سیزدهم سپتامبر امسال، بیست و دوم شهریور، بیست و چهار سال ازامضای پیمان صلح اسلو میان رهبران وقت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین سپری شد.
اواخر تابستان ۱۹۹۳ که اسحاق رابین رهبر وقت اسرائیل و یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین در صحن چمن کاخ سفید ایستادند و در برابر چهره خندان بیل کلینتون رییس جمهوری وقت آمریکا پیمان صلح را امضا کردند، این توافق را پیمانی میان «رهبران شجاع» و «آینده نگر» و «تاریخ ساز» توصیف می کردند.
این امید زنده شده بود که پیمان اسلو نقطه پایانی بر نزاع خونین و چند دههای میان اسرائیل و فلسطینیان باشد اما با گذشت حدود یک ربع قرن از آن روز، صلح حقیقی میان این دو قوم و استقلال کشور فلسطین همچنان در رویا باقی مانده است.
نزاع اسرائیل و فلسطین در پی تشکیل کشور اسرائیل در بهار ۱۹۴۸ آغاز نشده بود؛ درگیری میان فلسطینیان و یهودیان ساکن بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی که قیمومیت این سرزمین را برعهده داشت، و در پی روان شدن یهودیان تلاشگر از کشورهای اروپایی برای کمک به زیرساخت تشکیل کشوری برای یهودیان شدت گرفته بود.
استقلال کشور اسرائیل نزاع را عمیق تر کرد؛ هر درگیری و عملیات خونین در اواخر دهه چهل میلادی و سپس در دهههای پنجاه و شصت قرن بیستم شعله خصومت بین طرفین را دامن می زد.
تسلط اسرائیل در جنگ سال ۱۹۶۷ بر کرانه باختری و باریکه غزه وضعیتی جدید ایجاد کرد که با گذشت نیم قرن از آن جنگ عواقبش هنوز دامنگیر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی و منطقه خاورمیانه است.
سرخوردگی شدید فلسطینیها و اعراب از پیروزی برق آسای اسرائیل در «جنگ شش روزه» سال ۱۹۶۷ که خود اعراب آن را «نکسه» (به مفهوم شکستی تلخ) دانستند، مدتی آرامش لرزان و نسبی در مناسبات بین طرفین ایجاد کرد به گونهای که تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات و عملیات پی در پی چریکهای او علیه اسرائیلیان نیز وضع را عملا تغییر نداد.
تا پیش از آغاز نخستین سنگ پرانی هایی که به سر آغاز انتفاضه اول، خیزش فلسطینیها در برابر دولت اسرائیل در اواخر دهه هشتاد قرن بیستم تعبیر شد، کم نبودند اسرائیلیانی که برای گردش و تفریح به بازارهای شهرهای فلسطینی نشین می رفتند و کم نبودند فلسطینیانی که به شهرهای یهودی می آمدند؛ تا پیش از انتفاضه اول یهودیان بیهیچ مانع و سدی، به شهر الخلیل و حتی باریکه غزه می رفتند.
اما ناآرامی هایی که از اکتبر ۱۹۸۷ آغاز شد آرامش لرزان را از بین برد و شرایط جدیدی را حاکم کرد؛ انتفاضه نخست در زمان روی کار آمدن دولت اسحاق رابین در اوائل دهه نود قرن بیستم ادامه یافت.
رابین که خود دههها ژنرال بود، در برابر دوربینها به سربازان اسرائیلی دستور داد تا دست و پای فلسطینیهای عصیانگر را بشکنند. اما باز ناآرامی ادامه یافت و خونین تر شد. درگیریها گسترش یافت و زندگی ساکنان هر دو قوم را تحت تاثیر شدید قرار داد.
یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین چند سالی بود که از لبنان برای زندگی به تونس و الجزایر رفته بود ولی یک نشست مهم و تاریخی سران سازمان آزادیبخش فلسطین در سال ۱۹۸۸ به اعلامیه دست کشیدن ساف از مبارزه مسلحانه انجامید.
گروهی در میان سیاستمداران اسرائیلی مانند یوسی بیلین که دستیار شیمون پرز وزیر خارجه وقت و نخست وزیر پیشین بودند اعلامیه ساف را برای ترک مشی مسلحانه جدی گرفتند و با یاری اروپاییها – بویژه دیپلماتهای نروژی ابتدا با مقامات دون پایه ساف در اسلوی آرام و فرسنگها دور از بحرانها و خشونت خاورمیانه ملاقات کردند.
هیات اسرائیلی زمانی که گفت و گوها پیشرفت کرد، نتیجه را به شیمون پرز خبر داد؛ پرز نیز آرام آرام اسحاق رابین را وارد عرصه کرد؛ رابین که یک عمر نظامی گری کرده بود کمتر به گفتمان و مسیر صلح باور داشت اما با وجود رقابت سرسختانه همیشگیاش با شیمون پرز، از حرفهای او متقاعد شد که باید در مسیر صلح گام بردارد.
پای آمریکا نیز به پشت صحنه تلاشها رسید و سرانجام در حالی که شش سال از انتفاضه اول سپری شده و اسرائیلیها و فلسطینیها هر دو از خشونتها خسته و فرسوده بودند، روز سیزدهم سپتامبر ۱۹۹۳ بر چمن کاخ سفید پیمان اسلو میان رابین و پرز از یکسو با یاسر عرفات (ابو عمار) و احمد قریع (ابو علا) از سوی دیگر در حالی که بیل کلینتون رییس جمهوری وقت ایستاده و تازه یک سال بود رییس جمهوری شده بود، امضا گردید.
