در روزهای اخیر، خبرهای ضد و نقیضی از احتمال عدم بازگشت بهمن قبادی به ایران به گوش رسید، خبرهایی که اگرچه صحت و سقم آن هنوز مشخص نیست، اما بار دیگر به بحث سانسور و خطوط قرمز در عرصه فرهنگ و هنر ایران دامن زد.
بر اساس آنچه در خبرگزاریهای بینالمللی منعکس شد، بهمن قبادی، فيلمساز ايرانی و تنها نماينده ايران در بخش نوعی نگاه فستيوال کن، روز جمعه ۲۵ ارديبهشتماه گفت شايد ديگر هرگز به ايران بازنگردد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سازنده فيلمهايی چون «زمانی برای مستی اسبها»، «لاکپشتها هم پرواز میکنند» و «نيوه مانگ» که با آخرين ساخته خود يعنی «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» در بخش نوعی نگاه شصت و دومين فستيوال بينالمللی فيلم کن حضور دارد، گفت: «به علت سانسوری که در ايران وجود دارد بازگشت به ايران به معنی عدم امکان فيلمسازی است و به همين علت شايد ديگر به ايران باز نگردم.»
با این حال یک روز پس از انتشار این خبر، آقای قبادی در گفتوگوی کوتاهی با رادیوفردا گفت اظهاراتش در رسانهها بد تعبیر شده و او برای ساخت فیلمهای بعدیاش به ایران باز خواهد گشت.
وی در عین حال با انتقاد و گلایه از محدودیتها در عرصه فیلمسازی و کسب مجوز از وزارت ارشاد گفت در صورتی که به فیلمهای بعدیاش در ایران مجوز ساخت داده نشود، وادار خواهد شد در جای دیگری فیلم بسازد. او فیلم اخیر خود را بدون مجوز و به صورت مخفیانه فیلمبرداری کرده است.
مسئله مهاجرت هنرمندان از ایران موضوع تازهای نیست و از سالها پیش شمار زیادی از چهرههای فرهنگی ایران، کشور خود را به دلیل محدودیتها و مشکلات کار ترک کردهاند.
جعفر پناهی در ادامه با اشاره به شرایط فعلی ایران در عرصه تولید آثار هنری میافزايد: «در حال حاضر شرايط سختی بر فيلمسازی حاکم است و دوران وزارت آقای صفار هرندی يادآور سختگيریهای دوران جوزف مککارتی است. در آن شرايط هم فيلمسازان آمريکا يا گريختند يا شرايط سخت را تحمل کردند و حتی بعضی از آنها ديگر کار نکردند، ولی اکثرشان در آمريکا ماندند. ماندن ما هم در اين شرايط در ايران بهتر است و بايد راههای ديگری پيدا کرده و از خلاقيتهای خود استفاده کنيم. خود من اجازه کار ندارم، ولی حاضر نيستم ايران را ترک کنم.»
او که فیلمهایش همچون آفساید، دایره، و بادکنک سفید مورد توجه گسترده منتقدان، جشنوارهها و سینمادوستان قرار گرفته، ترک ایران در این شرایط را همراستا با خواست سیاستگذاران جمهوری اسلامی ایران برآورد میکند.
آقای پناهی میگوید: «من بارها به وزارت اطلاعات احضار شدهام و اصلاً پيشنهاد خود آنها است که ما از ايران برويم، ولی ما در مقابل اين مسئله مقاومت میکنيم و نمیرويم.»
پيش از اين هنر هفتم ايران همچون سایر حوزههای هنری شاهد مهاجرت چهرههای مطرح خود بوده است، چهرههايی چون امير نادری، محسن مخملباف، سوسن تسليمی، گلشيفته فراهانی و بسياری ديگر؛ روندی که به گفته جعفر پناهی ضربه سنگينی بر سينمای ايران و سينماگران ايرانی محسوب میشود.
او معتقد است: «اگر قرار باشد همه بروند، مشکلات و شرايط برای سينمای متفاوت ايران سخت خواهد شد، سينمای ايران افول خواهد کرد و به همان چيزی که مقصود آقای صفار هرندی است، يعنی رسيدن به سينمای ابتذال، نزديک خواهد شد. اينها به هر حال رفتنی هستند و دوران صدارت آنها تمام خواهد شد. ما ماندگار هستيم و فيلم خواهيم ساخت و چه بهتر که در کشور خودمان فيلم بسازيم.»
فيلم «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» که در مورد موزيک زيرزمينی ايران است بدون مجوز توليد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ساخته شده و فيلمبرداری آن به صورت زيرزمينی و مخفيانه صورت گرفته است.
اين فيلم در مورد دو موزيسين جوان ايرانی است که به تازگی از زندان آزاد شدهاند و به دنبال پول و پاسپورت برای رفتن به اروپا و برگزاری کنسرت در آنجا هستند.
اين فيلم که تنها در ۱۷ روز با عوامل تقريباً غيرحرفهای و با بودجهای اندک ساخته شده است، فيلم افتتاحيه بخش نوعی نگاه بود و روز پنجشنبه برای اولين بار در فستيوال معتبر کن به نمايش درآمد.
به نوشته خبرگزاری آسوشيتدپرس، بهمن قبادی گفته است: «من در طول فيلمبرداری بسيار نگران بودم، زيرا مجوز فيلمبرداری نداشتيم و بايد خيلی سريع صحنهها را فيلمبرداری میکرديم تا پليس متوجه ما نشود. دوبار در طول فيلمبرداری گروه بازداشت شد، ولی آنها با دادن ‘دی وی دی’ فيلمهای قبلی کارگردان توانستند آزاد شوند.»
جعفر پناهی اين نوع فيلمسازی را به نوبه خود، نوع جديدی از تجربه سينمايی در ايران میداند، نوعی که اگر چه تحت سانسور زاده شده اما همچنان جای رشد دارد.
وی با تأکيد بر اينکه در آينده از سينمای زيرزمينی ايران بسيار خواهيم شنيد و سينمای متفاوت ايران را نمیتوانند از بين ببرند به رادیوفردا میگويد: «گرچه فکر سينمای زيرزمينی ايران اخيراً به وجود آمده، قبلاً هم اين کار انجام میشد. هر زمان مشکلات ساخت فيلم افزايش میيافت، اين روش هم شکل میگرفت، به عنوان مثال قبل از انقلاب سهراب شهيد ثالث میگويد میخواهم فيلم کوتاه بسازم، ولی فيلم بلند خود را میسازد و يا بعد از انقلاب مجوزهايی برای فيلم کوتاه گرفته میشود ولی فيلم بلند ساخته میشود يا فيلمنامهای داده میشود و فيلم چيز ديگری از آب در میآيد. همه اينها به نوعی فيلمهای زيرزمينی است که کارگردان خلاقيت به خرج میدهد تا راههای مختلف بيان خود را پيدا کند.»
بهمن قبادی بعد از اينکه نتوانست برای پروژه بعدی خود مجوز ساخت از وزارت ارشاد بگيرد، اين فيلم را آغاز کرد. فيلمهای او در سالهای اخير اجازه نمايش عمومی در ايران را نيافتهاند.
بهمن قبادی که متولد شهر بانه در مرز کردستان است و اکنون ۴۰ سال دارد، موفق شد جوايز بسياری از فستيوالهای مختلف به دست آورد که مهمترين آنها جايزه «دوربين طلايی» فستيوال کن در سال ۲۰۰۰ برای فيلم «زمانی برای مستی اسبها» است.
به گزارش خبرگزاریها، فيلم «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» توانسته است نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند، فيلمی که شايد آخرين نگاه بهمن قبادی از دريچه دوربين به کشورش باشد.
بر اساس آنچه در خبرگزاریهای بینالمللی منعکس شد، بهمن قبادی، فيلمساز ايرانی و تنها نماينده ايران در بخش نوعی نگاه فستيوال کن، روز جمعه ۲۵ ارديبهشتماه گفت شايد ديگر هرگز به ايران بازنگردد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سازنده فيلمهايی چون «زمانی برای مستی اسبها»، «لاکپشتها هم پرواز میکنند» و «نيوه مانگ» که با آخرين ساخته خود يعنی «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» در بخش نوعی نگاه شصت و دومين فستيوال بينالمللی فيلم کن حضور دارد، گفت: «به علت سانسوری که در ايران وجود دارد بازگشت به ايران به معنی عدم امکان فيلمسازی است و به همين علت شايد ديگر به ايران باز نگردم.»
