سوزان سانتاگ و مصائب مادر بودن: کتاب در برابر فرزند

سوزان سانتاگ در دسامبر ۲۰۰۴ درگذشت

نویسنده اصلی کتاب «فروید، ذهن اخلاق‌گرا»، که چندین دهه به نام فیلیپ ریف، جامعه‌شناس آمریکایی و همسر سابق سوزان سانتاگ، شناخته می‌شد، خود سانتاگ بوده است.

زندگینامه‌ تازه سوزان سانتاگ که در چهار ماه آینده منتشر می‌شود حاوی مستنداتی است که نشان می‌دهد نقش سانتاگ در نگارش این کتاب فقط همکاری با استاد و همسرش «در حد سپاس ویژه» نبوده، بلکه خود او آن را نگاشته است.

آشنایی سانتاگ در هفده‌‌ سالگی با ریف در سال ۱۹۵۰ منجر به ازدواج آن‌ها شد؛ ازدواجی که هشت سال بیشتر دوام نیاورد و سانتاگ با گرفتن حق حضانت کامل پسرش از او جدا شد.

اکنون فاش شده که گرفتن این حق حضانت برای سانتاگ بی‌هزینه نبوده و بابت آن رضایت داده بود فیلیپ ریف نام خود را به‌تنهایی بر این کتاب بگذارد. گذشتن از حق مالکیت یکی از فرزندانش برای از دست ندادن پسرش، دیوید ریف، که بعدها او هم نویسنده شد و نیز ویراستار مادرش.

«فروید، ذهن اخلاق‌گرا» که بیش از شش دهه در زمره آثار مستقل فیلیپ ریف شناخته می‌شد اثری کلاسیک و مهم است در تحلیل محافظه‌کاری فروید در اخلاق و تبیین اعتقاد استوار او به ضرورت سرکوب و خویشتن‌داری در جهت بقای تمدن بشری.

پرتره سوزان سانتاگ

روزنامه گاردین خبر داده است در سپتامبر آینده کتاب تازه‌ای درباره زندگی سوزان سانتاگ منتشر خواهد شد که جزئیات این ماجرا نیز برای اولین‌بار در آن فاش و روایت شده است. بر اساس این گزارش، تا پیش از سال ۱۹۵۹ کتاب «فروید، ذهن اخلاق‌گرا» با درج عبارت «سپاس ویژه از سوزان ریف» منتشر می‌شد، اما از سال ۱۹۶۱ به این سو دیگر همان سپاسگزاری ویژه هم از کتاب حذف شد که دلیل آن برمی‌گشت به توافق سال ۱۹۵۹ میان سانتاگ و ریف در پرونده طلاق و این‌که سرپرستی کامل پسرش دیوید با او باشد. زندگی‌نامه‌نویس که هم اجازه بررسی برخی اسناد خصوصی را داشته و هم تحقیقات میدانی گسترده‌ای انجام داده، به شواهدی متقن رسیده که نشان می‌دهد سانتاگ تمام‌وقت روی این اثر به‌ عنوان نخستین کتاب جدی و مهم خود کار می‌کرده است: روزانه حداقل ده ساعت.

علاوه‌ بر این شواهد، زندگی‌نامه‌نویس به بسته‌ای اشاره می‌کند که چهل سال بعد ریف آن را برای سانتاگ می‌فرستد. محتوای بسته نسخه‌ای از همین کتاب بوده است با دستخطی از ریف با این عبارت: «سوزان، عشق زندگی من، مادر پسر من، نویسنده همکار این کتاب، من را ببخش. لطفاً. فیلیپ.» سانتاگ سال ۲۰۰۴ در ۷۱ سالگی درگذشت و ریف دو سال پس از آن در ۸۴ سالگی.

«سوزان، عشق زندگی من، مادر پسر من، نویسنده همکار این کتاب، من را ببخش. لطفاً. فیلیپ.»

