رضا دقتی، عکاس و معمار و فعال حقوق بشر و استاد دانشگاه ايرانی مقيم پاريس، روز جمعه ۱۸ دی ماه جايزه مهم و معتبر عکاسی «لوسی» را که به آن اسکار عکاسی میگويند درمرکز لينکلن نيويورک دريافت کرد. اين جايزه هفت سال پيش از سوی عکاسان مهم دنيا پايه گذاری شد.
عکسهای رضا دقتی نه تنها در معتبرترين نشريات جهان مانند نشنال جئوگرافی منتشر میشود و تا کنون جوايز معتبر بسياری را در سراسر جهان از آن خود کرده، بلکه فعاليتهای بشردوستانه و حقوق بشری بسياری را نيز شامل میشود.
عکاس مطرح ايرانی اعتراضهای هواداران جنبش سبز را نیز همراهی میکند؛ از جمله با چاپ و پخش عکس ندا آقاسلطان، نماد کشته شدگان در حوادث اخير ايران، در پاريس و نيويورک و شرکت در اعتصاب سمبوليک در حمايت از اين جنبش.
رادیو فردا: آقای دقتی! اين جايزه برای کدام مجموعه عکس به شما تعلق گرفته است؟
اين جايزه امسال به خاطر يک عکس يا مجموعه خاصی به من تعلق نگرفت بلکه به خاطر مجموعه کارهايی که در تمام ساليان عمر انجام داده ام، به من اهدا شد.
شما هنگام دريافت اين جايزه شال سبزی هم بر گردن داشتيد.
از روزی که جنبش سبز در ايران آغاز شده من اين شال سبز را همراه دارم و در تمام برنامهها، مصاحبههای مطبوعاتی و حتی ملاقاتهايم در کشورهای مختلف هميشه از آن استفاده میکنم. اين کار را به خاطر همدلی و همدردی با هموطنان ايرانیام که در اين شرايط مشکل و تاريک تاريخ ايران در مبارزه با يک حکومت غير انسانی گير افتادهاند انجام میدهم تا نشان بدهم اين جنبش، خاص يک فرد يا يک گروه نيست بلکه جنبشی مردمی است که در برگيرنده طيف بسيار وسيعی از ايرانيان داخل و خارج ايران است.
شما جايزه را به کسانی تقديم کرديد که از آنها با عنوان «مبارزين بی نام و نشان راه آزادی» ياد کرده ايد و همين طور به ندا. دلايل کار خود را توضيح دهيد.
اکنون دنيای مطبوعات و خبر، وارد يک انقلاب درونی عظيم شده که تمام شيوههای سنتی خبرنگاری را به دگرگونی کشيده و با وجود کسانی به عنوان شهروند- خبرنگار آينده اين کار به طور کامل متفاوت خواهد بود.
بحث شهروند- خبرنگار در تمام بخشها به صورت تئوری نوشته شده بود تا چند ماه پيش که ايرانیهای برای اولين بار در تاريخ دنيا اين اقدام خبرنگار- شهروندان را به طور عملی و علنی مطرح کردند و با استفاده از تلفنهای خود در خيابانها و همچنين سيستم فيس بوک و توييتر وقايع را نشان دادند. حکومت ايران فکر کرده بود با منع کار خبرنگاران داخلی و خارجی میتواند جلوی انتشار اخبار و عکسهای حوادث غير انسانی و جنايت کارانه اش عليه مردم بیگناه را بگيرد اما معادله اش به هم خورد و مردم توانستند با کار شجاعانه خود تمام وقايع را با عکسها و فيلمها انعکاس دهند.
هنگام دريافت جايزه اول به عنوان يک ايرانی و دوم به عنوان کسی که ۳۰ سال در تمام مطبوعات دنيا کار کرده و سوم به خاطرهمين شهروند- خبرنگاران در ايران که مهمترين کارشان نشان دادن فاجعه کشته شدن ندا، دختر پاک ملت بود اين جايزه را تقديم کردم.
آقای دقتی! شما بنيانگذار سازمانی به نام «آيينه» هستيد. در مورد اين سازمان و اهداف آن توضيح دهيد.
