کشتن ایمن الظواهری رهبر القاعده، بزرگترین ضربه به این گروه تروریستی پس از به قتل رساندن اسامه بن لادن به شمار میرود و نشان میدهد آمریکا در مجازات عاملان تروریسم به ویژه فاجعه تروریستی «یازدهم سپتامبر» همچنان مصمم است.
الظواهری که از مریدان، دوست نزدیک، پزشک خصوصی و جانشین بنلادن بود، خود یکی از طراحان اصلی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر محسوب میشد؛ حملاتی که هزاران قربانی برجای گذاشت و نماد همیشگی خشونت بیحد و مرز القاعده است.
پایانی بر یک سلسله شایعات
زنده بودن ایمن الظواهری به ویژه در دوران عضویت و رهبریاش در گروه القاعده همواره با شایعاتی از مرگ یا بیماری او همراه بود. کمی پس از فاجعه ۱۱ سپتامبر، در سال ۲۰۰۲ و سپس در سال ۲۰۰۷ اعلام شد که الظواهری مرده است، اما او دوباره ظاهر شد.
از سال ۲۰۱۱، بین پاکستان و افغانستان در رفتوآمد بود و زنده بودن خود را با ویدئوها یا پیامهای صوتی اعلام میکرد.
بیشتر در این باره: آینده القاعده پس از کشته شدن دو تن از رهبران آنهمچنین در سالهای اخیر هرازگاهی اخبار و گزارشها مبنی بر مرگ یا بیماری او منتشر میشد، اما در ماههای اخیر نشانههای زنده بودن او بیش از گذشته گزارش شده بود.
۱۱ سال پیش، پس از آن که بنلادن در ابوتآباد پاکستان کشته شد، واشینگتن قول داد که الظواهری نیز به سرنوشتی چون بن لادن دچار خواهد شد.
آمریکا حتی رقم فوقالعاده ۲۵ میلیون دلار را برای دستگیری یا هرگونه اطلاعات منجر به دستگیری الظواهری در نظر گرفت.
اما با وجود آنکه آمریکا و متحدانش توانسته بودند برخی از رهبران القاعده را از میان بردارند، اما او تا همین عملیات اخیر آمریکا که منجر به قتلش شد، به دام نیفتاده بود.
ضعیف، اما عامل بقای القاعده
ایمن الظواهری، تبعه مصری، که هنگام کشته شدن ۷۱ ساله بود، نه تنها بر اساس گزارشها، خودش به ضعف جسمی دچار بود، بلکه در سال ۲۰۱۱، زمانی که به رهبری القاعده رسید، گروه او نیز در ضعف تشکیلاتی قرار داشت.
الظواهری یک سازمان تروریستی را به ارث برده بود که شاخهها و شعبات مختلفش در سراسر جهان، از شبهجزیره عربستان تا مغرب عربی، از سومالی تا افغانستان و در سوریه و عراق، جملگی خواستار استقلال عمل بیشتر بودند.
پیشتر اندیشکده تخصصی «پروژه مبارزه با افراطگرایی» اعلام کرده است که «القاعده روز به روز غیرمتمرکزتر میشود و اختیارات آن عمدتاً در اختیار رهبران گروههای تابع قرار میگیرد».
همچنین در دوران رهبری الظواهری، القاعده برخی از رهبران خود را از دست داد.
بیشتر در این باره: عملیات ترور رهبر آینده القاعدهسال ۲۰۲۰ بود که رسانهها خبر کشته شدن ابومحمد المصری، مرد شماره دو القاعده در تهران و به دست مأموران موساد را منتشر کردند. در این عملیات، بیوه پسر بنلادن هم کشته شد.
در سالهای قبل از آن، در جريان یک حمله پهپادی آمريکا در پاکستان ۱۵ شبه نظامی از جمله، ابو يحيی الليبی فرد شماره دو القاعده کشته شدند.
با توجه به گزارشهایی که از وضعیت جسمی بد الظواهری منتشر میشد، المصری در میان کاندیداهای آینده رهبری این گروه از بخت بسیاری برخوردار بود.
با این حال، کارشناسان بر این عقیده بودند که الظواهری توانسته بود با وجود این گسستها، القاعده را زنده نگاه دارد.
حمید میر، نویسنده کتاب زندگینامه اسامه بنلادن درباره الظواهری گفته است که او علاقهای به جنگ در کوهستانها نداشت، بلکه بیشتر «در سطح بینالمللی فکر میکرد».
در سالهای اخیر و به ویژه با پیدایش گروه تروریستی دیگری به نام داعش، گرچه توجهها چندان به القاعده جلب نشده، اما بر اساس آخرین ارزیابی سازمان ملل متحد، بستر بینالمللی کنونی «برای القاعده که میخواهد بار دیگر به عنوان پیشگام جهادگرایی جهانی شناخته شود فراهم است و این گروه در نهایت میتواند یک تهدید بزرگتری باشد.»
چهرهای جهادگرا، فراتر از القاعده
علاوه بر ضربهای که رهبری القاعده با کشته شدن ایمن الظواهری خواهد خورد، به ویژه آنکه ابهامهای بسیاری درباره جانشینی او وجود دارد، اما تاثیر روانی منفی از بین رفتن الظواهری فقط به داخل گروه القاعده محدود نخواهد شد.
این مسلمان افراطگرای مصری که در نزدیکی قاهره به دنیا آمده و در پانزده سالگی به اخوان المسلمین پیوسته بود، تقریبا سراسر عمر خود را در مسیر افراطگرایی پیمود و به همین دلیل، چهرهای قدیمی در میان رهبران گروههای تروریستی اسلامگرا به شمار میرفت.
