روزنامه فرانسوی «لوموند» در گفت وگویی با زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی یکی از رهبران مخالفان دولت در ایران، پرسش هایی در خصوص وضعیت جنبش سبز مطرح کرده است.
روزنامه معتبر فرانسوی «لوموند» در آغاز به معرفی زهرا رهنورد پرداخته و یادآور شده است که وی در مبارزات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، دست در دست همسرش، میرحسین موسوی، در کنار او حضور داشت و از نامزدی وی در این انتخابات حمایت کرد.
لوموند همچنین اشاره کرده است که این زن روشنفکر ایرانی که یک هنرمند و مدافع حقوق زنان است، در پاسخ به انتقادهایی که از او درباره حضور فعال در کنار همسرش در مبارزات انتخاباتی میشد بارها تأکید کرد که هر مردی نیاز به یک زن دارد مانند هر پرندهای که برای پرواز نیاز به دو بال دارد.
لومند مینویسد که زهرا رهنورد زمانی با یک رسانه خارجی گفتوگو میکند که در آستانه نخستین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری در ایران، خطرات احتمالی چنین گفتوگویی برای او زیاد است. چرا که حکومتی در ایران بر سر کار است که علاقه چندانی ندارد که همسر میرحسین موسوی با یک رسانه خارجی مصاحبه کند.
لوموند: شما چگونه چند ماه گذشته را با فشارهای مداوم سپری کردهاید؟
زهرا رهنورد: زمانی که تصمیم گرفتم در مبارزات انتخاباتی کنار همسرم قرار گیرم، میدانستم که در موقعیت حساسی قرار خواهم گرفت. حتی در موقعیتی که میتوان گفت انتحاری است. میدانستم که گروههای افراطی که تفکر ضد زن هم دارند، همراه با دولت شدیدترین حملات را متوجه من خواهند کرد. برای اینکه من مدافع حقوق زنان بودم و سالهای زیادی از زندگیام را صرف دفاع از حقوق زنان کرده بودم.
هدف آنها از حمله به من، حمله به افکار آزادیخواهانه و استقرار دموکراسی و حاکمیت قانون در ایران بود. خصوصاً که این افکار را تا دستیابی به رفع هر گونه تبعیض علیه زنان در ایران دنبال میکردم.
پیش از انقلاب در آمریکا به سر میبردم و در آن زمان هم در بسیاری از سخنرانیها و بحث و تبادل نظرها از حقوق زنان دفاع میکردم و حتی کتابی درباره نقش زنان مسلمان نوشتم که مورد انتقاد افراط گرایان قرار گرفت و جلوی انتشار آن را در ایران گرفتند.
حضور من در مبارزات انتخاباتی در کنار همسرم توجه جوانان و زنان زیادی را به خود جلب کرد اما ما قربانی یک کودتای انتخاباتی در ایران شدیم. کودتایی که ایران را به یک زندان بزرگ تبدیل کرد و اکثر کسانی که برای دستیابی به آزادی تلاش کردند، امروز پشت میلههای زندانهایی چون اوین و کهریزک قرار دارند و باید بگویم که امروز زنان ایران در تحمل رفتارهای خشن و شکنجه در شرایط برابری با مردان قرار دارند.
حکومت به رغم سیاست فشار و سرکوب تا کنون من و همسرم را بازداشت نکرده است و تصور میکنم قصد ندارد بیش از این ملت ایران را تحریک کند اما از روشهای دیگری دست به اعمال فشار علیه ما زد. برای مثال برادرم شاپور کاظمی که یک مهندس الکترونیک است بازداشت شد و برای مدت شش ماه در سلول انفرادی در بدترین شرایط به سر برد و تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت و حتی فرزند او را هم به مدت یک ماه بازداشت کردند.
خواهرزاده همسرم نیز در تظاهرات روز عاشورا کشته شد.
از آن زمان تا کنون رسانههای دولتی ایران علیه من و شخصیتهای دیگری که در جنبش سبز حضور دارند حملات تبلیغاتی گستردهای را دنبال میکنند که هدف از آن ایجاد رعب و وحشت است.
انواع و اقسام اتهامها و ناسزاها و توهینها را به کار میبرند اما همسرم میرحسین موسوی، و آقایان کروبی و خاتمی تا کنون مقاومت کردهاند و همچنان تلاش میکنند حقوق از دست رفته مردم به آنها بازگردانده شود.
آیا احساس خطر می کنید؟
پس از انتخابات در یک گردهمایی در دانشگاه تهران به من حمله فیزیکی شد و لباسشخصیها به سوی من گاز فلفل پاشیدند.
در جریان تظاهرات روز سالگرد پیروزی انقلاب هم یگانهای ویژه نیروی انتظامی با باتوم برقی مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. از آن زمان سر دردهای شدیدی دارم و مشکلات تنفسی پیدا کردهام. اما آماده هستم که کشته شوم به شرطی که تمام کسانی که در راه آزادی تلاش میکنند آسیبی نبینند.
من آمادهام که در راه آزادی، قربانی شوم، به زندان بروم و شکنجه شوم. من انسانی معتقد هستم و ترسی ندارم و احساس میکنم که خداوند مرا در پناه خود دارد. اما در اینجا تأکید میکنم که اگر اعضای خانواده من قربانی یک توطئه شوند، حکومت مسئول خواهد بود.
ارزیابی شما از جنبش سبز چیست؟
این جنبش انعکاس خواستههای ملت ایران است. خواستههایی که از یکصد سال پیش به دنبال آن بودهاند، از زمان انقلاب مشروطه. انتخابات ریاست جمهوری گذشته فرصتی بود که مردم بار دیگر این خواستهها را مطرح کنند؛ آزادی، حاکمیت قانون و دموکراسی.
جنبش سبز خواستار سقوط رژیم نیست، این جنبش از جامعه مدنی برخاسته و خواستار اصلاحات و تغییر مسالمتآمیز است. تأکید میکنم مسالمت عمل می کند حتی در زمانی که طرف مقابل از سلاح گرم و اعمال خشونت استفاده میکند.
جنبش سبز از راههای گوناگون خواستههایش را بیان میکند و میتوانم بگویم که این جنبش حتی به ادبیات و هنر خاصی هم دست یافته است.
در این جنبش مدنی، همه اقشار جامعه حضور دارند، معلمان، کارگران، ورزشکاران، هنرمندان، نمایندگان اقلیتهای قومی و زنان که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و دانشجویان که نقش حساسی تا کنون ایفا کردهاند و جایگاه ویژهای در جنبش سبز دارند.
همسر شما از انتخابات تا کنون تحول زيادی پيدا کرده است از يک نامزد آرام در انتخابات رياست جمهوری به رهبر کاريزماتيک ؟
من هميشه همسرم را مصمم ديده ام او شجاعت آن را دارد به خواسته ها وافکار خود جامعه عمل بپوشاند. او به سادگی از اهداف خود دست نمی کشد و اگر او حاضر شد در انتخابات رياست جمهوری ايران شرکت کند به خاطر ان بود که وضعيت کشور را در شرايط حساسی می ديد و حتی خطرناک .
و اگر تا به امروز تلاش ر ادامه داده است به خاطر شخصيت و جرات اوست که به او کمک کرده است اما تاکيد می کنم همسرم ميرحسين موسوی تنها رهبر این مبازرات نيست، اقايان مهدی کروبی و محمد خاتمی و بسياری ديگر در تلاشند تا دمکراسی در ايران استقرار يابد و من نيز در کنار انها هستم
روزنامه معتبر فرانسوی «لوموند» در آغاز به معرفی زهرا رهنورد پرداخته و یادآور شده است که وی در مبارزات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، دست در دست همسرش، میرحسین موسوی، در کنار او حضور داشت و از نامزدی وی در این انتخابات حمایت کرد.
لوموند همچنین اشاره کرده است که این زن روشنفکر ایرانی که یک هنرمند و مدافع حقوق زنان است، در پاسخ به انتقادهایی که از او درباره حضور فعال در کنار همسرش در مبارزات انتخاباتی میشد بارها تأکید کرد که هر مردی نیاز به یک زن دارد مانند هر پرندهای که برای پرواز نیاز به دو بال دارد.
لومند مینویسد که زهرا رهنورد زمانی با یک رسانه خارجی گفتوگو میکند که در آستانه نخستین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری در ایران، خطرات احتمالی چنین گفتوگویی برای او زیاد است. چرا که حکومتی در ایران بر سر کار است که علاقه چندانی ندارد که همسر میرحسین موسوی با یک رسانه خارجی مصاحبه کند.
لوموند: شما چگونه چند ماه گذشته را با فشارهای مداوم سپری کردهاید؟
زهرا رهنورد: زمانی که تصمیم گرفتم در مبارزات انتخاباتی کنار همسرم قرار گیرم، میدانستم که در موقعیت حساسی قرار خواهم گرفت. حتی در موقعیتی که میتوان گفت انتحاری است. میدانستم که گروههای افراطی که تفکر ضد زن هم دارند، همراه با دولت شدیدترین حملات را متوجه من خواهند کرد. برای اینکه من مدافع حقوق زنان بودم و سالهای زیادی از زندگیام را صرف دفاع از حقوق زنان کرده بودم.
هدف آنها از حمله به من، حمله به افکار آزادیخواهانه و استقرار دموکراسی و حاکمیت قانون در ایران بود. خصوصاً که این افکار را تا دستیابی به رفع هر گونه تبعیض علیه زنان در ایران دنبال میکردم.
پیش از انقلاب در آمریکا به سر میبردم و در آن زمان هم در بسیاری از سخنرانیها و بحث و تبادل نظرها از حقوق زنان دفاع میکردم و حتی کتابی درباره نقش زنان مسلمان نوشتم که مورد انتقاد افراط گرایان قرار گرفت و جلوی انتشار آن را در ایران گرفتند.
حضور من در مبارزات انتخاباتی در کنار همسرم توجه جوانان و زنان زیادی را به خود جلب کرد اما ما قربانی یک کودتای انتخاباتی در ایران شدیم. کودتایی که ایران را به یک زندان بزرگ تبدیل کرد و اکثر کسانی که برای دستیابی به آزادی تلاش کردند، امروز پشت میلههای زندانهایی چون اوین و کهریزک قرار دارند و باید بگویم که امروز زنان ایران در تحمل رفتارهای خشن و شکنجه در شرایط برابری با مردان قرار دارند.
حکومت به رغم سیاست فشار و سرکوب تا کنون من و همسرم را بازداشت نکرده است و تصور میکنم قصد ندارد بیش از این ملت ایران را تحریک کند اما از روشهای دیگری دست به اعمال فشار علیه ما زد. برای مثال برادرم شاپور کاظمی که یک مهندس الکترونیک است بازداشت شد و برای مدت شش ماه در سلول انفرادی در بدترین شرایط به سر برد و تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت و حتی فرزند او را هم به مدت یک ماه بازداشت کردند.
خواهرزاده همسرم نیز در تظاهرات روز عاشورا کشته شد.
از آن زمان تا کنون رسانههای دولتی ایران علیه من و شخصیتهای دیگری که در جنبش سبز حضور دارند حملات تبلیغاتی گستردهای را دنبال میکنند که هدف از آن ایجاد رعب و وحشت است.
انواع و اقسام اتهامها و ناسزاها و توهینها را به کار میبرند اما همسرم میرحسین موسوی، و آقایان کروبی و خاتمی تا کنون مقاومت کردهاند و همچنان تلاش میکنند حقوق از دست رفته مردم به آنها بازگردانده شود.
آیا احساس خطر می کنید؟
پس از انتخابات در یک گردهمایی در دانشگاه تهران به من حمله فیزیکی شد و لباسشخصیها به سوی من گاز فلفل پاشیدند.
در جریان تظاهرات روز سالگرد پیروزی انقلاب هم یگانهای ویژه نیروی انتظامی با باتوم برقی مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. از آن زمان سر دردهای شدیدی دارم و مشکلات تنفسی پیدا کردهام. اما آماده هستم که کشته شوم به شرطی که تمام کسانی که در راه آزادی تلاش میکنند آسیبی نبینند.
من آمادهام که در راه آزادی، قربانی شوم، به زندان بروم و شکنجه شوم. من انسانی معتقد هستم و ترسی ندارم و احساس میکنم که خداوند مرا در پناه خود دارد. اما در اینجا تأکید میکنم که اگر اعضای خانواده من قربانی یک توطئه شوند، حکومت مسئول خواهد بود.
ارزیابی شما از جنبش سبز چیست؟
این جنبش انعکاس خواستههای ملت ایران است. خواستههایی که از یکصد سال پیش به دنبال آن بودهاند، از زمان انقلاب مشروطه. انتخابات ریاست جمهوری گذشته فرصتی بود که مردم بار دیگر این خواستهها را مطرح کنند؛ آزادی، حاکمیت قانون و دموکراسی.
جنبش سبز خواستار سقوط رژیم نیست، این جنبش از جامعه مدنی برخاسته و خواستار اصلاحات و تغییر مسالمتآمیز است. تأکید میکنم مسالمت عمل می کند حتی در زمانی که طرف مقابل از سلاح گرم و اعمال خشونت استفاده میکند.
جنبش سبز از راههای گوناگون خواستههایش را بیان میکند و میتوانم بگویم که این جنبش حتی به ادبیات و هنر خاصی هم دست یافته است.
در این جنبش مدنی، همه اقشار جامعه حضور دارند، معلمان، کارگران، ورزشکاران، هنرمندان، نمایندگان اقلیتهای قومی و زنان که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و دانشجویان که نقش حساسی تا کنون ایفا کردهاند و جایگاه ویژهای در جنبش سبز دارند.
همسر شما از انتخابات تا کنون تحول زيادی پيدا کرده است از يک نامزد آرام در انتخابات رياست جمهوری به رهبر کاريزماتيک ؟
من هميشه همسرم را مصمم ديده ام او شجاعت آن را دارد به خواسته ها وافکار خود جامعه عمل بپوشاند. او به سادگی از اهداف خود دست نمی کشد و اگر او حاضر شد در انتخابات رياست جمهوری ايران شرکت کند به خاطر ان بود که وضعيت کشور را در شرايط حساسی می ديد و حتی خطرناک .
و اگر تا به امروز تلاش ر ادامه داده است به خاطر شخصيت و جرات اوست که به او کمک کرده است اما تاکيد می کنم همسرم ميرحسين موسوی تنها رهبر این مبازرات نيست، اقايان مهدی کروبی و محمد خاتمی و بسياری ديگر در تلاشند تا دمکراسی در ايران استقرار يابد و من نيز در کنار انها هستم