هفته گذشته در ادامه واکنشها به موضوع صدور حکم یک سال زندان برای محمد رسولاف، فیلمساز شناخته شده، بهروز افخمی از فیلمسازان فعال سینمای بعد از انقلاب در یک برنامه سینمایی در تلویزیون رسمی ایران شائبههایی درباره منابع مالی فیلمهای انتقادی ساخته شده توسط آقای رسولاف مطرح کرد:
«فیلمها را ندیدهام، یعنی هیچکدام از فیلمهای آقای رسولاف را ندیدهام، ولی برایم یک سؤال اساسی وجود دارد: پول از کجا میآورد ایشان که این فیلمها را میسازد؟ چون این فیلمها که نمایش داده نمیشود، توقیف میشود، به نظر میآید خارج از کشور هم آنقدر پولی فراهم نمیکنند برای ساخته شده این فیلمها.»
این اظهارات در حالی از سوی آقای افخمی بیان شد که تعدادی از فیلمهای او با منابع مالی نهادهای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی ایران تولید شده است. از جمله فیلم «فرزند صبح» که درباره زندگی آیتالله خمینی است به تهیهکنندگی مؤسسه تنظیم و نشر آقای خمینی ساخته شد. علاوه بر آن محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت حسن روحانی، نیز چند سال پیش در یک سخنرانی در مجلس ایران تأیید کرد که فیلم «روباه» یکی دیگر از ساختههای آقای افخمی از سوی این وزارتخانه ساخته شده است:
«وزارت به آموزشهای کلاسیک برای مدیران اکتفا نکرده، در جهت ارتقای آگاهیهای عمومی در مقابل جاسوسی دشمن به مدد هنر اقدامات قابل توجهی کرده که میتوانم اشاره کنم به تولید فیلم روباه در سال ۱۳۹۳ که در جهت ارتقای آگاهی عمومی برای مقابله با نفوذ دشمن تهیه و در معرض توجه مردم قرار گرفت.»
صحبتهای بهروز افخمی، بازتابدهنده دیدگاه گروهی از سینماگران و نظریهپردازان نزدیک به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است که درباره منابع مالی تولید فیلمهای انتقادی سالهای اخیر سینمای ایران شبهاتی را مطرح میکنند. برای بررسی این موضوع با کاوه فرنام، یکی از تهیهکنندگان فیلم «لرد»، آخرین ساخته محمد رسولاف صحبت کردم.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای فرنام در زمینه ساخت فیلمهای مستند و داستانی فعال است و دفاتری در امارات متحده عربی و جمهوری چک دارد. از او با توجه به صحبتهای بهروز افخمی ابتدا خواستم درباره نحوه تأمین منابع مالی فعالیتهایش توضیح دهد:
«درباره اینکه منابع مالی شخص من از کجا تأمین شده، ایشان میتوانستند از همان صداوسیما یک پرسوجوی کوچک بکنند. من بیش از ۲۰ سال است که درگیر کار فروش دوربین و تجهیزات سینمایی و ویدیویی و عکاسی در سرتاسر خاورمیانه هستم. حداقل ۱۷ سال گذشته تمام صورت حسابهایم، منابع مالیام، ترازنامههایم همه موجود است، همه بررسی شده و ایشان و اداره مالی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را دعوت میکنم تشریف بیاورند، تمام این اسناد را در اختیارشان میگذارم.
اگر توانستند سرسوزن تخلفی یا پول و منبع مالی مشکوکی پیدا کنند، عذرخواهی میکنم و تمام حرفهایم را پس میگیرم و دیگر اصلاً کار نمیکنم. ولی یک سؤال از ایشان دارم: آیا ایشان تا به حال پرسیدهاند منابع مالی صداوسیما یا سازمان اوج از کجا تأمین میشود؟ آیا ایشان حاضر هستند منابع مالی صداوسیما و گردش مالیاش را به همان مجلسی که خودشان عضوش بودند، اعلام کنند؟»
کاوه فرنام درباره چگونگی سودآوری مالی تولیدات فیلمهایی چون «لرد» با توجه به توقیف و عدم نمایش آنها در ایران به تولید کمهزینه آنها و اکرانشان در خارج از ایران اشاره میکند:
«بودجه و منابع مالی سینمای مستقل با بودجهای که در سریالهای فاخر تلویزیونی یا فیلهای آنچنانی صرف میشود، قابل مقایسه نیست. بدون اغراق شاید ما کمتر از ۱۰ درصد آن چیزی که دوستان برای فیلمهای مختلف خرج میکنند، هزینه میکنیم. فیلمهای مستقل با حداقل امکانات مالی و فنی ولی با حداکثر خلاقیت و هنرمندی ساخته میشوند. آن کمبود منابع مالی را خلاقیت کامل میکند، و شما که خلاقیت ندارید مجبور میشوید برای فیلمهایتان این همه هزینه کنید.
نکته دوم، ایشان فرمودهاند این فیلمها که فروش ندارند. این فیلمها در داخل کشور فروش ندارند برای اینکه شما اجازه نمایش آنها را در سینماها نمیدهید. بله دوست عزیز، ما در ایران نمیفروشیم، ولی خیلی راحت شما میتوانید یک نگاهی بیندازید و یک بررسی و تحقیقی بکنید، همین فیلم «لرد» در فرانسه، آلمان، بلژیک، و هلند نمایش داده شده و اکران عمومی داشته. اکران عمومیاش در فرانسه یکی از پرفروشترین و پربینندهترین فیلمهای مستقل چند سال اخیر بوده.
فیلم به بیش از صد جشنواره رفته و رفتن به این جشنوارهها یک درآمد حداقلی برای فیلم ایجاد میکند. این جوری نیست... این خواسته شماست که ما فیلم را بسازیم و بگذاریم توی کمد و حسرتش را بخوریم و کاری نتوانیم بکنیم. نه، ما آن قدر کارمان را بلد هستیم که برای کالایمان بازار پیدا کنیم، بازار درست و شرافتمندانه.»
در سالهای اخیر با موفقیت بینالمللی فیلمهایی چون «لرد»، گروهی از مخالفان آنها از تأمین هزینه تولیدشان از برخی بودجه نهادهای دولتی خارجی صحبت میکنند و میگویند این نهادها با تأمین هزینههای این فیلمها زمینه موفقیت آنها را در جشنوارهها هم فراهم میکنند. از کاوه فرنام خواستم درباره این بودجهها توضیح دهد:
«در مورد فیلمهایی که در خارج از کشور از اعتبارات هنری جاهای مختلف استفاده میکنند، بله این امکان وجود دارد. خیلی از دوستان مراجعه میکنند سعی میکنند به اصطلاح یک تهیهکننده مشترک اروپایی پیدا کنند، طرحشان را میبرند در نهادهایی که آنجا شناخته شده و عمدتاً تمام این نهادها غیردولتی است، بودجههایی میگذارند که سینماهای مختلف بتوانند از آن استفاده کنند. فقط هم ما نیستیم. مخصوصاً این اواخر فیلمهای خاور دور، لبنان، و عراق توانستهاند از این پولها استفاده کنند. رقمها هم رقمهای نجومی و آنچنانی نیست.
در مورد خاص آقای رسولاف، منابع مالی تمام فیلمهای ایشان شخصی بوده. حالا این مسئله شخصی ممکن است به عنوان یک جایزه یا دستاوردی که در یک فعالیت هنری، مسابقه یا جشنواره هنری انجام شده بخشی از آن تأمین شده باشد. آقای رسولاف فیلم «به امید دیدار»شان را با یک دوربین کوچک کمتر از دو هزار دلاری که اتفاقاً از خود من هم خریدند، و با یک تبدیل لنز بسیار ارزان قیمت و لنزهای عکاسی گرفتند. فیلم «دستنوشتهها نمیسوزند» را با یک دوربین DSLR ساختند. DSLR دوربینی است که حتی خود آقای منتقد تلویزیونی تلاش کردند با هزینه هنگفتی در کانادا با آن فیلم بسازند ولی خب بلد نبودند و نتوانستند.
یک نکته دیگر را هم در نظر بگیرید، چندسال اخیر مخصوصاً دوسال گذشته با معجزات اقتصادی که در جمهوری اسلامی انجام شد، فیلمسازی در ایران اگر فیلمبرداری و همه چیزش در ایران انجام شود، با حفظ استقلال در سینمای مستقل بدون پرداخت رقمهای بالا به بازیگران آنچنانی و سلبریتیها، هزینه ساختش از خرید یک واحد کوچک مسکونی به مراتب کمتر است. این از معجزاتی است که در آن کشور صورت میگیرد. با این وضعیت ارزی، میبینید که برای ساختن فیلم نیاز به رقمهای آنچنانی نیست. برای همین تهیهکنندگان مستقلی مثل من با منابع مالی شخصی خودشان میتوانند این کار را بکنند.»
اظهارات بهروز افخمی با واکنشهای گستردهای در شبکههای اجتماعی هم مواجه شده است. آقای افخمی البته در سالهای اخیر به دلیل بیان اظهاراتی مشابه علیه موفقیتهای بینالمللی برخی فیلمها خبرساز بوده است.