بازار جهانی نفت پس از گذار از یک دوره کم و بیش سخت بار دیگر به جنب و جوش افتاده و نشانه هایی از رونق در آن دیده میشود.
برای نخستین بار در دو سال و چهار ماه گذشته، بهای نفت برنت دریای شمال به بالای هر بشکه شصت دلار بازگشته و از ژانویه ۲۰۱۶ تا به امروز، تقریبا دو برابر شده است. با این تحول، هم شرکتهای بزرگ نفتی و هم کشورهای صادر کننده نفت امیدوارند دوره سخت برای بازار این کالا، که حدود سه سال و نیم پیش آغاز شد، به پایان رسیده باشد.
عوامل رونق
رونق کنونی بازار نفت از چند عامل عمده سر چشمه میگیرد:
یک) پایبندی به توافق «اوپک» - در پایان نوامبر سال ۲۰۱۶ میلادی، کشورهای عضو «اوپک» با مشارکت شماری از کشورهای غیر عضو این سازمان از جمله روسیه تصمیم گرفتند به منظور کاهش عرضه و بالا بردن قیمت نفت، تولید روزانه خود را به مدت شش ماه یک میلیون وهشتصد هزار بشکه کاهش دهند. در ماه مه سال ۲۰۱۷، همان توافق برای نه ماه دیگر (تا مارس ۲۰۱۸) تمدید شد تا، با کاهش عرضه نفت، مازاد این کالا در بازار به پایان برسد و زمینه مناسبی برای افزایش دوباره و دراز مدت بهای آن به وجود بیآید.
با توجه به افزایش بهای نفت در جهان، تولید نفت «غیر متعارف» (شیل) در آمریکا طبعا با صرفه تر میشود و صادرات آن نیز به احتمال فراوان افزایش خواهد یافت. به بیان دیگر تلاش عربستان و روسیه برای مهار عرضه به منظور کاهش مازاد نفت در بازار، تا اندازهای خنثی خواهد شد. در این شرایط می توان گفت که قدرت تاثیر گذاری آمریکا بر دادههای بازار جهانی نفت اگر از عربستان سعودی بیشتر نباشد، از آن کم تر نیست.
این توافق، که معمار اصلی آن عربستان سعودی بود، بهتر از آنچه پیش بینی میشد از سوی کشورهای عضو و غیر عضو «اوپک» محترم شمرده شد. با توجه به این موفقیت، ریاض از هم اکنون تلاش میکند توافق مورد نظر تا پایان سال ۲۰۱۸ تمدید بشود. به نظر میرسد که همین چشم انداز یکی از عوامل بالا رفتن قیمت نفت است.
دو) بهبود اقتصاد جهانی - رشد اقتصادی در جهان و چشم انداز کم و بیش مثبت آن طبعا تقاضای نفت را بالا می برد و بازار آنرا رونق می بخشد. در سال ۲۰۱۷ رشد اقتصادی هم در منطقه یورو و هم در آمریکا در وضعیت نسبتا مناسبی بوده و به نظر میرسد که سال آینده در همان وضعیت بماند. قدرتهای نوظهور (به ویژه چین و هند) نیز در سال آینده پویایی خود را همچنان حفظ خواهند کرد.
سه) اوجگیری ریسکهای ژئوپولیتیک - وقتی نفت در بازار فراوان باشد، افزایش تنشهای ژئوپولیتیک در مناطق نفتخیز چندان نگرانی آور نیست و تاثیر چندانی بر قیمت ندارد. در عوض همین که مازاد نفت در بازار رو به کاهش بگذارد، نقش عامل ژئوپولیتیک رو به افزایش میگذارد. این وضعیتی است که در حال حاضر به دلیل موثر افتادن توافق «اوپک» و افزایش تقاضای نفت به وجود آمده است. هم اکنون چند خطر عمده بر تولید نفت سنگینی میکند:
الف - تنشهای بعد از برگزاری همه پرسی استقلال در کردستان عراق به این زودیها فروکش نخواهد کرد و احتمالا بر آینده تولید نفت در این کشور نیز تاثیر خواهد گذاشت. البته نتیجه این همه پرسی فعلا معلق شده و در کشمکش میان اربیل و بغداد، به نظر میرسد که دومی ابتکار عمل را به دست گرفته است. با این همه تا دستیابی به یک توافق استوار و دراز مدت میان کردها و دولت بغداد هنوز راه درازی در پیش است و این ابهام بر نقش عراق در بازار جهانی نفت نیز سنگینی خواهد کرد.
ب - سیاست دونالد ترامپ درباره ایران و زیر پرسش رفتن «برجام» از سوی او نیز طبعا زیر ذره بین محافل نفتی بین المللی است. ایران طی یک سال گذشته تولید نفت خود را به سطح پیش از تحریمها باز گردانده و روزی سه میلیون و نهصد هزار بشکه تولید میکند. تصمیم آتی ایالات متحده در باره «برجام» چه تاثیری بر تولید و صادرات نفت ایران خواهد داشت؟
اگر واشینگتن از این موافقتنامه خارج بشود، ایران از چه وزنهای در بازار جهانی نفت برخوردار خواهد بود؟ در صورت تحقق این احتمال، این خطر وجود دارد که ایران در شماری از بازارهای نفتی بار دیگر دچار مشکل بشود. از سوی دیگر، روش احتمالا سر سختانه تر آمریکا در مورد ایران می تواند موانع سرمایه گذاریهای خارجی در صنعت نفت ایران را نیز بیشتر کند. این نیز بر تواناییهای اینده ایران در تولید و صدور نفت تاثیر منفی خواهد داشت و، به همان اندازه، می تواند عرضه نفت به بازار جهانی را کاهش دهد.
ج - بعضی دیگر از کشورهای نفتخیز (از جمله لیبی و ونزوئلا) نیز با خطر شدت گرفتن تنشهای داخلی روبرو هستند و تولید و صادرات نفتشان می تواند کاهش یابد.
بازیگر تازه
عواملی که بر شمردیم، همگی در راستای کاهش عرضه، افزایش تقاضا و، در نتیجه، کم شدن مازاد موجودی نفت در بازار عمل میکنند و طبعا قیمت این کالا را بالا میکشند. با این همه بازگشت قیمت نفت به «دوره طلایی» پیش از نیمه ماه ژوئن ۲۰۱۴، زمانی که بالای بشکهای صد و ده دلار نوسان میکرد، بسیار بعید به نظر میرسد. در واقع عامل تازهای که دادههای بازار جهانی نفت را یکسره دگرگون کرده، اوجگیری تولید نفت در ایالات متحده در پی بهره برداری گسترده از نفت «غیر متعارف» (شیل) است.
در واقع امضا کنندگان توافقنامه نوامبر ۲۰۱۶ در مورد کنترل تولید (به ویژه ریاض و مسکو) از این پس با یک رقیب نفتی بسیار نیرومند هستند و آن ایالات متحده آمریکا است. این بازیگر تازه و غافلگیر کننده، از لحاظ تولید نفت، خود را در سطح عربستان سعودی و روسیه قرار داده است. به علاوه آمریکا بعد از سالهای سال به بازار نفت صادراتی بازگشته و هر روز حدود دو میلیون بشکه نفت به اروپا، آسیا و آمریکای لاتین می فروشد. در همان حال آمریکا هر روز میلیونها بشکه نفت از کانادا، کشورهای خلیج فارس و ونزوئلا وارد میکند.
با توجه به افزایش بهای نفت در جهان، تولید نفت «غیر متعارف» (شیل) در آمریکا طبعا با صرفه تر میشود و صادرات آن نیز به احتمال فراوان افزایش خواهد یافت.
به بیان دیگر تلاش عربستان و روسیه برای مهار عرضه به منظور کاهش مازاد نفت در بازار، تا اندازهای خنثی خواهد شد. در این شرایط می توان گفت که قدرت تاثیر گذاری آمریکا بر دادههای بازار جهانی نفت اگر از عربستان سعودی بیشتر نباشد، از آن کم تر نیست.
در این شرایط بعید به نظر میرسد که بهای نفت بتواند پیشروی خود را به گونهای چشمگیر ادامه دهد، مگر آنکه اوجگیری خطرهای ژئوپولیتیک امکان کاهش شدید عرضه این کالا را پیش بیآورد و به ترس از کمبود آن در بازار منجر بشود.