از لنین تا لامبورگینی: طراح متولد شوروی پشت ابَرخودروهای نمادین

ساشا سلیپانوف در کنار ابرخودرو «نیلو»

تابستان امسال، وقتی ساشا سلیپانوف، طراح معروف، ابَرخودرو خود «نیلو ۲۷» را رونمایی کرد، خبرنگاران دلیل این نامگذاری را پرسیدند و او جواب داد که نیلو ترکیبی از نام‌ دخترانش نیکا و لوسیا است، اما عدد ۲۷ به چیزی اشاره دارد که او در کودکی در تفلیس جنگ‌زده دیده بود.

در زمستان سال ۱۹۹۱، گرجستانِ تازه استقلال‌یافته به جنگ داخلی کشیده شده بود و سلیپانوفِ آن زمان هفت‌ساله از نزدیک شاهد این جنگ بود.

افراد مسلح در تفلیس، در نزدیکی جایی که ساشا سلیپانوف در کودکی زندگی می‌کرد، در کنار میدان آزادی امروزی، اواخر سال ۱۹۹۱

سلیپانوف در مورد پناه گرفتن با خانواده‌اش در آپارتمان‌شان در مرکز تفلیس گفت: «آن زمان را خیلی خوب به یاد دارم. همه‌جا صدای تیراندازی می‌آمد و [شبه‌نظامیان] چند ساختمان را در محله به آتش کشیدند، از جمله کافه‌بستنی محبوبم که در آتش سوخت.»

وقتی جنگ شدت بیشتری پیدا کرد، پدربزرگ سلیپانوف به آپارتمان‌شان آمد و به پدر سلیپانوف گفت: «باید وسایل را جمع کنیم و برویم.» سلیپانوف به یاد می‌آورد که وقتی با خانواده‌اش سوار بر خودرو در حال فرار از مرکز شهربودند، «می‌توانستیم کمانه کردن گلوله‌ها را به در و دیوار خیابان‌ها ببینیم».

آپارتمان پدربزرگ و مادربزرگش در شمال تفلیس نسبتاً جای امنی بود و سلیپانوف در گشت‌وگذار بچگانه‌اش در این خانه یک مجلهٔ قدیمی خودرو پیدا کرد. در حال ورق زدن عکس یک خودرو مسابقه‌ای توجهش را جلب کرد؛ یک فِراری قرمز با شمارهٔ ۲۷ روی دماغه‌اش.

عشقی که سلیپانوف به هواپیماهای جنگی شوروی داشت، پس از مشاهده جنگ از نزدیک از بین رفته بود: «از همه چیز خیلی ناراحت بودم و اصلاً از دیدن نظامیان در حال نبرد خوشحال نبودم.» فراری چیزی متفاوت را نشان می‌داد.

نمونهٔ فراری 126C3 که سلیپانوف عکس آن را سال ۱۹۹۱ دید

این خودرو مسابقه‌ای ظاهر تهاجمی جنگنده‌های میگ-۲۹ و سوخو-۲۷ شوروی را داشت که پسرک ما عاشق آن‌ها بود، اما «بدون هدف کشتن غیرنظامیان بی‌گناه». خودش گفته است «فقط فکر می‌کردم تصویر شگفت‌انگیزی است».

از آن لحظه به بعد، تمام هوش و حواس سلیپانوف متوجه خودروها می‌شود، اما در آن زمان در گرجستان هیجان‌انگیزترین خودرو موجود در خیابان‌ها «لادا نیوا»ی ساخت شوروی بود.

پس از این‌که خانواده در اوایل دهه ۱۹۹۰ به روسیه نقل مکان کردند، والدین سلیپانوف یک کسب‌وکار واردات مواد غذایی و سپس یک شرکت فروش محصولات دریایی بسته‌بندی‌شده راه‌اندازی کردند. خانواده به‌اندازهٔ کافی صرفه‌جویی کردند تا موفق شدند سلیپانوف را در سال ۲۰۰۱ به ایالات متحده بفرستند؛ جایی که او در مدرسه طراحی ArtCenter در کالیفرنیا تحصیل کرد.

پس از فارغ‌التحصیلی، سلیپانوف شغلی در گروه فولکس‌واگن در آلمان به دست آورد و در آن‌جا بود که مهارت‌های خودش را تقویت کرد، اما به‌طور فزاینده‌ای از محدودیت‌های طراحی شرکتی هم سرخورده شد.

پس از آن بود که یک فرصت طلایی برای او پیش آمد.

طرح‌های اولیهٔ ساشا سلیپانوف برای نمای بیرونی یک لامبورگینی

لامبورگینی از تیم طراحی فولکس‌واگن در آلمان خواست یک طراحی داخلی برای خودرو جدیدشان ارائه دهد.

سلیپانوف از رئیس خود خواست به جای طراحی داخلی، طرحی برای نمای بیرونی ارائه کند و این اجازه هرچند با بی‌میلی به اوداده شد. وقتی رئیس فولکس‌واگن پوشهٔ طرح‌ها به دستش رسید، «آن را از سمت اشتباه باز کرد».

طرح سلیپانوف از یک لامبورگینی به شکل یک گُوِه‌ که «انگار می‌خواهد دهکده‌ات را به آتش بکشد»، اولین طرحی بود که مدیر اجرایی دید و خوشش آمد.

سلیپانوف به مقر لامبورگینی در سانتاگاتای ایتالیا فرستاده شد تا به تیم ایتالیایی‌ای بپیوندد که روی خودرویی کار می‌کردند به نام هوراکان.

