حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، میرحسین موسوی، از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، را جاسوس آمریکا خواند.
مدیر مسئول روزنامه کیهان که از سوی آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، منصوب میشود، در سرمقاله روز شنبه روزنامه کیهان، اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران را «پروژه دیکته شده آمریکاییها» خواند و خواستار محاکمه میرحسین موسوی و همچنین محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، به اتهام «جنایت و خیانت» شد.
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، نویسنده و روحانی نواندیش در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این سرمقاله و اتهامات وارده بر آقای موسوی، پرداخته است.
رادیو فردا: آقای اشکوری، بر چه اساس روزنامه کیهان این اتهام را متوجه آقای موسوی کرده است؟
حسن یوسفی اشکوری: اگر مضامین، محتوا و اهداف این گونه نوشتهها و گفتهها را مورد توجه قرار دهیم میبینیم که چیز تازهای نیست. از ۳۰ سال پیش در جمهوری اسلامی این سنت جا افتاده است که هر وقت اعتراضی از ناحیه مردم و مخالفان صورت میگیرد یا اینکه حادثهای پیش میآید و مطلوب آقایان نیست همواره این افکار و جریانات را به عوامل خارجی، استکبار جهانی و دشمنان نسبت میدهند که فکر نمیکنم کسی دیگر چندان این نوع نگاهها و تحلیلها را جدی بگیرد برای اینکه دیگر خیلی نخنما شده است.
این روش اگر زمانی هم کارکردی داشته و عدهای را ممکن بوده به اشتباه بیاندازد، فکر نمیکنم دیگر کارکرد خودش را حفظ کرده باشد. به ویژه که امروز کسانی در صحنه حضور دارند و مورد اتهام قرار میگیرند که خودشان در طول این ۳۰ سال از شخصیتهای درجه اول نظام و حداکثر درجه دوم نظام جمهوری اسلامی بودهاند.
چگونه میتوان کسانی مثل خاتمی و کروبی و موسوی و شخصیتهای دیگر که حامی این افراد هستند را به بیگانهها و عوامل خارجی نسبت داد یا اینها را جزو دشمنان نظام جمهوری اسلامی به حساب آورد؟
آقای کروبی و آقای موسوی دو کاندیدای اصلاحطلب این انتخابات بودند. برحسب آنچه که سوابقشان و تفکرشان نشان میدهد و بیانیههایی که صادر کردهاند و برنامههایی که برای انتخابات اعلام نمودند همه اینها نشان میدهد که کاملاً در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بودند. منتها با یک نگاه متفاوت و تا حدودی متعارض با نگاه اقتدارگرایان در نظام جمهوری اسلامی.
به اعتقاد من، طرح این حرفها، بسیار بیربط است. این حرفها هیچ محتوا و پایه و اساس درستی ندارد. بر اساس هیچ اطلاعات و دادههای علمی نیست. تصور میکنم نوعی زمینهسازی برای روزهای بحرانیتر است که اگر بحران تشدید شود و آقایان مقاومت بیشتری از خودشان نشان دهند برای سرکوبی بیشتر و انسداد سیاسی بیشتر ازآنچه که هست، از این مسائل بهرهبرداری کنند وگرنه خودشان میدانند که این حرفها پایه و اساس درستی ندارد.
آقای اشکوری، همانطور که خودتان فرمودید تعداد زیادی از سرشناسترین سران و رهبران ایران که زمانی در دول گذشته بر سر کار بودهاند در این اعتراضات حضور دارند و امروز صحبت از «پیگرد قانونی» آنها میشود. شما هم روزی خودتان در این موقعیت قرار داشتید و در مظان اتهام بودید. میخواستم از شما بپرسم تصور میکنید سرانجام این ماجراها به کجا ختم خواهد شد؟
به نمونه و نکته خوبی اشاره کردید. نمونه من و پرونده «کنفرانس برلین» شاهدی بر مدعای امروز است. در آن زمان یک کنفرانس در یک کشور خارجی برگزار شد و ۱۷ تن از چهرههای فکری و سیاسی و فرهنگی ایران از داخل ایران و عدهای نیز از خارج از ایران به این کنفرانس دعوت شده بودند.
عدهای به بهانه اینکه کنفرانس مذکور مرتبط با نظام جمهوری اسلامی است، جلسه را بهم زدند. در نهایت مسئولین نظام جمهوری اسلامی و مسئولین قضایی از این مسئله برای سرکوب بهرهبرداری کردند. از اول هم کیفرخواست بنده و سایر متهمان شرکتکننده در کنفرانس برلین، همین اتهامات سنگین بود. یعنی فکر میکنم در کیفرخواست من به طور مثال از هیچ اتهام سیاسی، امنیتی و عقیدتی دریغ نکرده بودند. از توطئه براندازی تا محاربه با خدا و رسول، افساد فی الارض گرفته تا توطئه علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و به طور کلی این سلسله اتهاماتی که در جمهوری اسلامی بسیار رایج است همه اینها در کیفرخواست من بود.
