نمايندگان و اعضای چهار اتحاديه بينالمللی صنفی در بيش از ۲۰ کشور جهان، روز جمعه پنجم تیرماه، همبستگی اين تشکلها را با مردم ايران، از جمله کارگران ايرانی، اعلام کردند.
اين تظاهرات در پی فراخوان کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری، فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل، فدراسيون آموزش بينالملل و فدراسيون بينالمللی کارگران صنايع کشاورزی، غذايی و خدمات برنامهريزی شده بود.
هدف از اين تظاهرات، حمايت از خواستههای کارگران و نيز مردم ايران برای برخورداری از حق تشکيل اتحاديه، آزادی بيان و اجتماعات و برخورداری از حقوق بشر عنوان شده بود.
سازمان عفو بينالملل نيز حمايت خود را از برگزاری اين تظاهرات اعلام کرده بود؛ تظاهراتی که از جمله در نيوزيلند، استراليا، ژاپن، اندونزی، هند، ترکيه، نروژ، هلند، بلژيک و ايتاليا برگزار شد.
مهدی کوهستانینژاد، مشاور کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری و عضو کنگره کار کانادا، در گفتوگو با رادیو فردا به تشریح اهداف این برنامه میپردازد.
رادیو فردا: آقای کوهستانینژاد، انگیزه اصلی تظاهرات و خواستههايی که از سوی چهار اتحاديه بينالمللی صنفی اعلام شدند چه بود؟
مهدی کوهستانینژاد: اين برنامهها در مجموع حول محور اساسی مطالبات دموکراتيک جامعه ايران، حق تشکل، حق آزادی بيان، به رسميت شناختن قوانين بينالمللی کار، آزادی زندانيان کارگر، بازگشت به کار کارگرانی که به واسطه مبارزات کارگری از کار بيکار شدهاند و کارگرانی که جرمهای غير قانونی به آنها نسبت دادهاند و همچنين آزادی تمامی زندانيان سياسی بوده است.
روز جمعه ۲۶ ژوئن، اعضای اتحاديههای کارگری در رابطه با اين موضوعات تظاهرات و تجمع داشتند و به نظر من، جالبترين بخش در نشست سران هشت کشور صنعتی بود که در رم برگزار شد. در آنجا، در مقابل سفارت ايران تظاهراتی برپا شد و بسياری از شخصيتهای بينالمللی هم در آن تظاهرات شرکت داشتند.»
اعلام همبستگی اتحاديههای بزرگ بينالمللی کارگری و آموزشی با مردم ايران، جنبه سياسی نیز داشته است. چرا اين تشکلهای صنفی در رابطه با مسايل سياسی اظهار نظر کردهاند؟
در کشورهايی که اتحادیه هایشان عضو کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری (ITUC) هستند، در زمانی که بحرانهای سياسی به وجود میآيد، این کنفدراسیون عکسالعمل نشان میدهد.
اکنون اعضای اتحاديههای کارگری و حتی اتحاديههای معلمان ايران، خودشان در اين برنامهها شرکت کرده و فعال هستند. حتی سنديکای شرکت واحد در وب سايت خود توضيح داده که خود را در کنار کسانی میداند که برای آزادی، استقلال و مسايل مدنی مبارزه میکنند.
اطلاعيه کنفدراسيون بينالمللی اتحاديه های کارگری (ITUC) هم بر مبنای همين اصل است که اعضای آن در ايران از مردم حمايت میکنند و خودشان در برنامهها در کنار مردم شرکت دارند.
کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری از هيچ جناح سياسی حمايت نکرده و در اصل نسبت به موضوعی که در ايران مطرح است و مردم به خاطر آن سرکوب میشوند، عکسالعمل نشان داده است.
فکر میکنيد اين تظاهرات و اعلام همبستگی با مردم ايران، چه نتايجی در افکار عمومی جهان و چه تأثيری در سياستهای دولت ايران میگذارد؟
از ۱۵ فوريه سال ۲۰۰۶ که اولين تظاهرات اتحاديههای بينالمللی برگزار شد تا ۲۶ ژوئن سال ۲۰۰۹ شما میتوانيد تفاوتها را ببينيد. اولين بار، تعداد کشورهای عضو و تعداد شرکتکنندگان و برنامهها در مقايسه با امروز بسيار کمتر بود.
مسايل کارگری به جز ايران، شامل خيلی از کشورها میشود، از جمله برمه و فيليپين و آمريکای لاتين. اتحاديه بينالمللی کارگری برای حمايت از کارگران اين کشورها فعاليت کرده است، ولی در رابطه با ايران میبينيم که اين اعتراضات روند صعودی داشته است و طبيعتاً دولت ايران هم نمیتواند از کنار آن بگذرد.
اگر اين اعتراضات نبود، مطمئن باشيد تعداد بازداشتشدگان اول ماه می امسال بسيار زيادتر بود، ولی اکنون میبينيم که تمام بازداشتشدگان آزاد شدهاند و فقط مهدی شانديز هنوز در زندان به سر میبرد. اگر اين اعتراضات و فشارها نبود، بيش ازاينها به جنبش کارگری ایران ضربه میزدند.
آيا اتحاديههای بينالمللی کارگری و آموزشی برنامههای ديگری هم برای اعلام همبستگی با مردم و کارگران ايران در نظر دارند ؟
امروز ما شاهد رشد گسترده حمايت از مبارزات مردم ايران و مبارزات کارگری هستيم و اين حمایتها تا زمان دستيابی به اين خواستها ادامه دارد و با روند جامعه ايران اين مبارزات بيشتر خواهد شد.
اين تظاهرات در پی فراخوان کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری، فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل، فدراسيون آموزش بينالملل و فدراسيون بينالمللی کارگران صنايع کشاورزی، غذايی و خدمات برنامهريزی شده بود.
هدف از اين تظاهرات، حمايت از خواستههای کارگران و نيز مردم ايران برای برخورداری از حق تشکيل اتحاديه، آزادی بيان و اجتماعات و برخورداری از حقوق بشر عنوان شده بود.
سازمان عفو بينالملل نيز حمايت خود را از برگزاری اين تظاهرات اعلام کرده بود؛ تظاهراتی که از جمله در نيوزيلند، استراليا، ژاپن، اندونزی، هند، ترکيه، نروژ، هلند، بلژيک و ايتاليا برگزار شد.
مهدی کوهستانینژاد، مشاور کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری و عضو کنگره کار کانادا، در گفتوگو با رادیو فردا به تشریح اهداف این برنامه میپردازد.
رادیو فردا: آقای کوهستانینژاد، انگیزه اصلی تظاهرات و خواستههايی که از سوی چهار اتحاديه بينالمللی صنفی اعلام شدند چه بود؟
مهدی کوهستانینژاد: اين برنامهها در مجموع حول محور اساسی مطالبات دموکراتيک جامعه ايران، حق تشکل، حق آزادی بيان، به رسميت شناختن قوانين بينالمللی کار، آزادی زندانيان کارگر، بازگشت به کار کارگرانی که به واسطه مبارزات کارگری از کار بيکار شدهاند و کارگرانی که جرمهای غير قانونی به آنها نسبت دادهاند و همچنين آزادی تمامی زندانيان سياسی بوده است.
روز جمعه ۲۶ ژوئن، اعضای اتحاديههای کارگری در رابطه با اين موضوعات تظاهرات و تجمع داشتند و به نظر من، جالبترين بخش در نشست سران هشت کشور صنعتی بود که در رم برگزار شد. در آنجا، در مقابل سفارت ايران تظاهراتی برپا شد و بسياری از شخصيتهای بينالمللی هم در آن تظاهرات شرکت داشتند.»
اعلام همبستگی اتحاديههای بزرگ بينالمللی کارگری و آموزشی با مردم ايران، جنبه سياسی نیز داشته است. چرا اين تشکلهای صنفی در رابطه با مسايل سياسی اظهار نظر کردهاند؟
در کشورهايی که اتحادیه هایشان عضو کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری (ITUC) هستند، در زمانی که بحرانهای سياسی به وجود میآيد، این کنفدراسیون عکسالعمل نشان میدهد.
اکنون اعضای اتحاديههای کارگری و حتی اتحاديههای معلمان ايران، خودشان در اين برنامهها شرکت کرده و فعال هستند. حتی سنديکای شرکت واحد در وب سايت خود توضيح داده که خود را در کنار کسانی میداند که برای آزادی، استقلال و مسايل مدنی مبارزه میکنند.
اطلاعيه کنفدراسيون بينالمللی اتحاديه های کارگری (ITUC) هم بر مبنای همين اصل است که اعضای آن در ايران از مردم حمايت میکنند و خودشان در برنامهها در کنار مردم شرکت دارند.
کنفدراسيون بينالمللی اتحاديههای کارگری از هيچ جناح سياسی حمايت نکرده و در اصل نسبت به موضوعی که در ايران مطرح است و مردم به خاطر آن سرکوب میشوند، عکسالعمل نشان داده است.
فکر میکنيد اين تظاهرات و اعلام همبستگی با مردم ايران، چه نتايجی در افکار عمومی جهان و چه تأثيری در سياستهای دولت ايران میگذارد؟
از ۱۵ فوريه سال ۲۰۰۶ که اولين تظاهرات اتحاديههای بينالمللی برگزار شد تا ۲۶ ژوئن سال ۲۰۰۹ شما میتوانيد تفاوتها را ببينيد. اولين بار، تعداد کشورهای عضو و تعداد شرکتکنندگان و برنامهها در مقايسه با امروز بسيار کمتر بود.
مسايل کارگری به جز ايران، شامل خيلی از کشورها میشود، از جمله برمه و فيليپين و آمريکای لاتين. اتحاديه بينالمللی کارگری برای حمايت از کارگران اين کشورها فعاليت کرده است، ولی در رابطه با ايران میبينيم که اين اعتراضات روند صعودی داشته است و طبيعتاً دولت ايران هم نمیتواند از کنار آن بگذرد.
اگر اين اعتراضات نبود، مطمئن باشيد تعداد بازداشتشدگان اول ماه می امسال بسيار زيادتر بود، ولی اکنون میبينيم که تمام بازداشتشدگان آزاد شدهاند و فقط مهدی شانديز هنوز در زندان به سر میبرد. اگر اين اعتراضات و فشارها نبود، بيش ازاينها به جنبش کارگری ایران ضربه میزدند.
آيا اتحاديههای بينالمللی کارگری و آموزشی برنامههای ديگری هم برای اعلام همبستگی با مردم و کارگران ايران در نظر دارند ؟
امروز ما شاهد رشد گسترده حمايت از مبارزات مردم ايران و مبارزات کارگری هستيم و اين حمایتها تا زمان دستيابی به اين خواستها ادامه دارد و با روند جامعه ايران اين مبارزات بيشتر خواهد شد.