من طی ۳۰ سالی که در عرصه جنگ و مسايل مختلف بودم متوجه شدم که کارهای بشردوستانه ای که از طرف غرب انجام میشود يا تاثير زيادی ندارد و يا در قرن ۲۱ دنيا نياز به کارهای بشردوستانه ديگری دارد، به همين دليل بنياد فرهنگی- مطبوعاتی «آيينه» را راهاندازی کردم و هدف اصلی آن کمک رسانی به مردمی است که نيازمند کمک هستند از طريق آموزش تا بتوانند خودشان سرنوشتشان را به دست بگيرند.
من اين هدف را از طريق کار مطبوعات آزاد، تعليم و تربيت کودکان و مشارکت هر چه بيشتر زنان در کارهای فرهنگی و مطبوعاتی دنبال میکنم؛ کاری که نهاد آيينه در اين مدت در افغانستان، سريلانکا، اوگاندا و چند کشور ديگر انجام داده است. به عنوان مثال در افغانستان بيش از هزار نفر از زنان آموزش مطبوعاتی ديدند و اکنون همين گروه هزار نفره هستند که بيشتر مطبوعات آزاد و برنامههای فرهنگی افغانستان را اداره میکنند.
آقای دقتی! شما در نقاط مختلف دنيا عکاسی کرده ايد. آيا هنوز هم مکان يا سوژه محبوبی برايتان وجود دارد که بخواهيد عکاسی کنيد؟
هر روز در دنيا سوژههای جديدی وجود دارد و به رغم اين که در بيش از ۱۰۰ کشور بوده ام، اما دوست دارم به زودی به ايران بازگردم و در آنجا عکاسی کنم، ايران هميشه در قلب ما جا دارد و دلم برای عکاسی در ايران تنگ شده است.
***
جشنوارههای فجر زیر سایه تحریم
تا بيست و هشتمين جشنواره بينالمللی تئاتر فجر يک هفته باقی مانده است. از ماهها پيش و در پی اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوری و حوادث پس از آن بحث تحريم جشنوارههای دولتی در ميان هنرمندان درگرفته است.
تعداد زيادی از کارگردانان به نام تئاتر ايران از جمله آقايان بيضايی، سمندريان، رفيعی، رحمانيان، يعقوبی و از مهمترين نمايشنامه نويسان معاصر ايران يعنی محمد چرمشير در جشنواره بيشت و هشتم حضور ندارند.
از سوی ديگر مسئولان جشنواره تئاتر اعلام کرده بودند که پيتر بروک، کارگردان نامدار جهان، تئاتری را با عنوان «مفتش بزرگ» در روز آخر جشنواره به روی صحنه خواهد برد، اما پيتر بروک هم از حضور در جشنواره فجر امسال منصرف شده است.
آرام قاسمی، کارگردان و بازيگر ايرانی مقيم ايتاليا، در مورد اختلاف نظر ميان هنرمندان حامی تحريم جشنواره دولتی تئاتر فجر و مخالفان تحريم به راديو فردا میگويد: اين اختلاف نظر در مورد تحريم کردن يا نکردن، طبيعی و عادی است و هميشه در فضای جامعه اختلاف نظر وجود دارد. خيلی از کسانی که موافق تحريم بودند اعتقاد داشتند کسانی که نمیخواهند تحريم کنند خودشان را توجيه میکنند، اما من به اين مسئله اعتقاد ندارم.
کسانی که به تحريم اعتقاد دارند میگويند چون اين جشنواره دولتی است بايد تحريم شود، البته جوابی هم در مقابل اين اعتقاد وجود دارد که در ايران جشنواره غير دولتی وجود ندارد پس بايد همه جشنوارهها را تحريم کرد.
اين اختلاف نظرها عادی است اما مهم اين است که با هم دشمنی نکنيم و افرادی که در عرصه تئاتر کار میکنند با تمام اختلاف نظرها به هم احترام بگذارند. اگر کسی معتقد است بايد کار کند و در اين فضا بیتفاوت نبودن خود را نشان دهد، خوب کار خود را انجام دهد و کسی هم که تحريم میکند و از اين طريق مسئوليت پذيری خود را نشان میدهد نيز محترم است.