در یکی از حضورهای اخیر در پادکست، سلیپانوف هنگام بازگو کردن لحظه‌ای که به‌عنوان یک طراح کم‌درآمد وارد شهر شمالی ایتالیا شد، او به‌وضوح احساساتی می‌شودو چنین به یاد می‌آورد:

«تمام چیزی که می‌توانستم بخرم، یک کاسه موزارلا بود و یک کارتن کوچک شراب قرمز». او درحالی‌که در خیابان نشسته بود و شیر پنیر روی صورتش می‌چکید، به یاد می‌آورد: «به زمین دست کشیدم و با خودم گفتم، لعنتی، موفق شدم، به آرزوم رسیدم، بزرگان از این جاده‌ها عبور کرده‌اند، مثل این‌که قرار است من هم کار جالبی انجام بدهم.»

یک لامبورگینی هوراکان که در کی‌یف عکاسی شده


سلیپانوف به رادیو اروپای آزاد /رادیو آزادی می‌گوید چند روز اول، به‌عنوان یک طراح جوان ناشناخته که هیچ‌کس از تیم لامبورگینی مشتاق حضورم در آن‌جا نبود، به تحمل «چند بحث تند و صریح با مشت زدن بر روی میز» گذشت.

اما این مرد گرجی کم‌حرف می‌گوید که او و تیم لامبورگینی خیلی زود، با پیتزا و نوشیدنی و عشق به فرهنگ ایتالیا، با هم صمیمی شدند: «آن‌ها حتی در برخی موارد مرا به یاد گذشتهٔ گرجی خودم می‌انداختند؛ بهترین آدم‌ها، عالی.»

بخش زیادی از طرح اولیه سلیپانوف برای هوراکان در مدل نهایی تولیدشده حفظ شد و خودرو با فروش ده‌ها هزار دستگاه به موفقیت رسید.

یک بوگاتی شیرون که پس از این‌که سلیپانوف به‌عنوان رئیس طراحی نمای بیرونی شرکت خودروسازی فرانسوی منصوب شد، در سال ۲۰۱۶ رونمایی شد

سلیپانوف سپس به‌عنوان رئیس طراحی نمای بیرونی شرکت هایپرکار فرانسوی بوگاتی منصوب شد. پس از رونمایی از بوگاتی شیرون در سال ۲۰۱۶، این طراح متولد تفلیس نام خود را در حلقهٔ‌ بزرگان طراحی‌ خودرو حک کرد.

بوگاتی شیرونی که سلیپانوف طراحی کرده بود، به‌عنوان «نهایی‌ترین خودرو. تمام.» توصیف شده است. همهٔ ۵۰۰ بوگاتی شیرون تولیدشده، که هرکدام بیش از سه میلیون دلار قیمت داشتند، از زمان عرضه فروخته شده‌اند.

ویدیوئی که نشان می‌دهد یک شیرون رکورد سرعت جهانی را شکسته، تاکنون نزدیک به ۱۰۰ میلیون بازدید داشته است.

جزئیاتی از بوگاتی شیرون؛ سلیپانوف می‌گوید در طراحی این ابرخودرو به‌دنبال یک نمای بیرونی شبیه به چتر نجاتی بود که باد در آن افتاده باشد

ستاره سلیپانوف در سال ۲۰۱۹ بیشتر درخشید، زمانی که به‌عنوان رئیس طراحی در شرکت خودروسازی ابرخودرو سوئدی کونیگزگ منصوب شد.

پس از چنین حرفهٔ درخشانی، آیندهٔ سلیپانوف می‌توانست مسیری هموار باشد، با طراحی ابرخودرهای برتر برای شرکت‌های بزرگ با جیب‌های پرپول؛ اما او راهی پرخطرتر را انتخاب کرد.

در سال ۲۰۲۳، ساشا سلیپانوف و همسرش اینا استودیوی طراحی خودرو خود «هاردلاین ۲۷» را راه‌ انداختند و سپس نیلو۲۷ (Nilu27) را رونمایی کردند.

ابرخودرو «نیلو ۲۷»

نیلو، به‌دلیل زیبایی‌های کاربردی خود که بسیاری از اجزای کامپیوتری و تزئینات بصری موجود در بسیاری از ابرخودرها را کنار گذاشته است، توجه زیادی از رسانه‌ها جلب کرده است.

۱۵ دستگاه اول نیلو هرکدام ۳.۷ میلیون دلار به فروش خواهد رسید؛ قیمتی که نشان می‌دهد سلیپانوف ممکن است همه‌چیز خود را برای راه‌اندازی این ابرخودرو روی میز گذاشته باشد.

سایپانوف در کنار ابرخودرو «نیلو ۲۷»

وقتی از او پرسیده شد چرا تمام پس‌انداز خود و این همه زمان را صرف چنین پروژهٔ بلندپروازانه‌ای کرده است، این مرد ۴۱ ساله به پدرومادرش اشاره کرد؛ کسانی که در دوران رشدش در گرجستان شوروی به او «حس تقریباً بیمارگونه‌ای» از ارزش هر لحظه آموختند.

هم ساشا و هم برادرش دیمیتری، آهنگساز موفق، این باور را فراگرفته‌اند که «زمان محدود است و اگر می‌خواهید به چیزی برسید، نمی‌توانید روزتان را بدون تعیین هدف و رسیدن به چیزی معنادار بگذرانید».

ساشا سلیپانوف می‌گوید: «تلف کردن یک روز بزرگ‌ترین جنایتی است که می‌توانید علیه خودتان مرتکب شوید.»

نسخهٔ اصلی این گزارش در رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی