یادداشتی از علی افشاری--موضع گیری های کلامی و سایبری جواد ظریف در هفته های گذشته چرخشی قابل توجه را به نمایش گذاشته است. وی در یکی از آخرین توئیت های خود در واکنش به سخنان راهبردی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکادر خصوص ایران مدعی شده است «همه ایرانیان عضو سپاه هستند و در برابر تهدید های آمریکا از آن دفاع می کنند!» پیشتر نیز به مقامات آمریکا هشدار داده بود که با تحریم سپاه بیشتر نزد مردم ایران منفور تر می شوند. دفاع شدید از سپاه پاسداران و بیان سخنان اغراق آمیز چهره جدیدی از جواد ظریف ترسیم کرده است که با تصویر اعتدالی قبلی وی بخصوص در زمان مذاکرات هسته ای تطبیق نمی کند.
روابط ظریف و سپاه پاسداران در دولت های یازهم و دوازدهم متغیر بوده و تا پیش از رویداد های اخیر حالت همسویی کامل نداشته است. اما با زمزمه تحریم سپاه و حرکت ترامپ برای اصلاح برجام و تشدید سخت گیری بر جمهوری اسلامی در خاور میانه در روندی سریع و غیر طبیعی دو طرف به سمت وحدت و همگرایی گام برداشتند. ماجرا از دیدار مشترک ظریف و محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران شروع شد که در حاشیه عکس یادگاری مشترک توام با خنده جعفری مدعی هماهنگی ظریف در بیان مواضع هماهنگ شد و خطاب به ترامپ اعلام کرد که سپاه با وزارت امورخارجه و دولت یکی هست.
این ادعا در حالی صورت گرفت که سپاه در گذشته چنین موضعی نداشت. جعفری در حدود چهار سال پیش در واکنش به اظهارات ظریف درخصوص شکنندگی سیستم نظامی ایران در برابر آمریکا در عین تعریف از مهارت دیپلماتیک او، وی را در امور دفاعی بی تجربه خواند. همچنین با نقد توافق هسته ای ژنو مدعی شد آن چه ایران در این مذاکرات داده حداکثری و آن چه به دست آورده حداقلی است و در پایان متذکر شد چون از خطوط قرمز نظام عبور نشده است، سپاه مخالفتی ندارد.
بعد از تصویب برجام نیز فرماندهان سپاه برخورد انتقادی داشته ودر عین حال مخالفتی نیز نکردند اما همیشه بر ضعیف بودن برجام تصریح کردند. جعفری در خرداد ۱۳۹۵ در واکنش به اظهارات روحانی اعلام داشت : « برجام سند افتخار نیست و مردم با اکراه آن را پذیرفتند»
رویارویی با راهبرد تهاجمی ترامپ روند همگرایی ظریف و روحانی با سپاه را به حدی شتاب بخشیده است که ظاهرا نشانی از شکاف قبلی وجود ندارد. این چرخش و محو شدن ناگهانی فضای دو قطبی شکل گرفته در ایام انتخابات، ظریف و روحانی را درگیر بحران اعتماد ساخته است بگونه ای که پایبندی به حرف های دیگر آنها با شک و تردید جدی نگریسته می شود. روحانی و حلقه نزدیکانش در ایام انتخابات آن چنان چهره منتقد و فاصله دار با سپاه از خود در افکار عمومی ترسیم کردند که این تصور جا افتاد ابراهیم رئیسی کاندید مطلوب سپاه است.
مخالفت مسئولان ارشد سپاه با دولت روحانی فقط در نقد برجام و ضعف تیم مذاکره کننده در کسب امتیارات بیشتر محدود نماند، بلکه پا را فراتر گذاشته و روحانی و ظریف را تلویحا به داد و ستد با آمریکا و زمینه سازی برای خط نقوذ متهم کردند.
حجت الاسلام علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه مدعی شد که دولت روحانی در پوشش برجام به دنبال رابطه با آمریکا بود. جواد کریمی قدوسی نماینده فعلی مشهد و از فرماندهان سابق بسیج تا جایی جلو رفت که اظهار داشت ظریف تحت درخواست مقامات غربی معاونت امور آسیایی و آفریقایی خود را تغییر داده است. طرح برجام ۲ از سوی روحانی سطح تنش را بالاتر بر دو فرماندهان ارشد سپاه هشدار دادند که نمی گذارند برجام دیگری شکل بگیرد.
انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ نقطه اوج تقابل سپاه و روحانی بود. روحانی در مناظره های انتخاباتی به صورت غیر مستقیم سپاه را متهم کرد که نیرو هایی رابه صورت سازماندهی شده به برنامه های تبلیغاتی ابراهیم رئیسی گسیل می کند. بعد از انتخابات نیز " دولت با تفنگ" اسم رمز حمله روحانی به سپاه بود که از تبعات منفی این مداخلات در عرصه های اقتصادی و سیاسی سخن گفت.
