روزهای چهارشنبه و پنجشنبه، دوازدهم و سیزدهم فروردین، روسای کشورهای موسوم به گروه ۲۰ در لندن گرد آمدهاند تا در باره راههای حل بحران اقتصادی فعلی گفتوگو کنند.
گردهمایی سران ۲۰ کشور بزرگ دنیا در لندن، یکی از مهمترین تلاشهای اخیر برای نجات بازارهای جهانی قلمداد میشود. تلاشهایی که از سال پیش توسط دولتها و مراکز عمده مالی جهان به مرحله اجرا گذاشته شده است.
پرفسور مسعود کارشناس، استاد اقتصاد در دانشگاه لندن، در گفتوگویی با رادیو فردا نخست میگوید جلوگیری از وقوع دوباره چنین بحرانی در آینده، چه الزاماتی در پی خواهد داشت.
از دل گروه هشت، گروه ۲۰ در پایان دهه نود ِ سده گذشته میلادی شکل گرفت. نهاد «اتحادیه اروپا» همراه ۱۹ کشور مستقل اعضای گروه ۲۰ را تشکیل میدهند.
مسائل اقتصادی محور بحثها و تصمیمگیریهای گروه را تشکیل میدهد. علاوه بر نهاد «اتحادیه اروپا» و چند کشور اروپایی کشورهای آمریکای شمالی، ژاپن و استرالیا به علاوه قدرتهای بزرگ نوظهور، مانند برزیل، روسیه، هند و چین عضو گروه ۲۰ هستند.
جلوگيری از بحران در آينده، مستلزم آن است که کشورها و دولتها به خصوص در بخش بانکی و مالی بتوانند نظارتهای درستی اعمال کنند.
اين که چنين نظارتهايی چگونه بايد باشد، مسئلهای است که پاسخ دادن به آن طول خواهد کشيد، ولی مسئله اصلی اين است که اقتصاد جهان در حال سقوط است و بايد جلوی آن را بگيرند يا حداقل سرعت سقوط را کاهش دهند.
برای اين امر، کشورهای صنعتی و بزرگ مانند چين و هند و کشورهايی که اثرات مهمی بر اقتصاد جهان دارند از جمله کشورهای نفتی بايد اقتصاد و عمليات اقتصادی خود را باهم، هماهنگ کنند.
اگر هماهنگی بين کشورها انجام نگيرد، اين خطر وجود دارد که هر کشوری از صنايع خود حمايت کند و در نتيجه تجارت جهانی ساقط شده و بحران شديدتر خواهد شد.
مسئله مهم اين است که کشورهای بزرگ و تاثيرگذار بتوانند از کنار گذاشتن اقتصاد تجارت آزاد، جلوگيری کنند. برای رسيدن به اين هدف کشورها بايد بتوانند سياستهای ديگر خود را نيز هماهنگ کنند.
به عنوان مثال اگر آمريکا با دخالت دولت و صرف هزينههای هنگفت از سقوط اقتصادی خود جلوگيری کند ولی کشورهای ديگر اين کار را انجام ندهند، اين مسئله به نفع کشورهای ديگر خواهد بود، چون آنها میتوانند از بازار آمريکا استفاده کنند؛ به عنوان مثال آلمان صادرات خود را به آمريکا ادامه خواهد داد و اين مسئله به ضرر آمريکا است. در نتيجه هماهنگی در تنظيم سياست های انبساطی بسيار مهم خواهد بود.
آيا کشورهايی مانند هند و چين نيز از نظر اقتصادی در چنين رقابتی با جهان غرب قرار دارند؟
بله، کشورهای چين و هند هم همين وضعيت را دارند، چون صادرات عمده هر دو کشور به کشورهای اروپايی و آمريکا است.
رشد اقتصادی چين سال گذشته ۱۲ درصد بوده و اکنون حدود هفت درصد است و ممکن است از اين هم پايين تر بيايد و به حدود پنج يا شش درصد برسد. برای کشوری مثل چين اين درصد رشد بسيار کم است، چون جمعيت عظيمی از روستاها به شهرها به جست و جوی کار سرازير میشوند و اکنون بيکاری در چين غوغا میکند. البته کشورهای چين و هند، به خصوص چين، سياستهای انبساطی را در داخل کشور خود دنبال میکنند.
در مورد سياست های انبساطی بيشتر توضيح دهيد.
سياست انبساطی اين است که دولت در مناطق مختلف به صورت زيربنايی، سرمايهگذاری میکند و اين سرمايهگذاریها تقاضا را بالا نگه میدارد. اين مسئله اکنون در آمريکا آغاز شده است.
تاثير اقدامات کشورهای گروه ۲۰ بر کشورهايی که جزو اين گروه نيستند و کشورهای در حال رشد به ويژه کشورهای نفتی چگونه خواهد بود؟
کشورهای جهان سوم و کشورهای نفتی هميشه به کشورهای پيشرفته وابسته هستند چون چيزهايی که آنها (کشورهای نفتی) توليد میکنند اينها (کشورهای پیشرفته) میخرند.
تقاضای نفت بيشتر در کشورهای پيشرفته وجود دارد و درنتيجه وقتی اقتصاد جهان راکد میشود، قيمت نفت هم کاهش میيابد.
از سال گذشته تا کنون، قيمت نفت حدود ۷۰ در صد کاهش يافته است. البته فقط نفت نيست، بلکه قيمت کالاهای صادراتی کشورهای آفريقايی، کالاهای معدنی و کشاورزی نيز به شدت افت کرده است.
يکی از اشکالات کشورهای فقير اين است که دولت آنها مانند چين يا کشورهای غربی نمیتواند با سرمايهگذاری، سياست انبساطی ايجاد کند، چون آنها ارز خارجی ندارند و مقدار زيادی از مايحتاج خود را وارد میکنند.
موضوع مهم ديگر اين است که بحران اقتصادی تا کی ادامه خواهد يافت ؟
خيلیها معتقد هستند اين بحران به زودی بر طرف میشود. اگر چنين باشد قيمت نفت و ساير کالاها افزايش خواهد يافت و اين مشکل کوتاه مدتی است که میتوان با آن کنار آمد.
ولی به نظر من اين بحران بيشتر به طول خواهد انجاميد و ممکن است دو تا سه سال طول بکشد و درنتيجه قيمت کالاهای اوليه مانند نفت و کالاهای معدنی و کشاورزی تا مدتی پايين خواهد ماند.
گردهمایی سران ۲۰ کشور بزرگ دنیا در لندن، یکی از مهمترین تلاشهای اخیر برای نجات بازارهای جهانی قلمداد میشود. تلاشهایی که از سال پیش توسط دولتها و مراکز عمده مالی جهان به مرحله اجرا گذاشته شده است.
پرفسور مسعود کارشناس، استاد اقتصاد در دانشگاه لندن، در گفتوگویی با رادیو فردا نخست میگوید جلوگیری از وقوع دوباره چنین بحرانی در آینده، چه الزاماتی در پی خواهد داشت.
از دل گروه هشت، گروه ۲۰ در پایان دهه نود ِ سده گذشته میلادی شکل گرفت. نهاد «اتحادیه اروپا» همراه ۱۹ کشور مستقل اعضای گروه ۲۰ را تشکیل میدهند.
مسائل اقتصادی محور بحثها و تصمیمگیریهای گروه را تشکیل میدهد. علاوه بر نهاد «اتحادیه اروپا» و چند کشور اروپایی کشورهای آمریکای شمالی، ژاپن و استرالیا به علاوه قدرتهای بزرگ نوظهور، مانند برزیل، روسیه، هند و چین عضو گروه ۲۰ هستند.
اين که چنين نظارتهايی چگونه بايد باشد، مسئلهای است که پاسخ دادن به آن طول خواهد کشيد، ولی مسئله اصلی اين است که اقتصاد جهان در حال سقوط است و بايد جلوی آن را بگيرند يا حداقل سرعت سقوط را کاهش دهند.
برای اين امر، کشورهای صنعتی و بزرگ مانند چين و هند و کشورهايی که اثرات مهمی بر اقتصاد جهان دارند از جمله کشورهای نفتی بايد اقتصاد و عمليات اقتصادی خود را باهم، هماهنگ کنند.
اگر هماهنگی بين کشورها انجام نگيرد، اين خطر وجود دارد که هر کشوری از صنايع خود حمايت کند و در نتيجه تجارت جهانی ساقط شده و بحران شديدتر خواهد شد.
مسئله مهم اين است که کشورهای بزرگ و تاثيرگذار بتوانند از کنار گذاشتن اقتصاد تجارت آزاد، جلوگيری کنند. برای رسيدن به اين هدف کشورها بايد بتوانند سياستهای ديگر خود را نيز هماهنگ کنند.
به عنوان مثال اگر آمريکا با دخالت دولت و صرف هزينههای هنگفت از سقوط اقتصادی خود جلوگيری کند ولی کشورهای ديگر اين کار را انجام ندهند، اين مسئله به نفع کشورهای ديگر خواهد بود، چون آنها میتوانند از بازار آمريکا استفاده کنند؛ به عنوان مثال آلمان صادرات خود را به آمريکا ادامه خواهد داد و اين مسئله به ضرر آمريکا است. در نتيجه هماهنگی در تنظيم سياست های انبساطی بسيار مهم خواهد بود.
آيا کشورهايی مانند هند و چين نيز از نظر اقتصادی در چنين رقابتی با جهان غرب قرار دارند؟
بله، کشورهای چين و هند هم همين وضعيت را دارند، چون صادرات عمده هر دو کشور به کشورهای اروپايی و آمريکا است.
رشد اقتصادی چين سال گذشته ۱۲ درصد بوده و اکنون حدود هفت درصد است و ممکن است از اين هم پايين تر بيايد و به حدود پنج يا شش درصد برسد. برای کشوری مثل چين اين درصد رشد بسيار کم است، چون جمعيت عظيمی از روستاها به شهرها به جست و جوی کار سرازير میشوند و اکنون بيکاری در چين غوغا میکند. البته کشورهای چين و هند، به خصوص چين، سياستهای انبساطی را در داخل کشور خود دنبال میکنند.
در مورد سياست های انبساطی بيشتر توضيح دهيد.
سياست انبساطی اين است که دولت در مناطق مختلف به صورت زيربنايی، سرمايهگذاری میکند و اين سرمايهگذاریها تقاضا را بالا نگه میدارد. اين مسئله اکنون در آمريکا آغاز شده است.
تاثير اقدامات کشورهای گروه ۲۰ بر کشورهايی که جزو اين گروه نيستند و کشورهای در حال رشد به ويژه کشورهای نفتی چگونه خواهد بود؟
کشورهای جهان سوم و کشورهای نفتی هميشه به کشورهای پيشرفته وابسته هستند چون چيزهايی که آنها (کشورهای نفتی) توليد میکنند اينها (کشورهای پیشرفته) میخرند.
تقاضای نفت بيشتر در کشورهای پيشرفته وجود دارد و درنتيجه وقتی اقتصاد جهان راکد میشود، قيمت نفت هم کاهش میيابد.
از سال گذشته تا کنون، قيمت نفت حدود ۷۰ در صد کاهش يافته است. البته فقط نفت نيست، بلکه قيمت کالاهای صادراتی کشورهای آفريقايی، کالاهای معدنی و کشاورزی نيز به شدت افت کرده است.
يکی از اشکالات کشورهای فقير اين است که دولت آنها مانند چين يا کشورهای غربی نمیتواند با سرمايهگذاری، سياست انبساطی ايجاد کند، چون آنها ارز خارجی ندارند و مقدار زيادی از مايحتاج خود را وارد میکنند.
موضوع مهم ديگر اين است که بحران اقتصادی تا کی ادامه خواهد يافت ؟
خيلیها معتقد هستند اين بحران به زودی بر طرف میشود. اگر چنين باشد قيمت نفت و ساير کالاها افزايش خواهد يافت و اين مشکل کوتاه مدتی است که میتوان با آن کنار آمد.
ولی به نظر من اين بحران بيشتر به طول خواهد انجاميد و ممکن است دو تا سه سال طول بکشد و درنتيجه قيمت کالاهای اوليه مانند نفت و کالاهای معدنی و کشاورزی تا مدتی پايين خواهد ماند.