وقتی پيتر بروک اعلام کرد که از شرکت در جشنواره فجر منصرف شده است، بعضی از هنرمندان خوشحال شدند و حتی از او خواسته بودند که دراين جشنواره شرکت نکند و عده ای هم ناراحت شدند چون از ديدن کار يک کارگردان بزرگ دنيا محروم شدند. ارزيابی شما از اين مسئله چيست؟
حضور کسی مانند پيتر بروک اعتبار زيادی به يک جشنواره میدهد. امکان دارد ۱۵ گروه خارجی وارد يک جشنواره بشوند ولی آن جشنواره اعتبار زيادی پيدا نکند، اما اگر پيتر بروک در جشنواره حضور میيافت اعتبار زيادی به جشنواره فجر میداد.
به نظر من در شرايط کنونی ايران، اين تصميم پيتر بروک بهتر بود، چون فعاليتهای هنرمندان تئاتر ايران يک بحث است و افراد خارجی که وارد ايران میشوند بحثی ديگر. برای هنرمندانی که ناراحت هستند از اين که کار پيتر بروک را نمیبينند، فرصت زياد است و شايد سالهای بعد او در جشنواره حضور يابد.
***
اولين نوازنده زن قانون در ايران
سيمين آقارضی، نوازنده پيش کسوت ساز قانون، صبح روز سه شنبه ۱۲ دی ماه در تهران درگذشت. از آخرين کارهای خانم آقارضی همکاری در ساخت موسيقی «روز واقعه»، اثر مجيد انتظامی بود.
نيکو يوسفی، نوازنده تار و پژوهشگر موسيقی که دستاندر کار تدوين دايره المعارف زنان موسيقی ايران است، در گفتوگو با راديو فردا از بانوی پيش کسوت در قانون نوازی ايران میگويد: خانم آقارضی يکی از زنان تاثير گذار در موسيقی ايران و ساز تخصصی او قانون بود. درست است که ساز قانون قبل از خانم آقارضی توسط اساتيد ديگر نواخته میشد، ولی از زمانی که ايشان تک نوازی قانون میکرد اين ساز بيشتر شناخته شد. البته خانم آقارضی با سازهای ديگری چون ويولن، رباب، عود و کمانچه آشنا بود و با همه اين سازها به صورت تک نوازی يا در ارکسترهای مختلف کارهايی اجرا کرده است. ايشان برآمده از هنرستان موسيقی ملی و جزو اولين هنرآموزانی بود که وارد هنرستان موسيقی ملی شد.
خانم آقارضی کار آهنگ سازی هم انجام میداد؟
بله، او با ارکسترهای زيادی همکاری کرد هم در نقش تک نواز و هم در نقش آهنگ ساز، حتی چند تجربه خوانندگی هم داشت.
شما چگونه با خانم آقارضی آشنا شدشد؟
من در کار تحقيق درباره زنان موسيقی ايران چندين بار با ايشان گفتوگو داشتم.
تحقيق شما درباره موسيقی زنان ايران است؟
من چند سال است که روی دايره المعارف زنان موسيقی ايران کار میکنم و به همين دليل با خانم آقارضی زياد ارتباط داشتم و از ايشان کمک میگرفتم.
شما اشاره کرديد که خانم آقارضی آهنگساز بيشتر کارهای خود بود. دراين باره بيشتر توضيح دهيد.
خانم آقارضی علاوه بر همکاری با ارکسترها، آهنگسازها و خوانندههای مختلف در سال ۴۲ ارکستر خود را به نام «ارکستر سيمين» تاسيس کرد که بيشتر از قطعاتی که خودش میساخت تغذيه میشد. خانم آقارضی به من گفت که سفارش آهنگسازی هم قبول میکند و کار آهنگسازی را به صورت حرفههای انجام میداد.
خانم آقارضی اولين نوازنده زن قانون در ايران بود؟
طبق مدارک مکتوب موجود ايشان اولين نوازنده زن قانون در ايران است که به صورت حرفه ای اين کار را ادامه داد. قبل از آن تمام نوازندگان اين ساز آقايان بودند.
