گروههای آسیبپذیر در گذر از بحران ویروس کرونا دو دستهاند: شاغلانی که بهدلیل نوع قرارداد کاری امنیت شغلی ندارند و در خلال این بحران اقتصادی احتمالاً شغلشان را از دست خواهند داد، و افرادی که بعد از برگشت به کارشان گرفتار رعایت پروتکلهای الزامی بهداشتی مرتبط با همهگیری ویروس کرونا خواهند شد.
اما اگر ابزار کارتان یا محل کارتان و یا نوع شغلتان طوری باشد که رعایت این اصول برایتان دشوار باشد یا هزینه مضاعفی را به عهده شما بگذارد که از توانتان خارج است و یا کسی در قبال شرایط ناامن تحمیلی ناشی از این همهگیری از شما حمایت قانونی نکند، وضعیتتان دشوارتر هم خواهد شد.
بهعبارتی، شما در چنین موقعیتی بهعنوان یک کارگر، یک کارمند، یک کشاورز، یک پرستار، یا راننده، بهای تأمین هزینههای زندگی خود و خانوادتان را با در خطر قرار دادن سلامتیتان خواهید پرداخت.
دستفروشهای تهران که حتی ماهها پیش از شروع بحران کرونا در مورد شرایط نابسامان و ناامن کارشان شکایت داشتند، آخرین بار در فروردین ماه با تجمع در مقابل شهرداری تهران به وضعیت سخت معیشتی و اجازه نداشتن فعالیت در دوران همهگیری کرونا معترض شدند.
در کلانشهری مانند مشهد که ساماندهی دستفروشها به شکل بازارهای مشخص سیار اداره میشود، بیشتر از ۲۰ بازار سیار گرفتار تعطیلی موقت شد. تعداد زیادی از این بازارها وابسته به گردشگر و مسافر است که با شرایط بحرانی کنونی با مشکلات جدی مواجهاند. شمار زیادی از این دستفروشان زنانی هستند که بهتنهایی مسئولیت اقتصادی خانوادهشان را به دوش دارند. اما کار برای آنها در تمام این روزهای سخت و پرخطر همچنان ادامه داشته و فعالیتشان در مترو و اتوبوس و یا در پیادهروهای شلوغ و پرجمعیت گریزناپذیر است .
در مورد تأثیر بحران اقتصادی بر صنایع و خدمات گردشگری بسیار نوشتهاند، اما گروهی که در این مورد کمتر دیده شدند، خدمهای هستند که با همکاری شرکتهای نظافت در این حوزه مشغول کارند. در مورد تعداد این افراد اطلاعات دقیقی وجود ندارد، اما در شهرهای توریستی و زیارتی ایران، شمار شاغلان این حوزه قابلتوجه است؛ افرادی که، بنا به اطلاعات میدانی، اغلب قراردادهای مطمئن کاری ندارند و روشن است که در صورت برگشت به کار نیز شرایط کارشان جزو گروههای پرخطر محسوب میشود.
همینطور در مورد پرستاران و پزشکان و کارکنان درمانی بیمارستانها گفتوگوهای بسیار صورت گرفته است؛ کسانی که بهرغم تلاش در صف نخست مقابله با همهگیری، نه امکانات محافظتی لازم را داشتند و نه حقوق و مزایای خود را دریافت کردند. بخش زیادی از آنها نیز در همین هفتههای اخیر تحت عنوان تعدیل نیرو شغل خود را از دست دادند.
در همین مجموعه پرتبعیض هم گروههایی هستند که گرفتار سختی کار و تبعیض مضاعفاند؛ افرادی که به عنوان خدمه سرویس و نظافت در مراکز درمانی و بهداشتی مانند بیمارستانها و آزمایشگاهها و درمانگاهها کار میکنند و نه تنها حقوق کافی دریافت نمیکنند که لوازم حفاظتی لازم و مناسب نیز در اختیار ندارند.
بهجز گروههایی که برای گذران روزانه زندگی زبالهگردی میکنند، افرادی نیز به شکل رسمی در مراکز و صنایع تفکیک زباله مشغول کارند.