با این حال یک روز پس از انتشار این خبر، آقای قبادی در گفتوگوی کوتاهی با رادیوفردا گفت اظهاراتش در رسانهها بد تعبیر شده و او برای ساخت فیلمهای بعدیاش به ایران باز خواهد گشت.
وی در عین حال با انتقاد و گلایه از محدودیتها در عرصه فیلمسازی و کسب مجوز از وزارت ارشاد گفت در صورتی که به فیلمهای بعدیاش در ایران مجوز ساخت داده نشود، وادار خواهد شد در جای دیگری فیلم بسازد. او فیلم اخیر خود را بدون مجوز و به صورت مخفیانه فیلمبرداری کرده است.
مسئله مهاجرت هنرمندان از ایران موضوع تازهای نیست و از سالها پیش شمار زیادی از چهرههای فرهنگی ایران، کشور خود را به دلیل محدودیتها و مشکلات کار ترک کردهاند.
جعفر پناهی در جشنواره فیلم دوبی در سال ۲۰۰۶/ پناهی میگوید با آنکه در ایران اجازه کار ندارم، ولی حاضر نيستم ايران را ترک کنم
جعفر پناهی، فيلمساز مستقل و متفاوت سينمای ايران، که خود چهار سال است فيلم جديدی نساخته و تقريباً هیچیک از ساختههای او در ايران اجازه نمايش عمومی نيافتهاند، درباره بحث اخیر به راديوفردا میگويد: «من و آقای قبادی قبل از اينکه به جشنواره کن برود، بحثهای زيادی در اين مورد داشتيم. من معتقد بودم اگر فيلمسازهای ايرانی بروند در خارج فيلم بسازند و ديگر بازنگردند کار اشتباهی است و سابقه تاريخی اين کار هم وجود دارد، به عنوان مثال سهراب شهيد ثالث در قبل از انقلاب جزو همین افراد است. به نظر من فيلمهايی که در ايران ساخته شده در مجموع نسبت به فيلمهايی که در خارج از ايران ساختند، ارزشمندتر بودهاند.»جعفر پناهی در ادامه با اشاره به شرایط فعلی ایران در عرصه تولید آثار هنری میافزايد: «در حال حاضر شرايط سختی بر فيلمسازی حاکم است و دوران وزارت آقای صفار هرندی يادآور سختگيریهای دوران جوزف مککارتی است. در آن شرايط هم فيلمسازان آمريکا يا گريختند يا شرايط سخت را تحمل کردند و حتی بعضی از آنها ديگر کار نکردند، ولی اکثرشان در آمريکا ماندند. ماندن ما هم در اين شرايط در ايران بهتر است و بايد راههای ديگری پيدا کرده و از خلاقيتهای خود استفاده کنيم. خود من اجازه کار ندارم، ولی حاضر نيستم ايران را ترک کنم.»
او که فیلمهایش همچون آفساید، دایره، و بادکنک سفید مورد توجه گسترده منتقدان، جشنوارهها و سینمادوستان قرار گرفته، ترک ایران در این شرایط را همراستا با خواست سیاستگذاران جمهوری اسلامی ایران برآورد میکند.
آقای پناهی میگوید: «من بارها به وزارت اطلاعات احضار شدهام و اصلاً پيشنهاد خود آنها است که ما از ايران برويم، ولی ما در مقابل اين مسئله مقاومت میکنيم و نمیرويم.»
پيش از اين هنر هفتم ايران همچون سایر حوزههای هنری شاهد مهاجرت چهرههای مطرح خود بوده است، چهرههايی چون امير نادری، محسن مخملباف، سوسن تسليمی، گلشيفته فراهانی و بسياری ديگر؛ روندی که به گفته جعفر پناهی ضربه سنگينی بر سينمای ايران و سينماگران ايرانی محسوب میشود.
او معتقد است: «اگر قرار باشد همه بروند، مشکلات و شرايط برای سينمای متفاوت ايران سخت خواهد شد، سينمای ايران افول خواهد کرد و به همان چيزی که مقصود آقای صفار هرندی است، يعنی رسيدن به سينمای ابتذال، نزديک خواهد شد. اينها به هر حال رفتنی هستند و دوران صدارت آنها تمام خواهد شد. ما ماندگار هستيم و فيلم خواهيم ساخت و چه بهتر که در کشور خودمان فيلم بسازيم.»