--------
در مجله فرهنگی اين هفته نگاهی هم داشتیم به زندگی و آثار محمد ايوبی، نويسنده مطرح ايرانی که روز ۱۹ دی در گذشت. همچنين از زندگی اريک روم، اديب فقید سينما هم گفتیم. مجله فرهنگی رادیو فردا را میتوانید به طور کامل بشنوید:
عکسهای رضا دقتی نه تنها در معتبرترين نشريات جهان مانند نشنال جئوگرافی منتشر میشود و تا کنون جوايز معتبر بسياری را در سراسر جهان از آن خود کرده، بلکه فعاليتهای بشردوستانه و حقوق بشری بسياری را نيز شامل میشود.
عکاس مطرح ايرانی اعتراضهای هواداران جنبش سبز را نیز همراهی میکند؛ از جمله با چاپ و پخش عکس ندا آقاسلطان، نماد کشته شدگان در حوادث اخير ايران، در پاريس و نيويورک و شرکت در اعتصاب سمبوليک در حمايت از اين جنبش.
رادیو فردا: آقای دقتی! اين جايزه برای کدام مجموعه عکس به شما تعلق گرفته است؟
اين جايزه امسال به خاطر يک عکس يا مجموعه خاصی به من تعلق نگرفت بلکه به خاطر مجموعه کارهايی که در تمام ساليان عمر انجام داده ام، به من اهدا شد.
شما هنگام دريافت اين جايزه شال سبزی هم بر گردن داشتيد.
از روزی که جنبش سبز در ايران آغاز شده من اين شال سبز را همراه دارم و در تمام برنامهها، مصاحبههای مطبوعاتی و حتی ملاقاتهايم در کشورهای مختلف هميشه از آن استفاده میکنم. اين کار را به خاطر همدلی و همدردی با هموطنان ايرانیام که در اين شرايط مشکل و تاريک تاريخ ايران در مبارزه با يک حکومت غير انسانی گير افتادهاند انجام میدهم تا نشان بدهم اين جنبش، خاص يک فرد يا يک گروه نيست بلکه جنبشی مردمی است که در برگيرنده طيف بسيار وسيعی از ايرانيان داخل و خارج ايران است.
شما جايزه را به کسانی تقديم کرديد که از آنها با عنوان «مبارزين بی نام و نشان راه آزادی» ياد کرده ايد و همين طور به ندا. دلايل کار خود را توضيح دهيد.
اکنون دنيای مطبوعات و خبر، وارد يک انقلاب درونی عظيم شده که تمام شيوههای سنتی خبرنگاری را به دگرگونی کشيده و با وجود کسانی به عنوان شهروند- خبرنگار آينده اين کار به طور کامل متفاوت خواهد بود.
بحث شهروند- خبرنگار در تمام بخشها به صورت تئوری نوشته شده بود تا چند ماه پيش که ايرانیهای برای اولين بار در تاريخ دنيا اين اقدام خبرنگار- شهروندان را به طور عملی و علنی مطرح کردند و با استفاده از تلفنهای خود در خيابانها و همچنين سيستم فيس بوک و توييتر وقايع را نشان دادند. حکومت ايران فکر کرده بود با منع کار خبرنگاران داخلی و خارجی میتواند جلوی انتشار اخبار و عکسهای حوادث غير انسانی و جنايت کارانه اش عليه مردم بیگناه را بگيرد اما معادله اش به هم خورد و مردم توانستند با کار شجاعانه خود تمام وقايع را با عکسها و فيلمها انعکاس دهند.
هنگام دريافت جايزه اول به عنوان يک ايرانی و دوم به عنوان کسی که ۳۰ سال در تمام مطبوعات دنيا کار کرده و سوم به خاطرهمين شهروند- خبرنگاران در ايران که مهمترين کارشان نشان دادن فاجعه کشته شدن ندا، دختر پاک ملت بود اين جايزه را تقديم کردم.
آقای دقتی! شما بنيانگذار سازمانی به نام «آيينه» هستيد. در مورد اين سازمان و اهداف آن توضيح دهيد.