اما جالب است که در نهایت آقای علیزاده، رئیس دادگستری تهران اعلام کرد که اصلاً شرکت کردن درکنفرانس برلین جرم نبوده و یکسال زندان به من داده شد. بنابر این این نمونه نشان میدهد که یک پرونده با آنهمه هو و جنجال و سر و صدا و تبلیغاتی که راه انداختند در نهایت به این نقطه رسید که شرکت در این کنفرانس جرم نبوده است.
اما در ارتباط با بخش دوم سؤالتان که سرانجام ماجرا چه خواهد شد؟ باید بگویم الان نمیشود سرانجام این ماجرا را پیشبینی کرد. باید دید که روند تحولات آینده به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ اگر در نهایت اوضاع بر وفق مراد آقایان حکومتی باشد و این طرف کسانی مثل آقای موسوی و آقای کروبی و حامیانشان سکوت کنند و آرام بگیرند و به اعتراضشان خاتمه بدهند به هر حال اوضاع کمابیش به همین منوال خواهد ماند و فکر نمیکنم در آن صورت برخورد تند و حادی به وجود بیاید.
اما اگر جنبش مردمی که الان به راه افتاده است گسترش یابد و به بحرانهای جدیتری برای نظام تبدیل شود و رهبران جنبش هم از کماکان از مردم حمایت کنند و این تقابل به مرحله جدی و مهمی برسد، هر چند که کمی دشوار است تصور این مطلب که کسانی مثل میرحسین موسوی دستگیر و محاکمه و یا احتمالا مجازات شوند، اما در شرایط بحرانی و حاد نمیتوان وقوع این اتفاق را محال دانست و ممکن است روزی کار به آنجا هم برسد اما به هر حال در چشمانداز کوتاه مدت فکر نمیکنم اوضاع آنقدر بحرانی شده یا تقابل به آن مرحله برسد که برخوردهای خشنی علیه این افراد صورت بگیرد.
مدیر مسئول روزنامه کیهان که از سوی آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، منصوب میشود، در سرمقاله روز شنبه روزنامه کیهان، اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران را «پروژه دیکته شده آمریکاییها» خواند و خواستار محاکمه میرحسین موسوی و همچنین محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، به اتهام «جنایت و خیانت» شد.
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، نویسنده و روحانی نواندیش در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این سرمقاله و اتهامات وارده بر آقای موسوی، پرداخته است.
رادیو فردا: آقای اشکوری، بر چه اساس روزنامه کیهان این اتهام را متوجه آقای موسوی کرده است؟
حسن یوسفی اشکوری: اگر مضامین، محتوا و اهداف این گونه نوشتهها و گفتهها را مورد توجه قرار دهیم میبینیم که چیز تازهای نیست. از ۳۰ سال پیش در جمهوری اسلامی این سنت جا افتاده است که هر وقت اعتراضی از ناحیه مردم و مخالفان صورت میگیرد یا اینکه حادثهای پیش میآید و مطلوب آقایان نیست همواره این افکار و جریانات را به عوامل خارجی، استکبار جهانی و دشمنان نسبت میدهند که فکر نمیکنم کسی دیگر چندان این نوع نگاهها و تحلیلها را جدی بگیرد برای اینکه دیگر خیلی نخنما شده است.
این روش اگر زمانی هم کارکردی داشته و عدهای را ممکن بوده به اشتباه بیاندازد، فکر نمیکنم دیگر کارکرد خودش را حفظ کرده باشد. به ویژه که امروز کسانی در صحنه حضور دارند و مورد اتهام قرار میگیرند که خودشان در طول این ۳۰ سال از شخصیتهای درجه اول نظام و حداکثر درجه دوم نظام جمهوری اسلامی بودهاند.
چگونه میتوان کسانی مثل خاتمی و کروبی و موسوی و شخصیتهای دیگر که حامی این افراد هستند را به بیگانهها و عوامل خارجی نسبت داد یا اینها را جزو دشمنان نظام جمهوری اسلامی به حساب آورد؟
آقای کروبی و آقای موسوی دو کاندیدای اصلاحطلب این انتخابات بودند. برحسب آنچه که سوابقشان و تفکرشان نشان میدهد و بیانیههایی که صادر کردهاند و برنامههایی که برای انتخابات اعلام نمودند همه اینها نشان میدهد که کاملاً در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بودند. منتها با یک نگاه متفاوت و تا حدودی متعارض با نگاه اقتدارگرایان در نظام جمهوری اسلامی.
به اعتقاد من، طرح این حرفها، بسیار بیربط است. این حرفها هیچ محتوا و پایه و اساس درستی ندارد. بر اساس هیچ اطلاعات و دادههای علمی نیست. تصور میکنم نوعی زمینهسازی برای روزهای بحرانیتر است که اگر بحران تشدید شود و آقایان مقاومت بیشتری از خودشان نشان دهند برای سرکوبی بیشتر و انسداد سیاسی بیشتر ازآنچه که هست، از این مسائل بهرهبرداری کنند وگرنه خودشان میدانند که این حرفها پایه و اساس درستی ندارد.
آقای اشکوری، همانطور که خودتان فرمودید تعداد زیادی از سرشناسترین سران و رهبران ایران که زمانی در دول گذشته بر سر کار بودهاند در این اعتراضات حضور دارند و امروز صحبت از «پیگرد قانونی» آنها میشود. شما هم روزی خودتان در این موقعیت قرار داشتید و در مظان اتهام بودید. میخواستم از شما بپرسم تصور میکنید سرانجام این ماجراها به کجا ختم خواهد شد؟
به نمونه و نکته خوبی اشاره کردید. نمونه من و پرونده «کنفرانس برلین» شاهدی بر مدعای امروز است. در آن زمان یک کنفرانس در یک کشور خارجی برگزار شد و ۱۷ تن از چهرههای فکری و سیاسی و فرهنگی ایران از داخل ایران و عدهای نیز از خارج از ایران به این کنفرانس دعوت شده بودند.
عدهای به بهانه اینکه کنفرانس مذکور مرتبط با نظام جمهوری اسلامی است، جلسه را بهم زدند. در نهایت مسئولین نظام جمهوری اسلامی و مسئولین قضایی از این مسئله برای سرکوب بهرهبرداری کردند. از اول هم کیفرخواست بنده و سایر متهمان شرکتکننده در کنفرانس برلین، همین اتهامات سنگین بود. یعنی فکر میکنم در کیفرخواست من به طور مثال از هیچ اتهام سیاسی، امنیتی و عقیدتی دریغ نکرده بودند. از توطئه براندازی تا محاربه با خدا و رسول، افساد فی الارض گرفته تا توطئه علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و به طور کلی این سلسله اتهاماتی که در جمهوری اسلامی بسیار رایج است همه اینها در کیفرخواست من بود.
اما جالب است که در نهایت آقای علیزاده، رئیس دادگستری تهران اعلام کرد که اصلاً شرکت کردن درکنفرانس برلین جرم نبوده و یکسال زندان به من داده شد. بنابر این این نمونه نشان میدهد که یک پرونده با آنهمه هو و جنجال و سر و صدا و تبلیغاتی که راه انداختند در نهایت به این نقطه رسید که شرکت در این کنفرانس جرم نبوده است.
اما در ارتباط با بخش دوم سؤالتان که سرانجام ماجرا چه خواهد شد؟ باید بگویم الان نمیشود سرانجام این ماجرا را پیشبینی کرد. باید دید که روند تحولات آینده به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ اگر در نهایت اوضاع بر وفق مراد آقایان حکومتی باشد و این طرف کسانی مثل آقای موسوی و آقای کروبی و حامیانشان سکوت کنند و آرام بگیرند و به اعتراضشان خاتمه بدهند به هر حال اوضاع کمابیش به همین منوال خواهد ماند و فکر نمیکنم در آن صورت برخورد تند و حادی به وجود بیاید.
اما اگر جنبش مردمی که الان به راه افتاده است گسترش یابد و به بحرانهای جدیتری برای نظام تبدیل شود و رهبران جنبش هم از کماکان از مردم حمایت کنند و این تقابل به مرحله جدی و مهمی برسد، هر چند که کمی دشوار است تصور این مطلب که کسانی مثل میرحسین موسوی دستگیر و محاکمه و یا احتمالا مجازات شوند، اما در شرایط بحرانی و حاد نمیتوان وقوع این اتفاق را محال دانست و ممکن است روزی کار به آنجا هم برسد اما به هر حال در چشمانداز کوتاه مدت فکر نمیکنم اوضاع آنقدر بحرانی شده یا تقابل به آن مرحله برسد که برخوردهای خشنی علیه این افراد صورت بگیرد.