بيست و سومين نمايشگاه كتاب تهران در حالى به پایان رسید كه سايه سانسور و جمع آورى كتاب هاى مختلف از نويسندگانى با گرايش ها و ديدگاه هاى متنوع، به مهمترين خبرهاى نمايشگاه سالانه تبديل شده بود.
از هوشنگ گلشيرى، صادق هدايت، فروغ فرخزاد، محمود دولت آبادى و عباس معروفى گرفته تا آيت الله منتظرى، آيت الله يوسف صانعى، آيت الله بهشتى و محسن كديور و همينطور كتاب هاى ذن، بوديسم و يوگا همگى جزء ممنوع شده هاى نمايشگاه اخير بودند.
در اين برنامه از عباس معروفى، نويسنده ساكن آلمان، كه همين ماه گذشته رمانى با عنوان «ذوب شده» را در تهران با مجوز ارشاد منتشر كرد و هفته گذشته دستور جمع آورى آن و بقيه آثارش از نمايشگاه كتاب صادر شد، خواستم مهمان ما باشد.
آقاى معروفى يكى از مسائلى كه نمايشگاه بيست و سوم بين المللى كتاب تهران را تحت الشعاع خودش قرار داد، خبرهايى بود كه در باره حذف يك كتاب تازه يا جمع آورى يك كتاب تازه منتشر مى شد. يكى از كتاب هايى كه حذف شد كتاب خود شما بود. البته چند تا از كتاب هاى شما حذف شدند و در كنار آن كتاب تازه منتشر شده شما هم حذف شد اگر ممكن است بگوييد داستان چه بود؟
عباس معروفی: به هر حال نمايشگاه امسال ، نمايشگاهى بود كه مى گفتند كه دوربين در آن كار گذاشته ايم و شما را كنترل مى كنيم. اينكه مثلا وزارت ارشاد بيايد و اعلام كند كه سال گذشته يك نفر در نمايشگاه مشروب خورده است واز اين قبيل مسائل سطح پايين و نازل و صحبت هاى سخيف طرح كردن و برخورد ناشايست با قشر فرهنگى، ناشران، اهل كتاب و مردمى كه عاشق كتاب هستند و با علاقه به آن نمايشگاه مى روند و درجستجوى كتاب هستند، فضاى مناسبى براى نمايشگاه نبود.
اين فضايى بود كه وزارت اطلاعات و وزارت ارشاد با هم آن را ساخته بودند. خيلى از كتاب ها را جمع كردند، كتاب هاى فروغ فرخزاد، صادق هدايت، هوشنگ گلشيرى و كتاب هاى من را. يكى از كتاب هايى كه حتى قبل از اين نمايشگاه وزارت ارشاد جمع كرد كتاب «ذوب شده» بود، رمانى كه من در ۲۶ سالگي ام نوشتم، رمانى كه در واقع زندگى يك نويسنده است. نويسنده اى كه زير فشار و شكنجه قرار گرفته است.
با اين كارها اگر نظام جمهورى اسلامى مى خواهد اعلام كند كه شكنجه كار خوبى است و شكنجه را تاييد مى كند، زندان و شكنجه و آزار مردم و كشتن و تف كردن و توهين كردن را تاييد مى كند، خوب بروند ادامه بدهند. اگر چه اينها رسما و علنا اين كارها را انجام مى دهند.
ولى امرى كه حالت دوگانه پيدا كرده طرح اين سوال است كه نظامى كه اين گونه مى خواهد درفش خشونت از خودش نشان بدهد و سرنيزه را توى چشم مردم فرو كند، چه نيازى دارد نمايشگاه كتاب بگذارد؟
آقاى معروفى، تصور مى كنم رمان «ذوب شده» بيشتر از يك ماه باشد كه به بازار آمده و مجوز انتشارش را از خود همين وزارت ارشاد و همين معاونت كتاب فعلى صادر کرده است. چطور شد كه در فاصله يك ماه، كتابى كه همين وزارت ارشاد مجوزش را مي دهد، نه تنها گردآورى مى شود بلكه طبق اخبارى كه من شنيده ام گويا به ناشر گفته اند كه نسخه هاى آن نه فقط از نمايشگاه، بلكه بايستى از همه فروشگاه هاى كتابى كه توزيع كرده اند باز پس بگيرند و جمع كنند؟
۳۵ مورد سانسور به اين كتاب خورد و من پذيرفتم. كتاب بدون سانسور در آلمان توسط نشر گردون چاپ شده است. ولى در ايران گفتند كه ۳۵ موردش بايد سانسور بشود. مثلا موارد سانسورش شامل اسم «بهرام صادقى» يا اسم «اسلام كاظميه» بود كه اين نويسنده از آنها به عنوان دوستانش نام مى برد، نويسنده اى كه زير شكنجه است و كاراكتر كتاب است.