در پی امضای پیمان صلح اسلو، یاسر عرفات برای اولین بار در عمرش از راه غزه به سرزمینهای فلسطینی آمد و پس از مدتی راهی رام الله در کرانه باختری شد و اندک اندک تشکیلات خودگردانی شکل گرفت.
دولت وقت اسرائیل سرمست از این موفقیت، وارد عرصه پیمان صلح با اردن شد و ۱۳ ماه بعد هم با ملک حسین فقید پادشاه اردن پیمان صلح را منعقد کرد. اما تنها یک سال بعد در نوامبر ۱۹۹۵ رابین کشته شد؛ خشونتهای اسرائیلی- فلسطینی از سر گرفته شد و این بار کشتارها شدیدتر شد.
با قتل رابین، شیمون پرز نخست وزیر موقت شد اما در انتخابات بعدی، این مسند را به بنیامین نتانیاهو باخت و بعد از سه سال هم نتانیاهو از اهود باراک شکست خورد. زمانی که اهود باراک رهبر وقت حزب کارگر نخست وزیر بود یک دیدار آریئل شارون رهبر وقت لیکود از مسجدالاقصی در شرق بیت المقدس خشم فلسطینیها را چنان شعله ور کرد که شعله انتفاضه دوم را برافروخت.
انتفاضه دوم خشن تر بود و این بار نه سنگ بلکه انفجارهای انتحاری هر روز اتوبوس ها، شهرها، رستورانها و هر نقطه دیگری را در اورشلیم و شهرهای دیگر اسرائیل به هوا می برد.
عملیات جنگی بشدت سنگین اسرائیل در کرانه باختری در سال ۲۰۰۲، و سپس سه عملیات جنگی دیگر اسرائیل در غزه در سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ و خشونتهای خیابانی که از سپتامبر ۲۰۱۵ آغاز شد و بیش از یک سال ادامه یافت، سالکهای مناسبات لکه دار اسرائیلیها و فلسطینیها را عمیق تر کرد.
در نتیجه انشقاق میان فتح و حماس نیز باریکه غزه از سال ۲۰۰۷ از تشکیلات خودگردانی جدا شده و تا به امروز عملا حماس حرف اول را در این باریکه خونین و پرجمعیت می زند و چند توافق و سازش و تلاش نیز برای آشتی سران فتح و حماس هنوز کارساز نشده است.
مقامات تشکیلات خودگردان فلسطینی در دوره اخیر بارها تهدید کرده اند که با دور شدن رویای صلح، راهی جز باطل کردن پیمان اسلو و انحلال تشکیلات خودگردانی باقی نمانده است؛ آنها به حق می گویند که قرار بود حکومت خودگردانی تنها یک دوره میانه برای پنج سال باشد ولی نوزده سال پس از این دوره پنج ساله نیز عمر تشکیلات خودگردانی ادامه یافته است؛ با وجود این، بعید است که سران فلسطینی در همه جناحها برای لغو کلی پیمان اسلو و منحل کردن تشکیلات خودگردانی به اجماع برسند.
در سوی اسرائیلی نیز گروه چپ و میانه این کشور که در اشتیاق صلح واقعی بود، ضعیف و ضعیف تر شده و رویای آنها در بازگشت به دولت برای پیشبرد هدفهای سیاسی دورتر بنظر می رسد.
از معماران پیمان صلح اسلو اسحاق رابین تنها دو سال بعد از آن روز تاریخی سیزدهم سپتامبر زنده ماند و سه گلوله از اسلحه دست ساز ایگال عامیر دانشجوی افراطی مخالف صلح بدنش را شکافت؛ یاسر عرفات درگیر جنگ سخت دیگری با اسرائیل شد و مدتها در رام الله محصور ماند و اقامتگاهش توپ باران شد و سرانجام نیز با حال بیمار و نزار به بیمارستان نظامی فرانسه برده شد و در گذشت؛ شیمون پرز نیز که او را معمار اصلی پیمان صلح اسلو می دانستند سال گذشته در حالی در سن ۹۳ سالگی بر اثر خونریزی مغزی درگذشت که رویای صلحی که آن همه در آرزویش بود و کتابها برایش نوشت و سخنرانیها کرد و درگیر تلاشهای خستگی ناپذیر شد تا همگان را به پیوستن به این راه متقاعد کند، دورتر از همیشه شده است.
شیمون پرز در رویای رسیدن به خاورمیانه نوین بود و بعد از پیمان صلح اسلو نیز کتاب مشهوری با همین نام نوشت؛ او تصور می کرد پیمان صلح اسلو و بعد پیمان صلح با اردن بزودی فراتر از این دو خواهد رفت و کشورها و انسانها کینههای گذشته را بدست فراموشی می سپارند و برای تامین آب و سر سبز کردن خاورمیانه و کمک به انسانها دست در دست هم خواهند نهاد.
پیمان اسلو صلح را میان اسرائیل و فلسطینیان برقرار نکرد؛ القاعده و طالبان و داعش و گروههای مسلح دیگر در سالهای گذشته در منطقه به جولان دادن پرداختند؛ اما در آخرین روزهای حیات شیمون پرز هر بار که در مورد این وضع مایوس کننده از او می پرسیدند، باز می گفت رویای صلح خاورمیانه هنوز در برابر چشمانش است.
--------------------------------------------------------------------
یادداشتها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و لزوماً بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.