این تنها نمونه از سنگلاخی نیست که برخی از مشهورترین زنان نویسنده در مسیر حرفه‌ای خود پیموده‌اند. آن‌چه سبب شد نقش سانتاگ در نگارش این کتاب از همان ابتدا هم به چشم نیاید، علاوه‌ بر سنّ کم او، ظاهراً این بود که دیگران توان ذهنی و قدرت قلم او تا این حد را باور نداشتند؛ نگاهی مردسالارانه که در سنت دیرپای تبعیض جنسیتی حتی در جهان غرب ریشه داشت. هم‌چنان‌که بیش از صد سال پیش از سانتاگ، در گوشه‌ای دیگر از دنیا در بریتانیا، خواهران برونته برای انتشار آثارشان از نام مردانه استفاده می‌کردند. برای مثال، حتی ناشر رمان معروف «جین ایر» هم تا یک سال پس از انتشار آن، یعنی تا سال ۱۸۴۸، نمی‌دانست که نویسنده جین ایر زن است، نه مرد.

پوستر فیلم کولت - ۲۰۱۸

​نمونه قابل‌ توجه دیگر، سیدونی گبریل کولت، نویسنده نامدار فرانسوی (۱۸۷۳-۱۹۵۴) است. کولت در سال ۱۸۹۳ با مردی به نام ویلی، که چهارده‌ سال از او بزرگ‌تر بود و ناشری معروف در پاریس، ازدواج می‌کند و هنگامی‌که ویلی متوجه استعداد و پشتکار کولت در نویسندگی می‌شود، آثار او را به نام خودش منتشر می‌کند. اما عاقبت کولت طغیان می‌کند، از همسرش جدا می‌شود و با آفرینش آثار پرشمار و نیز متنوع، هم در ردیف یکی از بهترین نویسندگان قرن بیستم جا می‌گیرد و هم الهام‌بخش جامعه زنان فرانسه در دورانی می‌شود که نخستین گام‌ها را برای مغلوب کردن سنت دیرپای مردسالاری و زن‌ستیزی برمی‌داشتند. در واقع وجه الهام‌بخش زندگی کولت کوشش و جدال او برای این بود که خلاقیتش زیر سایه نابرابری جنسیتی قرار نگیرد و مدفون نشود. اگر با زندگی‌نامه کولت آشنا نباشید، تماشای فیلم سینمایی-زندگی‌نامه‌ای «کولت» (۲۰۱۸) به‌ کارگردانی واش وستمورلند با بازی کیرا نایتلی گزینه جذاب و مفیدی است.

آنچه نویسنده‌ای چون کولت از سر گذراند شاید قابل‌قیاس با وضعیت سوزان سانتاگ نباشد، به‌خصوص که سونتاگ، چندین سال پس از ماجرای واگذاری حق معنوی کتابش در مقابل حق حضانت پسرش، مجموعه‌جستار درخشان و مشهور خود «علیه تفسیر» را منتشر کرد که خیلی زود جایگاهی کلاسیک نیز در حوزه نقد ادبی و هنری یافت. اما آن‌چه اخیراً در مورد مؤلف کتاب «فروید، ذهن اخلاق‌گرا» فاش شده نشان می‌دهد که حتی نویسنده «معاصر» برجسته‌ای چون سانتاگ هم از پیامدهای تحمیلی زن بودن و به‌خصوص مادر بودن در سیر زندگی آفرینشگرانه خود در امان نبوده است.

به هر روی، این ماجراها و سیر رویدادهایی از این دست نشان می‌دهند که نویسندگان و آفرینشگران زن، به‌رغم همه دشواری‌های ناشی از تبعیض جنسیتی در مسیر فعالیت خود، برندگان نهایی این جدال نابرابر تاریخی‌اند. هرچند، سانتاگ دیگر زنده نیست تا نام خود را بر جلد چاپ جدید کتاب «فروید، ذهن اخلاق‌گرا» ببیند. که شاید اگر بود، دستخط همسر سابقش فیلیپ ریف را هم در ابتدای کتاب منتشر می‌کرد: «من را ببخش. لطفاً.»