فيلم «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» که در مورد موزيک زيرزمينی ايران است بدون مجوز توليد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ساخته شده و فيلمبرداری آن به صورت زيرزمينی و مخفيانه صورت گرفته است.
اين فيلم در مورد دو موزيسين جوان ايرانی است که به تازگی از زندان آزاد شدهاند و به دنبال پول و پاسپورت برای رفتن به اروپا و برگزاری کنسرت در آنجا هستند.
قبادی یک روز پس از آنکه رسانهها به نقل از وی نوشتند که دیگر به ایران بازنمیگردد به رادیو فردا گفت که اظهاراتش در رسانهها بد تعبیر شده و او برای ساخت فیلمهای بعدیاش به ایران باز خواهد گشت
بهمن قبادی در فستيوال کن به خبرنگاران گفت: «حالا که روش مخفی فيلم ساختن خود را افشا کردم، مطمئن هستم ديگر حتی به اين روش هم نمیتوانم فيلم بسازم، زيرا هم اجازه ساخت نخواهم داشت و هم امکان ساخت فيلم بیمجوز را از دست دادهام.» اين فيلم که تنها در ۱۷ روز با عوامل تقريباً غيرحرفهای و با بودجهای اندک ساخته شده است، فيلم افتتاحيه بخش نوعی نگاه بود و روز پنجشنبه برای اولين بار در فستيوال معتبر کن به نمايش درآمد.
به نوشته خبرگزاری آسوشيتدپرس، بهمن قبادی گفته است: «من در طول فيلمبرداری بسيار نگران بودم، زيرا مجوز فيلمبرداری نداشتيم و بايد خيلی سريع صحنهها را فيلمبرداری میکرديم تا پليس متوجه ما نشود. دوبار در طول فيلمبرداری گروه بازداشت شد، ولی آنها با دادن ‘دی وی دی’ فيلمهای قبلی کارگردان توانستند آزاد شوند.»
جعفر پناهی اين نوع فيلمسازی را به نوبه خود، نوع جديدی از تجربه سينمايی در ايران میداند، نوعی که اگر چه تحت سانسور زاده شده اما همچنان جای رشد دارد.
وی با تأکيد بر اينکه در آينده از سينمای زيرزمينی ايران بسيار خواهيم شنيد و سينمای متفاوت ايران را نمیتوانند از بين ببرند به رادیوفردا میگويد: «گرچه فکر سينمای زيرزمينی ايران اخيراً به وجود آمده، قبلاً هم اين کار انجام میشد. هر زمان مشکلات ساخت فيلم افزايش میيافت، اين روش هم شکل میگرفت، به عنوان مثال قبل از انقلاب سهراب شهيد ثالث میگويد میخواهم فيلم کوتاه بسازم، ولی فيلم بلند خود را میسازد و يا بعد از انقلاب مجوزهايی برای فيلم کوتاه گرفته میشود ولی فيلم بلند ساخته میشود يا فيلمنامهای داده میشود و فيلم چيز ديگری از آب در میآيد. همه اينها به نوعی فيلمهای زيرزمينی است که کارگردان خلاقيت به خرج میدهد تا راههای مختلف بيان خود را پيدا کند.»
بهمن قبادی بعد از اينکه نتوانست برای پروژه بعدی خود مجوز ساخت از وزارت ارشاد بگيرد، اين فيلم را آغاز کرد. فيلمهای او در سالهای اخير اجازه نمايش عمومی در ايران را نيافتهاند.
بهمن قبادی که متولد شهر بانه در مرز کردستان است و اکنون ۴۰ سال دارد، موفق شد جوايز بسياری از فستيوالهای مختلف به دست آورد که مهمترين آنها جايزه «دوربين طلايی» فستيوال کن در سال ۲۰۰۰ برای فيلم «زمانی برای مستی اسبها» است.
به گزارش خبرگزاریها، فيلم «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» توانسته است نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند، فيلمی که شايد آخرين نگاه بهمن قبادی از دريچه دوربين به کشورش باشد.