اگر در چهار سال ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، تنش میان اسرائیل و ایران بر سر برنامه هستهای ایران و انکار هولوکاست به اوج خود رسیده باشد، میبایست انتخابات ایران به عنوان فرصتی برای تغییر احتمالی این وضعیت مورد توجه شدید دولت و جامعه اسرائیل باشد.
اما نه تنها چنین نیست بلکه بیاعتنایی بسیارشدید و نا آگاهی کاملاً شگفتانگیزی درمورد رخدادها در صحنه و سیاست جامعه ایران، در میان سیاستمداران و رسانههای اسرائیل احساس میشود.
تنها دولتمردان اسرائیلی هستند که ازهر دیدار با مقامات جهانی، و از هر تریبونی برای بیان هراس از ایران استفاده میکنند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیری که دو ماه ونیم است به قدرت بازگشته مدعی است که «ایران بزرگ ترین خطر برای موجودیت اسرائیل در طول ۶۱ سال استقلال اسرائیل بوده است».
تسیپی لیونی رهبر اوپوزیسیون اسرائیل نیز در کنار انتقادهای شدید از نتانیاهو، پیوسته میگوید که «در هر آنچه که مربوط به ایران است، اوپوزیسیون و پوزیسیون وجود ندارد. همه در یک جبهه هستند».
مهمترین سیاستمداران اسرائیلی دراین فرصت چهارساله نه تنها نتوانستند نام محمود احمدینژاد را به درستی یاد بگیرند و هنوز نیز بیاستعدادی زیادی در بیان نام او نشان میدهند، بلکه احساس میشود که غیر از برخی گزارشهای فوقالعاده سطحی که در روزنامههای اسرائیلی منتشر شده، کمتر از عمق رخدادها و تحولات جامعه و سیاست ایران آگاهی دارند.
تنها توجه این رسانهها به آینده سیاستهای هستهای و برنامههای موشکهای دوربرد جمهوری اسلامی ایران است و شکیبایی زیادی برای آگاهی یافتن از عمق تحولات اجتماعی و انگیزههای رخدادهای سیاسی ایران، نه تنها در این دوره، بلکه هیچگاه در رسانههای اسرائیلی احساس نشده است.
نا آگاهی نسبت به مسائل ایران به حدی است که رسانههای اسرائیلی در برابر گزارشهایی که این روزها خبرنگاران خارجی از ایران منتشر میکنند، «شگفتزده شدهاند» و گویا تازه کشف کردهاند که غیر از «نژاد» و «آیتالله»، جامعه ایران دربرگیرنده دهها میلیون فرد دیگر است.
روزنامه های اسرائیلی از خدمات برخی خبرنگاران خارجی که با گذرنامههای کشورهای ثالث این روزها برای انتخابات ایران به تهران رفتهاند، استفاده میکنند اما نام آنها را نیز قید میکنند. این امر شگفتانگیز نیست.
گزارشهای شبکه های رادیویی و تلویزیونی اسرائیل درباره ایران سطحیتر از گزارشهای نوشتاری روزنامههاست. شماری از گزارشگران اسرائیلی تنها به خاطر آنکه عربی میدانند، آگاهیهای خود را درباره ایران ازشبکههای تلویزیونی عرب زبان منطقه یا شبکه عربی ایران، «العالم»، دریافت میکنند.
نکته حیرتانگیز این است که هرگاه فیلمی ازسخنان سیاستمداران ایران پخش میشود، به زبان عربی است زیرا از شبکههای عربی گرفته شده است. برای همین است که اکثر مردم اسرائیل فکرمیکنند که مردم ایران عربی حرف میزنند.
این گزارشگران همانند جهان عرب، احمدینژاد را تنها با «نژاد» معرفی میکنند و گزارشهاشان جنجالی است و کمتر بارقهای از تأمل و تحقیق در این مطالب دیده میشود.
روزنامه «یدیعوت آخرونوت» که سالهاست «پرتیراژترین» روزنامه این کشوراست، در تحریفی که از سر نا آگاهی عمیق و کاهلی نویسنده آن برای بررسی واقعیات است، مدعی شده است «احمدینژاد تنها در مساجد گردهمایی طرفدارانش را برگزارمیکند و موسوی اجازه نیافته که همایش خود را در استادیوم ورزشی ترتیب دهد»!
