بازخوانی استعفای ظریف؛ ناهماهنگی در دفتر روحانی؟

حسن روحانی، در کنار محمدجواد ظریف و محمود واعظی، دقایقی پیش از دیدار با رئیس‌جمهور ونزوئلا در آستانه پایتخت قزاقستان.

صبح چهاشنبه ۸ اسفند، نخستین تصویری که از محمدجواد ظریف دیدم، او را در حال بالارفتن از یک شیب معمولی، به گونه‌ای به نشان می‌داد که گویی در حال رفتن برای فتح یک قله است. قله‌ای که بالای آن پرچم «اقتدار جایگاه وزارت خارجه» شده باشد. تصویرسازی به دردبخوری بود. در چند تصویر بعدی، ظریف در کنار محمود واعظی و حسن روحانی، چنان خوشحال و خندان بود که گویی در یک بازی پیچیده، تمام امتیازهای ممکن را از حریف گرفته‌ است. تصویرسازی قابل انتظاری بود.

نخستین حضور ظریف در کاخ سعدآباد، پس از رد استعفایش توسط روحانی، در چهارشنبه ۸ اسفند

دولت حسن روحانی، دولت غیرمتعهدهاست، یک دولت مختلف پر از اختلاف. در دولت اول،‌ محمد نهاوندیان، رئيس‌دفتر روحانی، حوزه بازی‌‌اش، اقتصاد بود و با اسحاق جهانگیری که علاقه‌مندی اقتصادی داشت، وارد یک رقابت پیچیده، چندوجهی و اختلاف‌برانگیز شده بود و تا وقت انتخاب اعضای کابینه دولت دوم روحانی هم می‌شد پیامدهای این اختلاف را دید.

بیشتر در این باره: چرا ظریف رفت و چرا برگشت؟

در دولت دوم که محمود واعظی رئيس دفتر رئیس‌جمهور شد، علاقه‌مندی‌اش دو حوزه دیگر بود: سیاست خارجی و سیاست داخلی. خبرگزاری ایرنا در گزارشی که شهریور ۹۶ منتشر کرد، برای حضور واعظی تیتر زد: «مردی دیپلمات در دفتر روحانی.» تیتر عجیبی نبود، او هم سابقه کار در این حوزه داشت و هم سابقه پژوهش. مهرماه ۹۴ وقتی واعظی وزیر ارتباطات بود، فهرستی از کتاب‌های تدوینی یا تألیفی او با تیتر «وزیر فاتح کتاب» منتشر شد که نشان می‌داد ۳۲ کتاب! نوشته و به جز یک کتاب، همه کتاب‌‌ها در حوزه دیپلماسی بوده‌اند.

تیتر خبرگزاری ایرنا اما صرفاً یک توصیف نبود، اعلام یک تغییر مهم بود. دو ماه بعد، ۲۹ آبان ۹۶ که معارفه مجید تخت‌روانچی، معاون اروپا و آمریکای ظریف به عنوان معاون سیاسی واعظی برگزار شد، وزن دیپلماتیک دفتر رئيس‌جمهور دوچندان شد. تخت‌روانچی در مذاکرات دیپلماتیک بعدی هم حضور داشت. او دوست ظریف بود ولی از سوی واعظی مأموریت سفر می‌گرفت.

بیشتر در این باره: استعفای ظریف و کابوس‌ شیخ دیپلمات

چندماه بعد وقتی برجام در سراشیبی افتاد و دور زدن تحریم‌ها دوباره به یک راهبرد در دیپلماسی و اقتصاد ایران تبدیل شد، محمود واعظی نخستین مأمور ایران بود که راهی ترکیه شد و با اردوغان و دامادش به گفت‌وگو نشست. واعظی تا شهریور ۹۶ رئيس کمیسیون مشترک ایران و ترکیه بود. شهریور ۹۶ این مسئولیت به محمد شریعتمداری واگذار شد ولی باز هم رایزنی‌های محرمانه با ترکیه به ویژه برای دور زدن تحریم‌ها، با واعظی بود. آذر ۹۷ او در رأس یک هیات عالی به ترکیه رفت و با اردوغان دیدار کرد، هم درباره تحریم‌ها و هم درباره فراهم کردن مقدمات دیدار سران دو کشور. او دی‌ماه ۹۷ دوباره به طور رسمی مسئولیت کمیسیون مشترک دو کشور را از شریعتمداری پس گرفت.

ترکیه یک استثنای دوران تحریم نیست، یک مثال آشکار از قدرت‌یافتن واعظی در حوزه دیپلماسی است. او سابقه حضور در «معاونت اقتصادی» وزارت خارجه دارد و الان فرصت خوبی برای ریاست دیپلماسی اقتصادی ایران پیدا کرده است.

ترکیه یک استثنای دوران تحریم نیست، یک مثال آشکار از قدرت‌یافتن واعظی در حوزه دیپلماسی است.

ترکیه یک استثنای دوران تحریم نیست، دیدارهای دیپلماتیک واعظی از جمهوری آذربایجان هم ماه‌های گذشته حاشیه‌ساز شده و علیرضا رحیمی، نماینده تهران هشدار داد که مأموریت‌های رئیس‌دفتر نباید با وزارت خارجه تداخل داشته باشد.

قدرت یابی واعظی در طول ۲۱۲ روز گذشته که دولت روحانی سخنگو ندارد و رئیس‌دفترش مهم‌ترین سخنگوی دولت شده، در عرصه رسانه‌ها نیز خودش را بیشتر نشان داده، از اعلام موضع دولت درباره FATF گرفته تا بحث ملاقات ترامپ و روحانی، فعلاً واعظی است که خبرها و هشدارهای مهم را می‌دهد.

در دولت دوم روحانی همچنین سمت «معاونت اجرایی» حذف شده و کارهای این معاونت که قدرت مانور خوبی در حوزه‌های محلی سیاست داخلی دارد نیز بر عهده واعظی قرار دارد تا راحت‌تر بتواند در زمین بازی وزارت کشور نیز صاحب نفوذ باشد. محمود واعظی به پشتوانه نفوذ برادرش، احمد واعظی که رئیس‌ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است، واسطه اصلی بین دولت و مراجع تقلید و قم هم شده است. در این میان، حذف اجباری حسین فریدون، برادر رئيس‌جمهور هم کار را برای واعظی آسان‌تر از نهاوندیان کرده است.

بیشتر در این باره: از «انقلابی ژولیده» تا «دشمن قابل احترام»

علاوه بر این، اختلاف‌های آشکار واعظی با اصلاح‌طلبان حامی روحانی و میل وافرش به هماهنگی سیاسی با طیف علی لاریجانی، در دولت دوم روحانی، حوزه اختلاف را به سیاست داخلی نیز منتقل کرد، به گونه‌ای که او در موضع‌گیری‌های علنی گفت پیروزی حسن روحانی در انتخابات کار خودشان در حزب اعتدال و توسعه بوده و اصلاً ائتلافی با اصلاح‌طلبان نداشته‌اند. در این میان، دامنه اختلافات با جهانگیری که قوی‌ترین نماینده اصلاح‌طلبان در دولت محسوب می‌شود، چنان پیش رفت که حرف از استعفای معاون اول روحانی به میان آمد ولی با دخالت روحانی، اختلافات به پستو رفت و تغییری هم در وضعیت جهانگیری ایجاد نشد.

در طول این مدت، اصلاح‌طلبان مرتب با گلایه و هشدار درباره نقش واعظی گفته‌اند. این گلایه‌ها محدود به سیاست داخلی نبوده، عبدالله ناصری، فعال اصلاح‌طلب که از پیگیرترین منتقدان روحانی است، ۲۲مهر۹۷ در گفتگو با روزنامه شرق با اشاره به دخالت واعظی در دیپلماسی گفت: «در وزارت خارجه برای دیدارهای رسمی با میهمانان خارجی پروتکل‌هایی وجود داشته و دارد که در این دوره گویا رعایت نمی‌شود» و پیش‌بینی کرد رفتار‌های واعظی «هماهنگی کابینه را دچار مشکل خواهد کرد.»

پیش‌بینی او حداقل در سطح تحلیل درست از آب درآمده و کمتر رسانه موافق و مخالف دولت است که در روزهای اخیر به نقش و دخالت واعظی در حوزه‌های مختلف و ناهماهنگ‌تر شدن کابینه اشاره نکرده باشد.

بخشی از این فشارها هم البته فرصت‌طلبی بود. اصلاح‌طلبان حتی اگر اطلاع داشتند که مشکل اصلی ظریف، اختلافش با واعظی و غیبت در دیدار با بشار اسد نیست، کوشیدند با استفاده از سپر ظریف، هر چه فریاد دارند بر سر واعظی بکشند تا پروژه مهار او را چندگام پیش‌تر ببرند.

اصولگرایان هم در این میانه از این بحث بدشان نمی‌آمد. آنها دوست داشتند که اختلاف بین واعظی و ظریف و ناهماهنگی درون دولت چنان برجسته شود که کسی به فکر اختلاف‌های دیگر در دیپلماسی ایران، به ویژه دیپلماسی منطقه‌ای اش نیفتد. به نظر می‌رسد تا حدودی هم موفق شدند.

با این حال، اگر یکی از مصداق‌های این پیش‌بینی و تنزل جایگاه وزارت خارجه را ناهماهنگی‌های دیدار اخیر بشار اسد و حسن روحانی بدانیم و کاری به دخالت و زور قاسم سلیمانی و علی اکبر ولایتی در حوزه دیپلماسی نداشته باشیم و فراموش کنیم که رهبر جمهوری اسلامی تصمیم‌گیرنده اصلی سیاست خارجی ایران است، پرسش ساده این است که محمدجواد ظریف در مسیر بازگرداندن اعتبار وزارت خارجه، حداقل زورش به محمود واعظی می‌رسد؟‌

برای پاسخ به این سؤال باید سؤال مهم‌تری پاسخ داده شود. آیا حسن روحانی تمایلی به مهار رئيس‌دفترش دارد؟

تجربه و شواهد موجود در سیاست‌ داخلی ایران می‌گوید که راه‌‌حل موثر و واقعی برای مهار چهره قدرتمند و جاه‌طلبی چون محمود واعظی، حذف او از کابینه است. حتی جابجایی هم فایده چندانی ندارد. اسفندیار رحیم‌مشایی در دولت احمدی‌نژاد چندبار جابجا شد ولی زورش همان بود که می‌خواست، چون معتمد احمدی‌نژاد بود. علی‌اکبر ولایتی هم در دو دهه اخیر، هر روز سرش در مدیریت‌های اجرایی شلوغ‌تر شده ولی زورش در سیاست خارجی همان است که می‌خواهد، چون معتمد خامنه‌ای است.

از این منظر، تا زمانی که سطح نفوذ و اعتبار محمود واعظی نزد حسن روحانی به اندازه کنونی است، نه ژست مقتدرانه و نه لبخند دوستانه ظریف و نه هشدار و گلایه اصلاح‌طلبان هیچ تغییری در وضعیت موجود ایجاد نخواهد کرد.

تصویرسازی‌‌های رسانه‌ای و فضاسازی‌های مجازی به درد رقابت‌های انتخاباتی می‌خورد ولی در متن بازی قدرت، کسی حواسش به عکس‌های یادگاری نیست؛ سیاست ظریف نیست.