پررنگتر شدن تحولات در منطقه خاورمیانه با افزایش نفوذ و قدرت نیروی قدس سپاه پاسداران در منطقه نیز همراه شد؛ جایی که به ویژه در سوریه، نیروهای تحت امر قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه نقش قابل توجهی در تحولات داخلی این کشور ایفا میکردند. این در حالی بود که در همان زمان روایتهای بسیاری در خصوص روابط نزدیک امیرعبدللهیان با سلیمانی منتشر شده بود. ضمن اینکه بر اساس قاعده نانوشته در وزارت امور خارجه پروندههای مربوط به منطقه خاورمیانه بیش از اینکه مسئولیتش با دیپلماتهای این مجموعه باشد، با افسران و فرماندهان سپاه پاسداران بود.
سهم سلیمانی در وزارتخانه ظریف
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، در حالیکه بسیاری انتظار داشتند معاونت عربی- آفریقایی وزارت خارجه هم مانند دیگر بخشهای این وزارتخانه دستخوش تغییر شود، محمدجواد ظریف ترجیح داد امیرعبداللهیان را در این سمت ابقا کند. تصمیمی که در آن زمان از سوی برخی تحت عنوان سهم سلیمانی در وزارت خارجه تفسیر شد.
از جمله اتفاقات مهم دیگری که در دوران حضور امیرعبداللهیان در سمت معاونت عربی آفریقایی رخ داد، قطع روابط ایران و عربستان سعودی پس از حوادث ۱۲ دی ماه ۱۳۹۴ بود.
بیشتر در این باره: «فرمان حمله»؛ پشت پرده حمله به اماکن عربستان سعودی در ایرانامیرعبدالهیان در خصوص آن اتفاق در کتاب خاطرات خود مینویسد: «آن شب من در تماسهای مستمر با سردار ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور و حسین صادقی سفیر وقت کشورمان در ریاض برای مدیریت اوضاع خیلی تلاش کردم. بعد از ظهر همان روز هم در جلسه شورای معاونین وزارت خارجه که به ریاست دکتر ظریف تشکیل شد بر ضرورت امر تأکید و حتی طی نامه رسمی از طریق اداره کل تشریفات وزارت خارجه از پلیس دیپلماتیک خواستیم که به وظایف خود عمل کند. متأسفانه برای لحظاتی کنترل از دست پلیس خارج شد و خساراتی به ساختمان سفارت در تهران وارد شد. البته هیچ یک از دیپلمات های سعودی در تهران و مشهد آسیب ندیدند ولی ریاض رفتار عجولانه و در تراز خصمانه از خود بروز داد».
هرچند امیرعبداللهیان تصمیم ریاض برای قطع رابطه با ایران را عجولانه خوانده، اما اقدام سعودی بعد از آن انجام شد که گروهی از نیروهای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد حمله کردند و حتی بخشهایی از ساختمان را به آتش کشاندند.
دیپلماتِ عاشق دوربین
همچنین در فایل صوتی افشا شده از مصاحبه جواد ظریف با سعید لیلاز، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی در بخشی از گفتگوی خود ماجرای حمله به سفارت را بخشی از مجموعه تلاشهایی برشمرده که با هدف جلوگیری از اجرایی شدن برجام از سوی روسیه طراحی شده است. ظریف در آن گفتگو همچنین تاکید کرده بود که تمام آن اتفاقات از جمله حمله به سفارت عربستان بعد از سفر قاسم سلیمانی به روسیه صورت گرفت.
از دیگر اقداماتی که در آن دوران امیرعبداللهیان به عنوان معاون عربی وزارت امور خارجه رخ داد، حضور او در سلسله نشستها و مذاکراتی بود که با حضور کشورهای منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای برای صلح در سوریه برگزار میشد. همچنین موضوع یمن هم از دیگر مسائلی بود که امیرعبداللهیان به نحوی در آن نقشآفرین بود.
بیشتر در این باره: حسین امیرعبداللهیان؛ قدمزنان با حاج قاسم تا ساختمان وزارت خارجهیکی از محورهای اختلافی ایران و عربستان در آن سالها، جنگ این کشور با یمن بود؛ موضوعی که بر مناسبات تهران و ریاض سایه افکنده بود. ظریف در همان مصاحبه افشا شده خود با سعید لیلاز در رابطه با بخشی از مذاکرات طرفین در این رابطه میگوید: «من با کری درباره منطقه صحبت نمیکردم اما اینبار سلیمانی از من خواست هرچه زودتر جنگ یمن تمام شود. در یکی از ادوار مذاکرات لوزان مفصل با او صحبت کردیم و یک بار که در فرودگاه در انتظار سفر به اندونزی بودم کری با من تماس گرفت و گفت که با عادل الجبیر (سفیر وقت عربستان سعودی در واشینگتن) گفتوگو کرده و توانستهاند با سعودیها بر سر آتشبس در یمن به توافق برسند. من به او گفتم در سفر خواهم بود و شماره امیرعبداللهیان را به او دادم و گفتم اگر با ایشان تماس بگیرید او هم به آقای سلیمانی میگوید و آقای سلیمانی هم به یمنیها می گوید و آتش بس را جوش میدهیم. من به امیر عبداللهیان گفتم، او آنقدر خوشحال شد و از آنجایی هم که خیلی به دوربین علاقه دارد رفت مصاحبه کرد و گفت به زودی در یمن آتشبس خواهیم داشت.»
البته خوشحالی امیرعبداللهیان چندان طولی نکشید و آنطور که ظریف روایت کرده کری هرگز با او تماس نگرفته است.
مشاور رؤسای مجلس
در ادامه اما بالاخره امیرعبداللهیان با تصمیم ظریف در خرداد سال ۱۳۹۵ از سمت خود برکنار شد؛ تصمیمی که از سوی رسانههای کشورهای عربی به عنوان سیگنالی مثبت برای بهبود مناسبات میان تهران و پایتختهای عربی ارزیابی شد. همان زمان وبسایت العربیه وابسته به عربستان سعودی در گزارشی تصمیم برای برکناری امیرعبداللهیان را «نشاندهنده عزم دولت روحانی برای همکاری با کشورهای عربی دانست». این رسانه همچنین امیرعبداللهیان را «فردی نزدیک به سپاه پاسداران خوانده بود که با ظریف و روحانی در سیاستهای منطقهای اختلاف نظر داشت.»
در مقابل اما پایگاه خبری مشرق نیوز نزدیک به تندروها در جمهوری اسلامی با انتقاد از ظریف، امیرعبداللهیان را مصداق کامل «یک دیپلمات انقلابی» خوانده بود که جمهوری اسلامی به امثال او بیشتر نیاز دارد. روزنامه جوان هم در آن زمان با انتقاد از دولت روحانی، نوشته بود که امیرعبداللهیان در اجرای دیپلماسی ایران در سوریه نقش کلیدی داشته است.
البته امیرعبداللهیان پس از برکناری از وزارت خارجه بیکار نماند و در مرداد ۱۳۹۵ بالافاصله با دریافت حکمی از سوی علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس به عنوان دستیار ویژه او و مدیرکل بینالملل مجلس شورای اسلامی کار جدید خود را آغاز کرد. پس از پایان دوران لاریجانی در مجلس و حضور محمدباقر قالیباف در رأس بهارستان، امیرعبداللهیان در حکمی جدید در مرداد ۱۳۹۹ باز هم به عنوان مشاور رئیس مجلس به کار خود ادامه داد.
بازگشت به وزارت خارجه
اما دوری امیرعبداللهیان از وزارت امور خارجه چندان طولانی نبود و با پیروزی ابراهیم رئيسی در انتخابات سال ۱۴۰۰ او اینبار در مقام وزیر به این وزارتخانه بازگشت. در طول دوران حضور او در وزارت خارجه، نطقهای او به زبان انگلیسی و عربی در نشستهای بینالمللی بسیار مورد توجه قرار گرفت و کاربران در فضای مجازی او را به خاطر تسلط پایینش در زبانهای خارجی و در عین حال اصرارش بر سخن گفتن به آن زبانها مورد تمسخر قرار دادند.
او همچنین در طول دوران اعتراضات سراسری در ایران، در گفتوگوهای مختلف مدعی شده بود که زنان در ایران از آزادی برخوردارند. او همچنین بارها گفته بود که کسی در جریان آن «اعتراضات مسالمت آمیز» از سوی پلیس بازداشت نشده و نیروهای امنیتی هم کسی را با شلیک گلوله نکشتهاند.
حسین امیرعبدللهیان را میتوان در دسته مدیران وفادار به جمهوری اسلامی طبقهبندی کرد که کارنامه چندین دههای او در سمتهای مختلف نشان میدهد احتمالاً وفاداریاش ضعفهایش را پوشش داده است. او با وجود ناکارآمدیهایی که در طول این سالها از خود نشان داده، همچنان تا آخرین روز عمرش بر یکی از مهمترین صندلیهای دولتی در جمهوری اسلامی تکیه زد.