اما این تنش درست در نقطه ای که تصور می شد در حال شدت یافتن است بعد از دیدار فرماندهان ارشد سپاه با روحانی روند معکوس به خود گرفته و در ظرف کمتر از چند هفته به استحکام روابط نزدیک منجر شد، تا جایی که جعفری به صراحت از عمکلرد دولت دوازدهم ابراز رضایت کرد.
رویارویی با راهبرد تهاجمی ترامپ روند همگرایی ظریف و روحانی با سپاه را به حدی شتاب بخشیده است که ظاهرا نشانی از شکاف قبلی وجود ندارد. البته طبیعی است حضور در ساختار حاکمیتی مشترک باعث می شود تا ظریف در جایگاه ویر خارجه از حقوق نیروی نظامی متبوعش حمایت کند. اما دامنه و شدت حمایت ظریف و متوسل شدن به تعابیر اغراق آمیز از نیرویی که بازیگر اصلی در ممانعت از توسعه سیاسی، اعمال سرکوب سازمان یافته،تنش آفرینی در سیاست خارجی و یکی از منابع عمده مولد فساد در ایران است، غیر طبیعی بوده و جنجال آفرین شده است.
این چرخش و محو شدن ناگهانی فضای دو قطبی شکل گرفته در ایام انتخابات، ظریف و روحانی را درگیر بحران اعتماد ساخته است بگونه ای که پایبندی به حرف های دیگر آنها با شک و تردید جدی نگریسته می شود. روحانی و حلقه نزدیکانش در ایام انتخابات آن چنان چهره منتقد و فاصله دار با سپاه از خود در افکار عمومی ترسیم کردند که این تصور جا افتاد ابراهیم رئیسی کاندید مطلوب سپاه است.
درارتباط با نکاتی که شرح داده شد، این سئوال به ذهن متبادر می شود که چرا این چرخش صورت گرفته و چهره واقعی جواد ظریف چیست؟
نخست باید توجه داشت که ظریف هیچگاه موضعی علیه سپاه اتخاذ نکرده است .او در دولت یازدهم دیدگاهی متفاوت را در سیاست خارجی طرح می کرد اما در عین حال درمقاطعی از سپاه دفاع کرد. به عنوان نمونه پس از بحث هایی که پیرامون دوگانگی بین سپاه و دولت بر سر برجام بعد از تصویب توافق جامع هسته ای درگرفت، یک منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده در اول مرداد ۱۳۹۴ اطلاع داد که ظریف این چنین در حین مذاکرات از سپاه دفاع کرده است:
« ظریف در پاسخ به اظهارات برخی وزیران خارجه غربی در یکی از آخرین جلسات با ۵+۱ در وین گفت: «شما می دانید درباره چه کسانی صحبت می کنید؟ می دانید مردم ایران از سپاه به دلیل رشادت ها و فداکاری هایشان برای دفاع از میهن شان در برابر تجاوز صدام همواره سپاسگزارند؟ زمانی که همه نوع سلاح در اختیار صدام متجاوز بود و همه راه های دسترسی ایران به سلاح را دولت های شما بسته بودند، جوانان سپاهی با شهادت و ایثار از کشور دفاع کردند. مردم ما قدردان آنها هستند و به مصلحت خود شماست که به عنوان مخالف سپاه به مردم ایران معرفی نشوید.»
اظهارات جدید ظریف بیشتر چهره واقعی او را باز می نمایاند که این دیپلمات ورزیده در جمع کارشناسان خودی سیاست خارجی نظام در نهایت متعهد به منافع نظام بوده ودر چارچوب نگرش و سیاست کلان نهاد ولایت فقیه عمل کرده و منافع ملی برای وی اولویت و معیار اصلی نیست. عواملی چون همگرایی با سپاه ، دور شدن وی از چهره برجامی و تنش زدایی با آمریکا و اتخاذ ادبیاتی مشابه با سعید جلیلی باعث می شود حبابی که حول شخصیت جواد ظریف شکل گرفته بود و البته به تدریج با مواضع پسا برجامی او کوچک شده بود، به صورت کامل ترکیده و تصور جامعه از نگرش و هویت او به واقعیت نزدیک تر گردد.
بدین ترتیب می توان گفت که جواد ظریف از ابتدا دیدگاهی حمایتی از سپاه داشته است ولی در دوران مذاکرات برجام و انتخابات ۹۶ در عرصه علنی چندان به آن نپرداخته است. تداوم سیاست های ماجراجویانه سپاه قدس ومداخله نظامی در سوریه و گسترش حضور منطقه ای سپاه در دولت های یازدهم و دوازدهم وهمراهی وزارت خارجه دیگر سندی است که می توان در خصوص نگاه راهبردی مثبت ظریف به سپاه ادر نظر گرفت. منتهی این اشتراک راهبردی با برخی تفاوت های تاکتیکی و چه بسا گذرا نیز همراه بوده که مانع از همسانی کامل ظریف و سپاه شده است.