در همین باره میتوان به پاکبانان نیز اشاره کرد؛ کسانی که شرایط شغلی بسیار ناامنی دارند و نهاد متولی ساماندهی آنها (شهرداریها و شرکتهای قراردادی زیر نظر شهرداریها) چندان نگران سلامتیشان نیست. در ماههای اخیر، پاکبانان شهرهای کوچک و بزرگ زیادی به نداشتن چکمه و دستکش و ماسک مناسب معترض بودند. تنها در شهر تهران، ۱۵هزار پاکبان مشغول فعالیت هستند.
در ماههای اخیر، تولید زبالههای عفونی در ایران بهشدت افزایش یافته است. به طور مثال، روزانه ۸۰ تا ۱۱۰ تن زباله بیمارستانی فقط در تهران تولید میشود و حتی بخش زیادی از زبالههای خانگی نیز امکان آلودگی عفونی دارند. درست است که بنا به آمار رسمی تنها ۱۰ درصد زبالهها در ایران بازیافت میشود، اما تعداد کارگاههایی که کارگران در آنها زباله را به شکل دستی تفکیک میکنند نیز کم نیست. اغلب کارگران مشغول در این کارگاهها کودکان و زنان و حتی معلولان هستند. در روزهای بازگشایی این مکانها چه نظارتی بر شرایط ایمنی و نیاز این افراد به اقلام بهداشتی لازم و مناسب وجود دارد؟
کارگران معادن نیز گروه دیگری هستند که در شرایط گذار از بحران، برای برگشت به کار با مشکلات جدی مواجهاند. بعد از تعطیلی صنایع بر اثر بحران ویروس کرونا و یا در کشوری مانند ایران بهدلیل فرآیند واگذاری صنایع به شرکتهای کمتوان و انحصاری، مشکل امنیت بازگشت به کار گریبانگیر بسیاری از این کارگران است. فقط بهعنوان یک نمونه، بیشتر از ۳۵۰۰ کارگر معادن زغال سنگ کرمان روزهاست که در اعتصاباند.
این افراد که امروز برای برگشت به کار میجنگند، با موضوع مهم مشکل امنیت فضای کار نیز مواجهاند. در این باره، نامه منتشرشده توسط یکی از گروههای مدافع حقوق کارگران در توجه دادن به خطری که کارگران معادن سرپوشیده را تهدید میکند، قابل توجه است. این بیانیه توضیح میدهد که کارگران معادن زغال سنگ چین و روسیه و آمریکا چطور بهدلیل سالها کار در فضای بسته و آلوده، اغلب گرفتار بیماریهای مزمن تنفسی هستند و کار با حفظ فاصله فیزیکی عملاً برای این گروهها که با هم واگنهای سنگین را هل میدهند و زمان طولانی در فضای بسته کار میکنند، غیرممکن است.
همین وضعیت بهواسطه کار در محیط بسته شامل دوزندگان شاغل در صنایع پوشاک نیز میشود. بسیاری از تولیدکنندگان پوشاک و یا صنایع دستی و قالی نیز مجبورند ساعتهای متوالی در فضاهایی بسته کار کنند؛ شرایطی که سلامت آنها را تهدید میکند.
در این میان، موقعیت آنهایی که نه رسانهای از آنها یاد میکند و نه حمایت قانونی دارند و به دلیل کار زیرزمینی روزهای سخت و پرخطری را میگذرانند نیز قابلتوجه است. ازجمله کارگران جنسی که ساعتهای زیادی از روز و شب خود را در خطر ابتلا به کووید ۱۹ در موقعیتی بیرحمانه و ناامن میگذرانند.
همچنین تعداد زیادی از پرستاران سالمندان و کودکان که اغلب بدون حمایت هیچ نهاد و سازمانی و یا قرارداد کاری، علاوه بر به دوش داشتن مسئولیتی سنگین، در ریسک و خطر ابتلا نیز قرار دارند.
این بحران همهگیر در اقتصاد و سلامت، نه تنها ضعف بنیانها و زیرساختهای سلامت عمومی و سازوکارهای درمان و بهداشت که بخش مهمی از خلأ قوانین را نیز آشکار کرده است. در جای خالی سندیکاها و اصناف، آنچه از قاب حقخواهی کارگران باقی میماند، پروندهسازیهای امنیتی بدون داشتن کمترین حق اعتراض است و زخمهایی که با هر بحران اجتماعی و اقتصادی رنجآورتر میشود؛ سایه سیاهی که یک روز بهانهاش تحریم است، یک روز نامش خصوصیسازی است و امروز دلیلش ویروس کرونا.