من اين ۳۵ مورد را پذيرفتم و فقط مى خواستم به هر حال اين كتاب منتشر شود. ولى عجيب است كه درست چند روز مانده به عيد نوروز با اينكه مجوز انتشار داشت به دفتر ناشر ريختند و نسخه هاى كتاب را جمع كردند و به چند كتابفروشى هم حمله كردند و بسيارى از كتاب ها را از كتابفروشى هاى مختلف جمع كردند.
يك روز يك نفر از خوانندگان كتاب هايم به من زنگ زد و گفت من الان در فلان كتاب فروشى هستم و الان ريختند اينجا و كتاب هاى شما را مى برند. اين دولت قبلا هم اين كارها را مى كرد.
اين دولت احكام دولت هاى قبلى را نقض و باطل مى كرد. مثلا گفته مى شد مجوز كتابى كه در سال ۱۳۸۰ براى چاپ و نشر آن داده شده است را بياوريد و بعد ناشر ناچارمى شد آن مجوز را ببرد ومجوز را باطل و يا پاره مى كردند.
همين الان هم در نمايشگاه كتاب تهران اين كار را انجام داده اند. يعنى گفته اند كتاب هايى كه قبل از سال ۱۳۸۴ مجوز نشر دارند، حق ورود به نمايشگاه كتاب را ندارند و به همين خاطر است كه كارهاى فروغ فرخزاد، دولت آبادى و گلشيرى اجازه حضور نداشتند.
من معتقدم اين اولين و تنها حكومتى است كه احكام خودش را نقض مى كند.
آقاى معروفى يك نكته ديگرى كه باز هم در نمايشگاه بيست و سوم ، خيلى جديد بود حذف آثارى از چهره هاى مذهبى صاحب نام مذهبى است كه از بنيان گذاران جمهورى اسلامى بودند. مثل بستن غرفه اى كه ناشر كتاب هاى آيت الله بهشتى بوده است يا فرضا جمع آورى كليه آثار آيت الله منتظرى و آيت الله صانعى.
انديشه جزمى فرقى برايش نمى كند كه انديشه مقابلش مذهبى است يا غير مذهبى. چون اينها اصلا مذهبى نيستند و آن چيزى كه اينها مطرح مى كنند اصولا اسلام نيست. يك ايدئولوژى است كه در پستوى وزارت اطلاعات در واقع ساخته شده است، براى حكومت كردن به هر قيمتى، يعنى با ارزان ترين قيمت ها.
در شرايطى قرار گرفته اند كه آيت الله بهشتى و آيت الله مطهرى و اين افراد اصلا برايشان ارزشى ندارند. من معتقدم جمهورى اسلامى در گام هاى بعديش قرآن را هم سانسور خواهد كرد.
از هوشنگ گلشيرى، صادق هدايت، فروغ فرخزاد، محمود دولت آبادى و عباس معروفى گرفته تا آيت الله منتظرى، آيت الله يوسف صانعى، آيت الله بهشتى و محسن كديور و همينطور كتاب هاى ذن، بوديسم و يوگا همگى جزء ممنوع شده هاى نمايشگاه اخير بودند.
در اين برنامه از عباس معروفى، نويسنده ساكن آلمان، كه همين ماه گذشته رمانى با عنوان «ذوب شده» را در تهران با مجوز ارشاد منتشر كرد و هفته گذشته دستور جمع آورى آن و بقيه آثارش از نمايشگاه كتاب صادر شد، خواستم مهمان ما باشد.
آقاى معروفى يكى از مسائلى كه نمايشگاه بيست و سوم بين المللى كتاب تهران را تحت الشعاع خودش قرار داد، خبرهايى بود كه در باره حذف يك كتاب تازه يا جمع آورى يك كتاب تازه منتشر مى شد. يكى از كتاب هايى كه حذف شد كتاب خود شما بود. البته چند تا از كتاب هاى شما حذف شدند و در كنار آن كتاب تازه منتشر شده شما هم حذف شد اگر ممكن است بگوييد داستان چه بود؟
عباس معروفی: به هر حال نمايشگاه امسال ، نمايشگاهى بود كه مى گفتند كه دوربين در آن كار گذاشته ايم و شما را كنترل مى كنيم. اينكه مثلا وزارت ارشاد بيايد و اعلام كند كه سال گذشته يك نفر در نمايشگاه مشروب خورده است واز اين قبيل مسائل سطح پايين و نازل و صحبت هاى سخيف طرح كردن و برخورد ناشايست با قشر فرهنگى، ناشران، اهل كتاب و مردمى كه عاشق كتاب هستند و با علاقه به آن نمايشگاه مى روند و درجستجوى كتاب هستند، فضاى مناسبى براى نمايشگاه نبود.
در شرايطى قرار گرفته اند كه آيت الله بهشتى و آيت الله مطهرى و اين افراد اصلا برايشان ارزشى ندارند. من معتقدم جمهورى اسلامى در گام هاى بعديش قرآن را هم سانسور خواهد كرد.
عباس معروفی، نویسنده ایرانی
با اين كارها اگر نظام جمهورى اسلامى مى خواهد اعلام كند كه شكنجه كار خوبى است و شكنجه را تاييد مى كند، زندان و شكنجه و آزار مردم و كشتن و تف كردن و توهين كردن را تاييد مى كند، خوب بروند ادامه بدهند. اگر چه اينها رسما و علنا اين كارها را انجام مى دهند.
ولى امرى كه حالت دوگانه پيدا كرده طرح اين سوال است كه نظامى كه اين گونه مى خواهد درفش خشونت از خودش نشان بدهد و سرنيزه را توى چشم مردم فرو كند، چه نيازى دارد نمايشگاه كتاب بگذارد؟
آقاى معروفى، تصور مى كنم رمان «ذوب شده» بيشتر از يك ماه باشد كه به بازار آمده و مجوز انتشارش را از خود همين وزارت ارشاد و همين معاونت كتاب فعلى صادر کرده است. چطور شد كه در فاصله يك ماه، كتابى كه همين وزارت ارشاد مجوزش را مي دهد، نه تنها گردآورى مى شود بلكه طبق اخبارى كه من شنيده ام گويا به ناشر گفته اند كه نسخه هاى آن نه فقط از نمايشگاه، بلكه بايستى از همه فروشگاه هاى كتابى كه توزيع كرده اند باز پس بگيرند و جمع كنند؟
۳۵ مورد سانسور به اين كتاب خورد و من پذيرفتم. كتاب بدون سانسور در آلمان توسط نشر گردون چاپ شده است. ولى در ايران گفتند كه ۳۵ موردش بايد سانسور بشود. مثلا موارد سانسورش شامل اسم «بهرام صادقى» يا اسم «اسلام كاظميه» بود كه اين نويسنده از آنها به عنوان دوستانش نام مى برد، نويسنده اى كه زير شكنجه است و كاراكتر كتاب است.
من اين ۳۵ مورد را پذيرفتم و فقط مى خواستم به هر حال اين كتاب منتشر شود. ولى عجيب است كه درست چند روز مانده به عيد نوروز با اينكه مجوز انتشار داشت به دفتر ناشر ريختند و نسخه هاى كتاب را جمع كردند و به چند كتابفروشى هم حمله كردند و بسيارى از كتاب ها را از كتابفروشى هاى مختلف جمع كردند.
يك روز يك نفر از خوانندگان كتاب هايم به من زنگ زد و گفت من الان در فلان كتاب فروشى هستم و الان ريختند اينجا و كتاب هاى شما را مى برند. اين دولت قبلا هم اين كارها را مى كرد.
اين دولت احكام دولت هاى قبلى را نقض و باطل مى كرد. مثلا گفته مى شد مجوز كتابى كه در سال ۱۳۸۰ براى چاپ و نشر آن داده شده است را بياوريد و بعد ناشر ناچارمى شد آن مجوز را ببرد ومجوز را باطل و يا پاره مى كردند.
همين الان هم در نمايشگاه كتاب تهران اين كار را انجام داده اند. يعنى گفته اند كتاب هايى كه قبل از سال ۱۳۸۴ مجوز نشر دارند، حق ورود به نمايشگاه كتاب را ندارند و به همين خاطر است كه كارهاى فروغ فرخزاد، دولت آبادى و گلشيرى اجازه حضور نداشتند.
من معتقدم اين اولين و تنها حكومتى است كه احكام خودش را نقض مى كند.
آقاى معروفى يك نكته ديگرى كه باز هم در نمايشگاه بيست و سوم ، خيلى جديد بود حذف آثارى از چهره هاى مذهبى صاحب نام مذهبى است كه از بنيان گذاران جمهورى اسلامى بودند. مثل بستن غرفه اى كه ناشر كتاب هاى آيت الله بهشتى بوده است يا فرضا جمع آورى كليه آثار آيت الله منتظرى و آيت الله صانعى.
انديشه جزمى فرقى برايش نمى كند كه انديشه مقابلش مذهبى است يا غير مذهبى. چون اينها اصلا مذهبى نيستند و آن چيزى كه اينها مطرح مى كنند اصولا اسلام نيست. يك ايدئولوژى است كه در پستوى وزارت اطلاعات در واقع ساخته شده است، براى حكومت كردن به هر قيمتى، يعنى با ارزان ترين قيمت ها.
در شرايطى قرار گرفته اند كه آيت الله بهشتى و آيت الله مطهرى و اين افراد اصلا برايشان ارزشى ندارند. من معتقدم جمهورى اسلامى در گام هاى بعديش قرآن را هم سانسور خواهد كرد.