من طی ۳۰ سالی که در عرصه جنگ و مسايل مختلف بودم متوجه شدم که کارهای بشردوستانه ای که از طرف غرب انجام میشود يا تاثير زيادی ندارد و يا در قرن ۲۱ دنيا نياز به کارهای بشردوستانه ديگری دارد، به همين دليل بنياد فرهنگی- مطبوعاتی «آيينه» را راهاندازی کردم و هدف اصلی آن کمک رسانی به مردمی است که نيازمند کمک هستند از طريق آموزش تا بتوانند خودشان سرنوشتشان را به دست بگيرند.
من اين هدف را از طريق کار مطبوعات آزاد، تعليم و تربيت کودکان و مشارکت هر چه بيشتر زنان در کارهای فرهنگی و مطبوعاتی دنبال میکنم؛ کاری که نهاد آيينه در اين مدت در افغانستان، سريلانکا، اوگاندا و چند کشور ديگر انجام داده است. به عنوان مثال در افغانستان بيش از هزار نفر از زنان آموزش مطبوعاتی ديدند و اکنون همين گروه هزار نفره هستند که بيشتر مطبوعات آزاد و برنامههای فرهنگی افغانستان را اداره میکنند.
آقای دقتی! شما در نقاط مختلف دنيا عکاسی کرده ايد. آيا هنوز هم مکان يا سوژه محبوبی برايتان وجود دارد که بخواهيد عکاسی کنيد؟
هر روز در دنيا سوژههای جديدی وجود دارد و به رغم اين که در بيش از ۱۰۰ کشور بوده ام، اما دوست دارم به زودی به ايران بازگردم و در آنجا عکاسی کنم، ايران هميشه در قلب ما جا دارد و دلم برای عکاسی در ايران تنگ شده است.
***
جشنوارههای فجر زیر سایه تحریم
تا بيست و هشتمين جشنواره بينالمللی تئاتر فجر يک هفته باقی مانده است. از ماهها پيش و در پی اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوری و حوادث پس از آن بحث تحريم جشنوارههای دولتی در ميان هنرمندان درگرفته است.
تعداد زيادی از کارگردانان به نام تئاتر ايران از جمله آقايان بيضايی، سمندريان، رفيعی، رحمانيان، يعقوبی و از مهمترين نمايشنامه نويسان معاصر ايران يعنی محمد چرمشير در جشنواره بيشت و هشتم حضور ندارند.
از سوی ديگر مسئولان جشنواره تئاتر اعلام کرده بودند که پيتر بروک، کارگردان نامدار جهان، تئاتری را با عنوان «مفتش بزرگ» در روز آخر جشنواره به روی صحنه خواهد برد، اما پيتر بروک هم از حضور در جشنواره فجر امسال منصرف شده است.
آرام قاسمی، کارگردان و بازيگر ايرانی مقيم ايتاليا، در مورد اختلاف نظر ميان هنرمندان حامی تحريم جشنواره دولتی تئاتر فجر و مخالفان تحريم به راديو فردا میگويد: اين اختلاف نظر در مورد تحريم کردن يا نکردن، طبيعی و عادی است و هميشه در فضای جامعه اختلاف نظر وجود دارد. خيلی از کسانی که موافق تحريم بودند اعتقاد داشتند کسانی که نمیخواهند تحريم کنند خودشان را توجيه میکنند، اما من به اين مسئله اعتقاد ندارم.
کسانی که به تحريم اعتقاد دارند میگويند چون اين جشنواره دولتی است بايد تحريم شود، البته جوابی هم در مقابل اين اعتقاد وجود دارد که در ايران جشنواره غير دولتی وجود ندارد پس بايد همه جشنوارهها را تحريم کرد.
اين اختلاف نظرها عادی است اما مهم اين است که با هم دشمنی نکنيم و افرادی که در عرصه تئاتر کار میکنند با تمام اختلاف نظرها به هم احترام بگذارند. اگر کسی معتقد است بايد کار کند و در اين فضا بیتفاوت نبودن خود را نشان دهد، خوب کار خود را انجام دهد و کسی هم که تحريم میکند و از اين طريق مسئوليت پذيری خود را نشان میدهد نيز محترم است.
