سَلی بازبی تحليلگر خبرگزاری آسوشيتدپرس در تحلیلی در مورد اوضاع غزه مینويسد: جنگ اسرائيل با حماس در باريکه غزه، به مانند جنگ دو سال پيش اين کشور با حزب الله لبنان، تنها جنگ بين دو طرف بر سر مسئله فلسطين نيست، بلکه جنگی است باواسطه، بين ائتلاف غرب از یک سو و ايران از سوی دیگر بر سر آينده خاورميانه.
جنگ غزه، برخلاف جنگ لبنان، دربرگيرنده نشانههايی از تغيير در منطقه است که میتواند برای اسرائيل، فلسطينیها و مجموعه غرب پيامدهای اميدبخشی به همراه داشته باشد.
تحليلگر خبرگزاری آسوشيتدپرس مینويسد: شايد مهمترين اين تغييرات آغاز به کار رئيسجمهوری منتخب آمريکا باشد. دولت جرج بوش، حتی در بين متحدان منطقهایاش، ديرزمانی است که توانايی خود برای پيگيری اهداف آمريکا در خاورميانه را از دست داده است.
بر سر کار آمدن باراک اوباما البته باعث نخواهد شد که آزردگی و خشم اعراب از آمريکا بلافاصله تخفيف پيدا کند. با اين همه شخص وی و تيمی که او برای سياست خارجی خود انتخاب کرده بيش از پيش آمادگی خواهند داشت تا ترتيباتی را بپذيرند که به باور بسياری -علاوه بر زمينهسازی برای يافتن راهحلی سياسی برای موضوعات مورد مناقشه- باعث کم شدن آلام و مصيبتهای فلسطينیها در غزه هم خواهد شد.
اين ترتيبات لاجرم دربرگيرنده راهی خواهد بود که حماس بتواند بخشی از حکومت در غزه را در دست بگيرد. همين امر به نوبه خود باعث خواهد شد تا تحريمها از روی غزه برداشته شده و فلسطينیها بتوانند زندگی عادی خود را از سر بگيرند.
بايد به خاطر داشت که تحريمها سبب خشم و استيصال فلسطينیها است که خود يکی از دلايل حمايت بخشی از آنها از حماس بوده است.
طرفداران اين سياست، از جمله بسياری از کشورهای اروپايی، معتقدند اين تنها راهی است که میتوان از طريق آن حماس را به يک توافق سياسی با اسرائيل سوق داد.
دليل آنها برای اين خوشبينی عدم تمايل حزب الله به وارد شدن به جنگ با اسرائيل است که آن را ناشی از نقش مهمتری میبينند که اين گروه پس از جنگ دو سال پيش با اسرائيل، در روند سياسی لبنان بر عهده گرفته است.
به نوشته سلی بازبی، سرمايهگذاری روی اين سياست نوعی قمار سياسی است، زيرا ممکن است اين گروهها از مشارکت سياسی به عنوان ابزاری برای اعمال خشونت بهره گيرند. اما نبايد از نظر دور داشت که اين راهکار پيش از اين در مورد گروههای فلسطينی که پيشتر تمايلات تندروانه داشتند، کارگر بوده است.
افزون بر اين باراک اوباما گفته که مايل است با ايران -کشوری که بسياری آن را کليد معمای خاورميانه میبينند- گفتگو کند. به نوشته سلی بازبی، جمهوری اسلامی پس از آنکه دستپروردهاش، حزب الله در مقابل اسرائيل در جنگ سی و سه روزه ايستادگی کرد، نفوذ چشمگيری در منطقه به دست آورد.
به همين ترتيب، نفوذ و اعتبار بسياری از کشورهای عرب ميانهرو پس از ايستادگی حزب الله در برابر اسرائيل، افول قابل توجهی پيدا کرد.
تحولات نامحسوس و احتمالات پیش رو
ايران در کنترل تندروهايی است که غرب آنها را متهم به تلاش برای دستيابی به تسليحات هستهای میکند. اسرائيل و آمريکا نيز میگويند که حمايت اقتصادی و تسليحاتی از حزب الله و حماس نيز در اولويتهای سياست ايران است.
اما در عين حال، در ايران گروههايی هم هستند که دنبال نوعی معامله با ايالات متحده هستند. همين امر میتواند نقطه شروعی باشد برای مصالحه در مورد مسائلی که برای غرب مهم است؛ از جمله مسئله اسرائيل و حمايت ايران از شبهنظاميان اسلامگرا.
تحليلگر خبرگزاری آسوشيتدپرس در ادامه تحليل خود مینويسد: در اين بين، دو رشته از تحولات به شکلی نامحسوس در جريان است که میتواند در آنچه موقعيت فرادستی ايران و فرودستی کشورهای عرب منتقد غرب در خاورميانه محسوب می شود، دگرگونی ايجاد کند.
نخست آنکه ايران به نسبت چند ماه گذشته، به دليل سقوط قيمت نفت و سوء مديريت داخلی، فقيرتر شده است. اين، يعنی رهبران ايران بايد توجه بيشتری به مشکلات و نارضايتیهای داخلی داشته باشند. جدای از اين، رئيسجمهوری ايران تابستان آينده انتخابات رياستجمهوری را پيش روی خود میبيند.
نکته دوم و شايد مهمتر آن است که وضعيت عراق بهتر از گذشته شده است. اين مسئله شايد در ابتدا ارتباطی با وضعيت کنونی غزه نداشته باشد، اما در واقع برای آينده نزديک و چشمانداز دور تمام منطقه خاورميانه بسيار اهميت دارد.
از يک طرف جدول زمانی روشنی برای خروج نيروهای آمريکايی از عراق مورد توافق طرفين قرار گرفته و از طرف ديگر متحدان آمريکا مانند مصر و عربستان سعودی که معتقد به انحراف سياسی آمريکا در اشغال عراق بودند، به دليل بازگشت حاکميت به دست عراقیها و پايان اشغالگری میتوانند نفوذ گذشته خود در منطقه را اعمال کرده و نقش مؤثرتر و قدرتمندتری در موضوع فلسطين ايفاء کنند.
با وجود اين نشانههای روشن در منطقه، آنچه فراتر از این میتواند کارساز باشد يک ديپلماسی واقعگرايانه، هوشمندانه و پیگيرانه از جانب غرب و بهخصوص ايالات متحده آمريکا است.