پرسشهایی که در شبکههای رادیویی و تلویزیونی اسرائیل نیز از دو سه تحلیلگر انگشتشمار درباره ایران مطرح میشود، سؤالهایی سطحی با نشانههای آشکار ناشکیبایی درباره عمق گرفتن گفتمان است.
همین دو هفته پیش دانشگاه تل آویو نیز یک کنفرانس دو روزه درباره ایران برگزار کرد که در آن سخنرانان، به هیچیک از تحولات هفتههای اخیر ایران توجه کافی نکرده بودند و عمدتاً از منظر کسالتآور برنامههای اتمی و سخنان ضد هولوکاست به ایران نگریستند.
آقای «تسور پلوتسر» یک نویسنده اسرائیلی درپایان این همایش، درمقاله ای در روزنامه «یدیعوت آخرونوت» نوشت که سخنان بیان شده دراین کنفرانس چنان گیجکننده بود که بهتر است «ایران را برای خود ایرانیها بگذاریم و ما که اینقدر نا آگاه هستیم، با اظهارات گیجکننده خود سیاستمداران اسرائیل را هم درباره ایران به سردرگمی بیشتر نکشانیم».
روزنامه معاریو نوشته است که «واقعیت این است که روی کارآمدن میرحسین موسوی یا رئیس جمهوری دیگری که چهره ملایمی از جمهوری اسلامی ایران را در دنیا به تصویر بکشد، درحالی که برنامههای هستهای ایران نیز همچنان پیشرفت کند، کار اسرائیل را سخت میکند».
به نوشته معاریو، «در چهارسال اخیر دولت اسرائیل کمترین زحمت را برای قبولاندن دیدگاه خود علیه برنامههای اتمی ونظامی ایران متحمل میشد و نداهایی که از ایران به گوش میرسید، کاملاً در خدمت اسرائیل بود».
آویگدور لیبرمن وزیرخارجه اسرائیل دوشنبه این هفته در نشست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی «کنست» همراه با نیمرود بارکان، رئیس بخش مطالعات وزارت خارجه اسرائیل، حضور یافت تا نظر وزارت خارجه را درباره نتایج احتمالی انتخابات ایران مطرح کند.
آقای لیبرمن به «نظرات حیرتانگیز» جوانان ایرانی در تارنماهای اینترنتی درباره مسائل مهم ایران، اشاره کرد و گفت که استفاده گسترده جوانان ایران از اینترنت شگفتانگیز است و با آنچه که معمولاً ازجامعه ایران به گوش میرسد، در تضاد است. آقای لیبرمن مشخصاً به دیدگاههای مختلف جوانان ایران درباره مسئله هستهای اشاره کرد.
نیمرود بارکان نیز به این کمیسیون «کنست» گفت که ارزیابی نهاد مطالعاتی وزارت خارجه این است که نهادهای اصلی قدرت در ایران میخواهند که احمدینژاد در مسند قدرت بماند و لذا آنچه که در جامعه ایران فعلاً دیده میشود، ممکن است که نسیمی زود گذرباشد.
نحوه رأی دادن جامعه ۲۵ هزارنفری یهودیان ایران در انتخابات نیز موضوع همیشگی مورد توجه رسانههای اسرائیلی در ارتباط با ایران است.
دیوید مطیعی یک یهودی ایرانی که دهها سال است به اسرائیل رفته و با جزئیات رخدادهای ایران بیگانه است، به پایگاه خبری «وای نت» گفته است که فکر میکند که «یهودیان ایران به احمدینژاد رأی میدهند زیرا مواضع میرحسین موسوی در موضوعهای مهم مورد نظر یهودیان را به خوبی نمیشناسند».
دیوید مناشری یک یهودی دیگر ایرانیالاصل که ۶۰ سال است در اسرائیل است، میگوید: «چهار سال ریاست جمهوری احمدینژاد کافی بود تا هرکسی که تندرو شناخته میشد، با او مقایسه شود». مناشری فکر میکند که یهودیان ایرانی از روی ترس، میخواهند که در کنار فرد پیروز باشند نه بازنده احتمالی.
اما یک زن و شوهر میانسال یهودی ایرانی که چند ماه است به اسرائیل مهاجرت کردهاند، به رادیو فردا میگویند که هنوز از طریق تلویزیونهای ماهوارهای، تحولات ایران را دنبال میکنند و معتقدند که گرایش یهودیان ایران به نامزدهایی است که وضعیت فعلی را تغییر دهد و به یهودیان ایران دلگرمی و اطمینان دهند که درزادگاه خود بمانند.