وقتی پيتر بروک اعلام کرد که از شرکت در جشنواره فجر منصرف شده است، بعضی از هنرمندان خوشحال شدند و حتی از او خواسته بودند که دراين جشنواره شرکت نکند و عده ای هم ناراحت شدند چون از ديدن کار يک کارگردان بزرگ دنيا محروم شدند. ارزيابی شما از اين مسئله چيست؟
حضور کسی مانند پيتر بروک اعتبار زيادی به يک جشنواره میدهد. امکان دارد ۱۵ گروه خارجی وارد يک جشنواره بشوند ولی آن جشنواره اعتبار زيادی پيدا نکند، اما اگر پيتر بروک در جشنواره حضور میيافت اعتبار زيادی به جشنواره فجر میداد.
به نظر من در شرايط کنونی ايران، اين تصميم پيتر بروک بهتر بود، چون فعاليتهای هنرمندان تئاتر ايران يک بحث است و افراد خارجی که وارد ايران میشوند بحثی ديگر. برای هنرمندانی که ناراحت هستند از اين که کار پيتر بروک را نمیبينند، فرصت زياد است و شايد سالهای بعد او در جشنواره حضور يابد.
***
اولين نوازنده زن قانون در ايران
سيمين آقارضی، نوازنده پيش کسوت ساز قانون، صبح روز سه شنبه ۱۲ دی ماه در تهران درگذشت. از آخرين کارهای خانم آقارضی همکاری در ساخت موسيقی «روز واقعه»، اثر مجيد انتظامی بود.
نيکو يوسفی، نوازنده تار و پژوهشگر موسيقی که دستاندر کار تدوين دايره المعارف زنان موسيقی ايران است، در گفتوگو با راديو فردا از بانوی پيش کسوت در قانون نوازی ايران میگويد: خانم آقارضی يکی از زنان تاثير گذار در موسيقی ايران و ساز تخصصی او قانون بود. درست است که ساز قانون قبل از خانم آقارضی توسط اساتيد ديگر نواخته میشد، ولی از زمانی که ايشان تک نوازی قانون میکرد اين ساز بيشتر شناخته شد. البته خانم آقارضی با سازهای ديگری چون ويولن، رباب، عود و کمانچه آشنا بود و با همه اين سازها به صورت تک نوازی يا در ارکسترهای مختلف کارهايی اجرا کرده است. ايشان برآمده از هنرستان موسيقی ملی و جزو اولين هنرآموزانی بود که وارد هنرستان موسيقی ملی شد.
خانم آقارضی کار آهنگ سازی هم انجام میداد؟
بله، او با ارکسترهای زيادی همکاری کرد هم در نقش تک نواز و هم در نقش آهنگ ساز، حتی چند تجربه خوانندگی هم داشت.
شما چگونه با خانم آقارضی آشنا شدشد؟
من در کار تحقيق درباره زنان موسيقی ايران چندين بار با ايشان گفتوگو داشتم.
تحقيق شما درباره موسيقی زنان ايران است؟
من چند سال است که روی دايره المعارف زنان موسيقی ايران کار میکنم و به همين دليل با خانم آقارضی زياد ارتباط داشتم و از ايشان کمک میگرفتم.
شما اشاره کرديد که خانم آقارضی آهنگساز بيشتر کارهای خود بود. دراين باره بيشتر توضيح دهيد.
خانم آقارضی علاوه بر همکاری با ارکسترها، آهنگسازها و خوانندههای مختلف در سال ۴۲ ارکستر خود را به نام «ارکستر سيمين» تاسيس کرد که بيشتر از قطعاتی که خودش میساخت تغذيه میشد. خانم آقارضی به من گفت که سفارش آهنگسازی هم قبول میکند و کار آهنگسازی را به صورت حرفههای انجام میداد.
خانم آقارضی اولين نوازنده زن قانون در ايران بود؟
طبق مدارک مکتوب موجود ايشان اولين نوازنده زن قانون در ايران است که به صورت حرفه ای اين کار را ادامه داد. قبل از آن تمام نوازندگان اين ساز آقايان بودند.
--------
در مجله فرهنگی اين هفته نگاهی هم داشتیم به زندگی و آثار محمد ايوبی، نويسنده مطرح ايرانی که روز ۱۹ دی در گذشت. همچنين از زندگی اريک روم، اديب فقید سينما هم گفتیم. مجله فرهنگی رادیو فردا را میتوانید به طور کامل بشنوید: