سال پیش در آخرین جمعه خرداد ماه، آیتالله علی خامنهای امامت جمعه تهران را بر عهده داشت. موضوع خطبههای نماز جمعه طبیعتاً به مسئله پرمناقشه انتخابات ریاستجمهوری اختصاص یافت. اما شاید آنچه این نماز جمعه و حرفهای ایراد شده در آن را برجسته ساخت موضعگیریهای صریح رهبر جمهوری اسلامی بود. موضعگیریهایی که هرچند برای ناظران مسائل ایران تازهگی نداشت، اما در نزد افکار عمومی حکایت از تصمیم آیتالله خامنهای برای پشتیبانی تمام قد از یک جناح سیاسی و یا شاید ارائه تعریفی تازه از خود به عنوان رهبری یک جناح سیاسی و یک قرائت خاص از جمهوری اسلامی داشت.
موضعی که برای برخی تعجب برانگیز بود؛
فرخ نگهدار تحلیلگر و ناظر سیاسی تحولات ایران به رادیو فردا می گوید: «به نظر من هیچیک از تحلیلگران و ناظران سیاسی انتظار نداشتند رهبر جمهوری اسلامی ایران خودش را در سطح یک رقیب اصلاح طلبان پایین بیاورد و از آن مهمتر، خودش را آشکارا در معرض تهاجم ملی قرار دهد، تهاجمی که با میلیون ها نفر روز بیست و پنجم و سی خرداد آشکار شده بود که این اعتراض وجود دارد، در مقابل این اعتراض خودش را آماج کند. من شخصاً به هیچ وجه تصور نمی کردم رهبری جمهوری اسلامی ایران یک چنین خطایی به این ابعاد را مرتکب شود. رویدادهای بعدی هم نشان داد که آقای خامنه ای آن تدبیر، آن کارآیی و آن دوراندیشی را که برای قرار گرفتن در چنین موضعی ضروری است، ندارد در کنترل و مهار بحران های اجتماعی و وضعیت را روز به روز به سمتی برده که ما (همینک) با بن بست های بیشتر و ریسک های بیشتر برای کل کشور مواجه هستیم.»
پیش از این مرسوم تمام جناحهای سیاسی درون حاکمیت بود که شخص رهبری را وارد نزاعهای سیاسی نکنند. حتی شاید اصلاحطلبان بیشتر از همه حساسیت بخرج می دادند تا در حوزه عمومی از انتقاد از رهبری و منسوب کردن وی به جناح ضداصلاحات خودداری کنند. اما سخنان رهبر ایران در نماز جمعه، رودربایستیهای معمول را کنار گذاشت.
آیتالله خامنهای در سخنرانی ۲۹ خرداد حود به صراحت از محمود احمدی نژاد دفاع کرد و گفت: «از یک طرف صریح ترین اهانت ها به رئیس جمهور قانونی کشور شد. نسبت های خلاف دادند. رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است به دروغگویی متهم کردند. کارنامه های جعلی برای دولت درست کردند. اینجا آنجا پخش کردند. فحاشی کردند. رئیس جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبت های خجالت آور دادند. اینها خوب است؟»
آقای خامنه ای حتی در قالب دفاع از هاشمی رفسنجانی گفت که در اختلافنظربین هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد نظر شخصیاش به نظر رئیس دولت دهم نزدیک تر است؛ «من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم. طبیعی هم هست. در مسائل گوناگون. البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود و الان هم هست. اختلاف نظر دارند با هم. هم در زمینه مسائل خارجی اختلاف نظر دارند. هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند. هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک تر است.»
آیتالله خامنهای درسخنرانی خود تکلیف اعتراضها به نتایج و نحوه برگزاری انتخابات را نیز روشن کرد و گفت: «خط انقلاب ۴۰ میلیون رای دارد. نه ۲۴.۵ میلیون که رای به رئیس جمهور منتخب است. خوب مردم اطمینان دارند اما برخی از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست.»
در جمهوری اسلامی هیچ سابقهای وجود ندارد که هر یک از نهادهای حکومتی اظهار نظری خلاف نظر رهبری ابراز دارد. از این رو با این سخنان عملاً پرونده رسیدگی به اعتراضها بسته شد و اگر امیدی هم به رسیدگی و تجدید انتخابات وجود داشت عملاً با این سخنان احتمال آن از بین رفت. زیرا هیچ احتمالی وجود نداشت که شورای نگهبان نظری بر خلاف نظر رهبری دهد.
احمد صدر حاج سید جوادی فعال سیاسی میگوید که احتمال حل مشکلات به دست شخص آیتالله خامنهای وجود داشت.
او معتقد است «کلید کار و انجام راه درست به دست آقای خامنه ای وجود داشت. من هم برایشان تذکر دادم و نوشتم که آقا اگر شما دستور تجدید انتخابات می دادید، در تاریخ نامتان باقی می ماند ولی در هر حال حمایت از آقای احمدی نژاد نگذاشت.»
اما در همین حال پرسشی که مطرح میشود آن است که چه تحلیلی آیتالله خامنهای را به این موضعگیری واداشت؛
فرخ نگهدار میگوید: «به نظر من بعد از انتخابات وقتی به ۲۹ خرداد می رسیم، اوج نگرانی و دستپاچگی رهبری جمهوری اسلامی ایران به منصه ظهور می رسد. اطرافیان آقای خامنه ای و به خصوص بیتش و کسانی که آن اندرزها را به او داده بودند -که مشارکت حداکثری بعلاوه رئیس جمهور شدن آقای احمدی نژاد قابل دسترسی است- آنقدر نگران شدند که او موضعی بسیار سراسیمه می گیرد.»
هرچه که بود به عقیده برخی از صاحبنظران این سخنرانی نقطه عطفی در روابط سیاسی در جمهوری اسلامی بود. رابطه بین حکومت و معترضان از یک طرف و روابط درونی در بین هیئت حاکمه از طرف دیگر.
یک سال پس از این سخنرانی، تحولات گوناگون و بسیاری به وجود آمد آیا رهبری جمهوری اسلامی همچنان از آن سخنان راضی است آیا سخنان هیچ کمکی به استقرار و تثبیت جایگاه وی کرده است؟
فرخ نگهدار میگوید: «اگر بخواهیم به آن روز برگردیم، من فکر می کنم که نشانه هایی از این که آن موضع گیری، موضع گیری خطایی بوده، در رفتار رهبری جمهوری اسلامی ایران هم اکنون به ظهور رسیده است. شما به صحنه ای روز ۱۴ خرداد در بالای مقبره آیت الله خمینی حوادثی که رخ می دهد، می بینید که آقای خامنه ای نمی خواهد چنان برخورد کند که گویا یک جانبه از همان هوچی ها و همان اراذل که به هیچ چیز پای بند نیستند، پیروی میکند. ولی در عین حال چنان اراده ای هم ندارد که به مقابله برخیزد و این را مهار کند. بنابراین من فکر می کنم که آقای خامنه ای در عرض این یک سال بعد از این فراز و نشیب ها و پس از آن موضع گیری افراطی چکشی یکجانبه، در او تردید به وجود آمده، هر چند که همه چیز نشان می دهد که بیت ایشان به چنین نتیجه گیری نرسیده است. نوعی تزلزل و نوعی دوگانگی در رفتار آقای خامنه ای، زیر فشار بخش سنگینی از جمهوری اسلامی که من سران کشوری می نامم و نه سران لشگری و امنیتی، قابل مشاهده است.
احمد صدر حاج سید جوادی معتقد است که حوادث بعدی ریشه در این سخنرانی داشت و هنوز هم شخص آیتالله خامنهای میتواند در روند حوادث تأثیر گذار باشد؛ «اگر به یک سال قبل برگردیم و آن موقعیت الان پیش بیاید، به نظر من الان کلید کار دست آقای خامنه ای بود و هست که می تواند و همین حالا هم می تواند، به صورتی رضایت مردم را جلب کنند، اعدام هایی که انجام شده، بازداشت هایی که الان در اوین و سایر جاهاست، خانواده ها انتظار آزادی آنها را می کشند، مصلحت ایران، مصلحت نظام حتی مصلحت خود جناب آقای خامنه ای را در این می بینند که از این خشونت دست بردارند و زندانیان را آزاد کنند. حقوق مردم را به رسمیت بشناسند. ولی در هر حال هرچه کردند، موجب شد که مردم الان از دستگاه رویگرداناند.»
با همه آنچه که گفته شد سنت بازاندیشی و نقد و سنجش آراء، نظرات و گفتهها در فرهنگ سیاسی ایران، اگر نگوییم بیسابقه، کمتر سابقه داشته است. از این رو شاید انتظار بازبینی این حرفها و اثرات آن برای آنکه تغییری در رویکرد حکومت نسبت به معترضان و مخالفان به وجود آید، انتظار بجایی نیست.
موضعی که برای برخی تعجب برانگیز بود؛
فرخ نگهدار تحلیلگر و ناظر سیاسی تحولات ایران به رادیو فردا می گوید: «به نظر من هیچیک از تحلیلگران و ناظران سیاسی انتظار نداشتند رهبر جمهوری اسلامی ایران خودش را در سطح یک رقیب اصلاح طلبان پایین بیاورد و از آن مهمتر، خودش را آشکارا در معرض تهاجم ملی قرار دهد، تهاجمی که با میلیون ها نفر روز بیست و پنجم و سی خرداد آشکار شده بود که این اعتراض وجود دارد، در مقابل این اعتراض خودش را آماج کند. من شخصاً به هیچ وجه تصور نمی کردم رهبری جمهوری اسلامی ایران یک چنین خطایی به این ابعاد را مرتکب شود. رویدادهای بعدی هم نشان داد که آقای خامنه ای آن تدبیر، آن کارآیی و آن دوراندیشی را که برای قرار گرفتن در چنین موضعی ضروری است، ندارد در کنترل و مهار بحران های اجتماعی و وضعیت را روز به روز به سمتی برده که ما (همینک) با بن بست های بیشتر و ریسک های بیشتر برای کل کشور مواجه هستیم.»
پیش از این مرسوم تمام جناحهای سیاسی درون حاکمیت بود که شخص رهبری را وارد نزاعهای سیاسی نکنند. حتی شاید اصلاحطلبان بیشتر از همه حساسیت بخرج می دادند تا در حوزه عمومی از انتقاد از رهبری و منسوب کردن وی به جناح ضداصلاحات خودداری کنند. اما سخنان رهبر ایران در نماز جمعه، رودربایستیهای معمول را کنار گذاشت.
آیتالله خامنهای در سخنرانی ۲۹ خرداد حود به صراحت از محمود احمدی نژاد دفاع کرد و گفت: «از یک طرف صریح ترین اهانت ها به رئیس جمهور قانونی کشور شد. نسبت های خلاف دادند. رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است به دروغگویی متهم کردند. کارنامه های جعلی برای دولت درست کردند. اینجا آنجا پخش کردند. فحاشی کردند. رئیس جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبت های خجالت آور دادند. اینها خوب است؟»
آقای خامنه ای حتی در قالب دفاع از هاشمی رفسنجانی گفت که در اختلافنظربین هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد نظر شخصیاش به نظر رئیس دولت دهم نزدیک تر است؛ «من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم. طبیعی هم هست. در مسائل گوناگون. البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود و الان هم هست. اختلاف نظر دارند با هم. هم در زمینه مسائل خارجی اختلاف نظر دارند. هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند. هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک تر است.»
آیتالله خامنهای درسخنرانی خود تکلیف اعتراضها به نتایج و نحوه برگزاری انتخابات را نیز روشن کرد و گفت: «خط انقلاب ۴۰ میلیون رای دارد. نه ۲۴.۵ میلیون که رای به رئیس جمهور منتخب است. خوب مردم اطمینان دارند اما برخی از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست.»
- شعارها، پوسترهایی که در روزهای نخست شنیده و دیده شد (برخی از آنها در گالری عکس بالا)، پس از سخنرانی رهبر ایران و طی ماههای بعد سمت و سوی دیگری گرفت.
در جمهوری اسلامی هیچ سابقهای وجود ندارد که هر یک از نهادهای حکومتی اظهار نظری خلاف نظر رهبری ابراز دارد. از این رو با این سخنان عملاً پرونده رسیدگی به اعتراضها بسته شد و اگر امیدی هم به رسیدگی و تجدید انتخابات وجود داشت عملاً با این سخنان احتمال آن از بین رفت. زیرا هیچ احتمالی وجود نداشت که شورای نگهبان نظری بر خلاف نظر رهبری دهد.
احمد صدر حاج سید جوادی فعال سیاسی میگوید که احتمال حل مشکلات به دست شخص آیتالله خامنهای وجود داشت.
او معتقد است «کلید کار و انجام راه درست به دست آقای خامنه ای وجود داشت. من هم برایشان تذکر دادم و نوشتم که آقا اگر شما دستور تجدید انتخابات می دادید، در تاریخ نامتان باقی می ماند ولی در هر حال حمایت از آقای احمدی نژاد نگذاشت.»
اما در همین حال پرسشی که مطرح میشود آن است که چه تحلیلی آیتالله خامنهای را به این موضعگیری واداشت؛
یک سال پس از این سخنرانی، تحولات گوناگون و بسیاری به وجود آمد. آیا رهبری جمهوری اسلامی همچنان از آن سخنان راضی است آیا سخنان هیچ کمکی به استقرار و تثبیت جایگاه وی کرده است؟
هرچه که بود به عقیده برخی از صاحبنظران این سخنرانی نقطه عطفی در روابط سیاسی در جمهوری اسلامی بود. رابطه بین حکومت و معترضان از یک طرف و روابط درونی در بین هیئت حاکمه از طرف دیگر.
یک سال پس از این سخنرانی، تحولات گوناگون و بسیاری به وجود آمد آیا رهبری جمهوری اسلامی همچنان از آن سخنان راضی است آیا سخنان هیچ کمکی به استقرار و تثبیت جایگاه وی کرده است؟
فرخ نگهدار میگوید: «اگر بخواهیم به آن روز برگردیم، من فکر می کنم که نشانه هایی از این که آن موضع گیری، موضع گیری خطایی بوده، در رفتار رهبری جمهوری اسلامی ایران هم اکنون به ظهور رسیده است. شما به صحنه ای روز ۱۴ خرداد در بالای مقبره آیت الله خمینی حوادثی که رخ می دهد، می بینید که آقای خامنه ای نمی خواهد چنان برخورد کند که گویا یک جانبه از همان هوچی ها و همان اراذل که به هیچ چیز پای بند نیستند، پیروی میکند. ولی در عین حال چنان اراده ای هم ندارد که به مقابله برخیزد و این را مهار کند. بنابراین من فکر می کنم که آقای خامنه ای در عرض این یک سال بعد از این فراز و نشیب ها و پس از آن موضع گیری افراطی چکشی یکجانبه، در او تردید به وجود آمده، هر چند که همه چیز نشان می دهد که بیت ایشان به چنین نتیجه گیری نرسیده است. نوعی تزلزل و نوعی دوگانگی در رفتار آقای خامنه ای، زیر فشار بخش سنگینی از جمهوری اسلامی که من سران کشوری می نامم و نه سران لشگری و امنیتی، قابل مشاهده است.
احمد صدر حاج سید جوادی معتقد است که حوادث بعدی ریشه در این سخنرانی داشت و هنوز هم شخص آیتالله خامنهای میتواند در روند حوادث تأثیر گذار باشد؛ «اگر به یک سال قبل برگردیم و آن موقعیت الان پیش بیاید، به نظر من الان کلید کار دست آقای خامنه ای بود و هست که می تواند و همین حالا هم می تواند، به صورتی رضایت مردم را جلب کنند، اعدام هایی که انجام شده، بازداشت هایی که الان در اوین و سایر جاهاست، خانواده ها انتظار آزادی آنها را می کشند، مصلحت ایران، مصلحت نظام حتی مصلحت خود جناب آقای خامنه ای را در این می بینند که از این خشونت دست بردارند و زندانیان را آزاد کنند. حقوق مردم را به رسمیت بشناسند. ولی در هر حال هرچه کردند، موجب شد که مردم الان از دستگاه رویگرداناند.»
با همه آنچه که گفته شد سنت بازاندیشی و نقد و سنجش آراء، نظرات و گفتهها در فرهنگ سیاسی ایران، اگر نگوییم بیسابقه، کمتر سابقه داشته است. از این رو شاید انتظار بازبینی این حرفها و اثرات آن برای آنکه تغییری در رویکرد حکومت نسبت به معترضان و مخالفان به وجود آید، انتظار بجایی نیست.