آنها میگویند که اگر وضع تغییر کند، بسیاری از یهودیان ایرانی از دیگر نقاط جهان و حتی از اسرائیل میخواهند به ایران سفرکنند.
اما نه تنها چنین نیست بلکه بیاعتنایی بسیارشدید و نا آگاهی کاملاً شگفتانگیزی درمورد رخدادها در صحنه و سیاست جامعه ایران، در میان سیاستمداران و رسانههای اسرائیل احساس میشود.
تنها دولتمردان اسرائیلی هستند که ازهر دیدار با مقامات جهانی، و از هر تریبونی برای بیان هراس از ایران استفاده میکنند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیری که دو ماه ونیم است به قدرت بازگشته مدعی است که «ایران بزرگ ترین خطر برای موجودیت اسرائیل در طول ۶۱ سال استقلال اسرائیل بوده است».
تسیپی لیونی رهبر اوپوزیسیون اسرائیل نیز در کنار انتقادهای شدید از نتانیاهو، پیوسته میگوید که «در هر آنچه که مربوط به ایران است، اوپوزیسیون و پوزیسیون وجود ندارد. همه در یک جبهه هستند».
مهمترین سیاستمداران اسرائیلی دراین فرصت چهارساله نه تنها نتوانستند نام محمود احمدینژاد را به درستی یاد بگیرند و هنوز نیز بیاستعدادی زیادی در بیان نام او نشان میدهند، بلکه احساس میشود که غیر از برخی گزارشهای فوقالعاده سطحی که در روزنامههای اسرائیلی منتشر شده، کمتر از عمق رخدادها و تحولات جامعه و سیاست ایران آگاهی دارند.
تنها توجه این رسانهها به آینده سیاستهای هستهای و برنامههای موشکهای دوربرد جمهوری اسلامی ایران است و شکیبایی زیادی برای آگاهی یافتن از عمق تحولات اجتماعی و انگیزههای رخدادهای سیاسی ایران، نه تنها در این دوره، بلکه هیچگاه در رسانههای اسرائیلی احساس نشده است.
نا آگاهی نسبت به مسائل ایران به حدی است که رسانههای اسرائیلی در برابر گزارشهایی که این روزها خبرنگاران خارجی از ایران منتشر میکنند، «شگفتزده شدهاند» و گویا تازه کشف کردهاند که غیر از «نژاد» و «آیتالله»، جامعه ایران دربرگیرنده دهها میلیون فرد دیگر است.
روزنامه های اسرائیلی از خدمات برخی خبرنگاران خارجی که با گذرنامههای کشورهای ثالث این روزها برای انتخابات ایران به تهران رفتهاند، استفاده میکنند اما نام آنها را نیز قید میکنند. این امر شگفتانگیز نیست.
گزارشهای شبکه های رادیویی و تلویزیونی اسرائیل درباره ایران سطحیتر از گزارشهای نوشتاری روزنامههاست. شماری از گزارشگران اسرائیلی تنها به خاطر آنکه عربی میدانند، آگاهیهای خود را درباره ایران ازشبکههای تلویزیونی عرب زبان منطقه یا شبکه عربی ایران، «العالم»، دریافت میکنند.
نکته حیرتانگیز این است که هرگاه فیلمی ازسخنان سیاستمداران ایران پخش میشود، به زبان عربی است زیرا از شبکههای عربی گرفته شده است. برای همین است که اکثر مردم اسرائیل فکرمیکنند که مردم ایران عربی حرف میزنند.
این گزارشگران همانند جهان عرب، احمدینژاد را تنها با «نژاد» معرفی میکنند و گزارشهاشان جنجالی است و کمتر بارقهای از تأمل و تحقیق در این مطالب دیده میشود.
روزنامه «یدیعوت آخرونوت» که سالهاست «پرتیراژترین» روزنامه این کشوراست، در تحریفی که از سر نا آگاهی عمیق و کاهلی نویسنده آن برای بررسی واقعیات است، مدعی شده است «احمدینژاد تنها در مساجد گردهمایی طرفدارانش را برگزارمیکند و موسوی اجازه نیافته که همایش خود را در استادیوم ورزشی ترتیب دهد»!
پرسشهایی که در شبکههای رادیویی و تلویزیونی اسرائیل نیز از دو سه تحلیلگر انگشتشمار درباره ایران مطرح میشود، سؤالهایی سطحی با نشانههای آشکار ناشکیبایی درباره عمق گرفتن گفتمان است.
همین دو هفته پیش دانشگاه تل آویو نیز یک کنفرانس دو روزه درباره ایران برگزار کرد که در آن سخنرانان، به هیچیک از تحولات هفتههای اخیر ایران توجه کافی نکرده بودند و عمدتاً از منظر کسالتآور برنامههای اتمی و سخنان ضد هولوکاست به ایران نگریستند.
آقای «تسور پلوتسر» یک نویسنده اسرائیلی درپایان این همایش، درمقاله ای در روزنامه «یدیعوت آخرونوت» نوشت که سخنان بیان شده دراین کنفرانس چنان گیجکننده بود که بهتر است «ایران را برای خود ایرانیها بگذاریم و ما که اینقدر نا آگاه هستیم، با اظهارات گیجکننده خود سیاستمداران اسرائیل را هم درباره ایران به سردرگمی بیشتر نکشانیم».
روزنامه معاریو نوشته است که «واقعیت این است که روی کارآمدن میرحسین موسوی یا رئیس جمهوری دیگری که چهره ملایمی از جمهوری اسلامی ایران را در دنیا به تصویر بکشد، درحالی که برنامههای هستهای ایران نیز همچنان پیشرفت کند، کار اسرائیل را سخت میکند».
به نوشته معاریو، «در چهارسال اخیر دولت اسرائیل کمترین زحمت را برای قبولاندن دیدگاه خود علیه برنامههای اتمی ونظامی ایران متحمل میشد و نداهایی که از ایران به گوش میرسید، کاملاً در خدمت اسرائیل بود».
آویگدور لیبرمن وزیرخارجه اسرائیل دوشنبه این هفته در نشست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی «کنست» همراه با نیمرود بارکان، رئیس بخش مطالعات وزارت خارجه اسرائیل، حضور یافت تا نظر وزارت خارجه را درباره نتایج احتمالی انتخابات ایران مطرح کند.
آقای لیبرمن به «نظرات حیرتانگیز» جوانان ایرانی در تارنماهای اینترنتی درباره مسائل مهم ایران، اشاره کرد و گفت که استفاده گسترده جوانان ایران از اینترنت شگفتانگیز است و با آنچه که معمولاً ازجامعه ایران به گوش میرسد، در تضاد است. آقای لیبرمن مشخصاً به دیدگاههای مختلف جوانان ایران درباره مسئله هستهای اشاره کرد.
نیمرود بارکان نیز به این کمیسیون «کنست» گفت که ارزیابی نهاد مطالعاتی وزارت خارجه این است که نهادهای اصلی قدرت در ایران میخواهند که احمدینژاد در مسند قدرت بماند و لذا آنچه که در جامعه ایران فعلاً دیده میشود، ممکن است که نسیمی زود گذرباشد.
نحوه رأی دادن جامعه ۲۵ هزارنفری یهودیان ایران در انتخابات نیز موضوع همیشگی مورد توجه رسانههای اسرائیلی در ارتباط با ایران است.
دیوید مطیعی یک یهودی ایرانی که دهها سال است به اسرائیل رفته و با جزئیات رخدادهای ایران بیگانه است، به پایگاه خبری «وای نت» گفته است که فکر میکند که «یهودیان ایران به احمدینژاد رأی میدهند زیرا مواضع میرحسین موسوی در موضوعهای مهم مورد نظر یهودیان را به خوبی نمیشناسند».
دیوید مناشری یک یهودی دیگر ایرانیالاصل که ۶۰ سال است در اسرائیل است، میگوید: «چهار سال ریاست جمهوری احمدینژاد کافی بود تا هرکسی که تندرو شناخته میشد، با او مقایسه شود». مناشری فکر میکند که یهودیان ایرانی از روی ترس، میخواهند که در کنار فرد پیروز باشند نه بازنده احتمالی.
اما یک زن و شوهر میانسال یهودی ایرانی که چند ماه است به اسرائیل مهاجرت کردهاند، به رادیو فردا میگویند که هنوز از طریق تلویزیونهای ماهوارهای، تحولات ایران را دنبال میکنند و معتقدند که گرایش یهودیان ایران به نامزدهایی است که وضعیت فعلی را تغییر دهد و به یهودیان ایران دلگرمی و اطمینان دهند که درزادگاه خود بمانند.
آنها میگویند که اگر وضع تغییر کند، بسیاری از یهودیان ایرانی از دیگر نقاط جهان و حتی از اسرائیل میخواهند به ایران سفرکنند.