الظواهری در اواخر دهه ۱۹۹۰ به القاعده پیوست، اما اقدامات تروریستی او بسیار پیشتر از پیوستنش به القاعده آغاز شده بود.
بیشتر در این باره: تهدید القاعده علیه «منافع حیاتی آمریکا، اسرائیل و همپیمانان آنها»او که به عضویت گروه جهاد اسلامی مصر درآمده بود، در ترور انور السادات، در سال ۱۹۸۱ نقش داشت و به مدت سه سال در مصر زندانی شد.
واشینگتن به دلیل حمایت الظواهری از حملات علیه سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا در اوت ۱۹۹۸، او را در فهرست سیاه قرار داد.
همچنین الظواهری در مصر، به دلیل حملات متعدد از جمله حمله الاقصر در سال ۱۹۹۷ که ۶۲ کشته از جمله ۵۸ گردشگر خارجی برجای گذاشت، به صورت غیابی محاکمه و به اعدام محکوم شد.
به دلیل همین فعالیتها و سوابق و همچنین حضورش در کشورهای مختلف، از مصر و عربستان، تا سودان، پاکستان و افغانستان، او چهرههای شاخص در میان گروههای جهادگرا به شمار میرفت.
استفان لاکروا، پژوهشگر فرانسوی و متخصص جنبشهای اسلامگرا در کتاب خود با عنوان «القاعده در متون» (۲۰۰۸) نوشته است: «از میان تمام چهرههای جنبشهای جهادگرای بینالمللی، ایمن الظواهری مصری است که تاریخ اسلامگرایی رادیکال معاصر را به بهترین شکل نمایندگی میکند.»
پیامی به طالبان و جمهوری اسلامی
اما کشتن الظواهری یک اهمیت و پیام دیگر نیز دارد که به سیاستهای آمریکا در مورد افغانستان و ایران مربوط میشود.
سازمان ملل متحد در گزارشی که در اوایل ماه ژوئیه منتشر کرد، نوشت که تسلط و توانایی الظواهری در برقراری ارتباطاتش، همزمان با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، بیشتر شده است.
صرف نظر از این گزارش سازمان ملل متحد، اتحاد و همبستگی رهبری القاعده و رهبری طالبان در گذشته هم مشخص بود.
شش سال پیش، و زمانی که هنوز چشماندازی از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان وجود نداشت، الظواهری وفاداری خود به هبتالله آخوندزاده، رهبر تازه به قدرت رسیده طالبان را اعلام کرده بود.
رهبر وقت القاعده در یک پیام صوتی این اعلام وفاداری به طالبان را «ادامه رویکرد اسامه بن لادن» نسبت به طالبان دانست.
بیشتر در این باره: یک رهبر و چندین گروه؛ پرسشهایی در مورد انتخاب ظواهری به رهبری القاعدهدر سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ نیز که طالبان در افغانستان برای اولین بار «امارت اسلامی» برپا کرده بودند، فعالیت القاعده به رهبری بنلادن در این کشور رشد چشمگیری پیدا کرده بود که در نهایت پس از حمله ۱۱ سپتامبر، ائتلافی به رهبری آمریکا طالبان را سرنگون کرد.
از آن پس، آمریکا پیگرد و عملیات علیه رهبران طالبان و القاعده را به صورت همزمان به پیش میبرد.
همانطور که در سال ۱۳۹۰ نیروهای آمریکایی اسامه بنلادن، رهبر وقت القاعده را در پاکستان کشتند، پنج سال بعد، ملا اختر منصور، رهبر وقت طالبان افغانستان هم در یک حمله پهپادی آمریکا کشته شد.
اما القاعده فقط با طالبان ارتباط نداشت. در سالهای گذشته، برخی مقامهای آمریکایی با استناد به مدارکی که از طبقهبندی محرمانه خارج شده بودند، جمهوری اسلامی را به ارتباط با القاعده متهم کردند.
مایک پومپئو در سال ۲۰۱۷، زمانی که رئیس سازمان سیآیای بود، گفت که «ایران بارها و بارها با القاعده همکاری کرده است». پمپئو بعدا نیز که به وزارت خارجه آمریکا رسید به این ارتباط اشاره کرد.
قبل از آن، و در همان آغاز رهبری الظواهری، مجله آمريکايی «فارِن افرز» در گزارش مفصلی درباره رابطه گروه تروريستی القاعده و جمهوری اسلامی نوشت: «ظاهرا جمهوری اسلامی تمايل دارد روابط محدود کنونی خود با شبکه القاعده را گسترش دهد.»
هرچند که بر اساس این گزارش، تهران برای فعاليت اعضای القاعده در خاک ایران، «خطوط قرمز» تعيين کرده است.
همچنین کمی پس از کشتن بنلادن، آمریکا اعلام کرد فردی با نام «عزالدین عبدالعزیز خلیل» در ایران به سر میبرد که از «گردآورندگان کلیدی کمکهای مالی» برای القاعده و همچنین «تسهیلکنندگان ارشد» امور این گروه تروریستی است.
آمریکا برای دستگیری او پاداش مالی تعیین کرد و این نخستین بار بود که واشینگتن برای دستگیری فردی در ایران، در چارچوب «پاداش برای عدالت» پاداش نقدی تعیین میکرد.
کشتن ایمن الظواهری در افغانستان و همسایگی ایران و در زمانی که جمهوری اسلامی تلاش داشته با طالبان روابطی برقرار کند، میتواند هشداری دوگانه برای تهران و کابل باشد.