ژرف کاوی نظرات ظریف ، به روشنی نمایان می سازد که او در پی روایتی عمل گرا از سیاست خارجی ستیزه جویانه جمهوری اسلامی است که توانایی جلو رفتن و پرداختن کمترین هزینه را داشته باشد. او اصل سیاست تقابلی با غرب تحت عنوان ضد هژمونی را قبول داشته اما در عین حال می خواهد این سیاست در موازنه گرایی به گونه ای اجرا گردد که اخلالی در روند توسعه ایجاد نکند. مصاحبه ظریف با نشریه دنیای اقتصاد در دی ماه ۱۳۹۴ برای فهم دیدگاه های وی روشنگر است و به خوبی شخصیت اصلی وی را که می خواهد هم " فرزند انقلابی رهبر" و هم " دیپلمات کارکشته" باشد، آشکار می سازد. او در این مصاحبه مدعی می شود سیاست خارجی مطلوب نقطه توازن بین آرمانگرایی و واقع گرایی است. وی نظام ارزشی نهاد ولایت فقیه را به جای آرمان می نشاند و این درست نقطه ای است که وی را از نقطه نظر راهبردی و گفتمانی به سپاه پیوند می دهد.
در شرایط کنونی این وجه راهبردی به دلیل ضرورت مقابله با دشمن مشترک و همچنین تسلیم در برابر فرامین رهبری به همگرایی کامل تاکتیکی نیز رسیده است. دیگر نشانه ای از اختلاف بین دو جریانی که تا پیش از این تفاوت هایی نه چندان پر دامنه را در مسیر سیاست گذاری دیپلماسی به نمایش گذاشته بودند، حداقل تا اطلاع ثانوی مشاهده نمی شود. البته در عین حال تضمینی نیست که این وحدت تداوم هم پیدا کند. اگرچه این وحدت صوری و نمایشی نیست و پایه های گفتمانی و سیاسی دارد.
همچنین از مصلحت اندیشی نیز به دور نیست، مانور اعتدال و تنش زدایی ظریف در چالش هسته ای با علم و اطلاع از موافقت هسته سخت قدرت باکلیت معامله هسته ای بود و در این راستا بود که وی کوشید ابتکاراتی برای جوش دادن مذاکرات ارائه کند. اما اکنون که می داند سیاست بخش مسلط قدرت بر ایستادگی است، تمایل فردی او در سایه محافظه کاری سیاسی و همچنین تلاش برای تقرب بیشتر به نهاد ولایت فقیه و ایمن سازی آینده سیاسی خود حکم به اغراق گویی و بیان ادعا های خلاف واقع در مورد این همانی کاذب بین تمامی مردم ایران و سپاه داده است. خلاف واقع گویی و برخورد های پوپولیستی از سوی ظریف مسبوق به سابقه است. او در گذشته منکر وجود زندانی سیاسی و عقیدتی در ایران شده بود!
با توجه به نکات پیش گفته می توان نتیجه گرفت، اظهارات جدید ظریف بیشتر چهره واقعی او را باز می نمایاند که این دیپلمات ورزیده در جمع کارشناسان خودی سیاست خارجی نظام در نهایت متعهد به منافع نظام بوده ودر چارچوب نگرش و سیاست کلان نهاد ولایت فقیه عمل کرده و منافع ملی برای وی اولویت و معیار اصلی نیست. عواملی چون همگرایی با سپاه ، دور شدن وی از چهره برجامی و تنش زدایی با آمریکا و اتخاذ ادبیاتی مشابه با سعید جلیلی باعث می شود حبابی که حول شخصیت جواد ظریف شکل گرفته بود و البته به تدریج با مواضع پسا برجامی او کوچک شده بود، به صورت کامل ترکیده و تصور جامعه از نگرش و هویت او به واقعیت نزدیک تر گردد.
این نکته را هم باید در نظر گرفت که مقامات سپاه ازمواضع همدلانه وی استقبال می کنند اما در میانه راه و در سطوحی پایین تر به تخطئه و بی اعتبار سازی او و بخصوص سیاست تعاملی با غرب ادامه می دهند. رصد کردن مواضع فرماندهان ارشد سپاه و گفتمان و خطوط سیاسی که در سپاه حاکم است این ذهنیت را قوت می بخشد که علی رغم تلاش های آشتی جویانه ظریف، بافت کنونی سپاه مستقل از نمایش های کنونی در نهایت وی را خودی تلقی نخواهد کرد.
——————————————————
یادداشتها و گفتارها بیانگر آرا و نظرات نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا.