به دنبال انتشار گزارشهایی در باره گسترش یک کرم رایانهای به نام «استاکسنت» در شبکههای کامپیوتری ایران و بهویژه در مراکز حساس صنعتی و نیروگاهی ایران، روزنامه هلندی دِپــِرس نوشتاری دارد بهقلم «کامیل دریسن» تحت عنوان «جنگ علیه ایران الان دیگر واقعاً آغاز شدهاست».
در این مقاله میخوانیم: محمود جعفری، مدیر اجرایی نیروگاه هستهای بوشهر، در مورد برنامه مخرب ولی بسیار نبوغآمیز رایانهای که کامپیوترهای تأسیسات بوشهر را آلوده کرده گفت که «یک جنگ سایبری علیه ایران شروع شدهاست».
اما آقای جعفری بعد از این گفته، آسیب کرم استاکسنت را کمتر از آنچه اول اعلام شده بود ترسیم کرد و افزود که این برنامه، تنها رایانههای شخصی کارکنان نیروگاه را آلوده کرده و به خود نیروگاه آسیبی نزدهاست.
روزنامه دپرس در ادامه مینویسد: اما در مورد این ادعای آقای جعفری شک زیادی وجود دارد. کارشناسان رایانهای از خبر وجود چنین کرمی هنوز در بهت و حیرت بهسر میبرند و «کاسپرسکی لَبز» از شرکتهای معروف فناوری اطلاعات، برنامه استاکسنت را برنامهای «هراسانگیز» توصیف کرده که «جهان را به سوی یک مسابقه تسلیحاتی جدید سوق میدهد».
استراتژیستهای نظامی از مدتها پیش میدانند که جنگهای متعارف به عرصه جدیدی به نام «فضای مجازی» هم کشیده شده و چین و روسیه هم از مدتی پیش سرگرم سرمایهگذاریهای کلان در این زمینه هستند تا ضعفهای نسبی ارتشهای خود را از این راه جبران کنند.
جنگ وبی اول
در ادامه مقاله روزنامه دپرس میخوانیم: معروفترین نمونه از جنگ سایبری تا امروز، «جنگ وبی اول» بود. این اصطلاح برای حملهای بهکار میرود که هکرهای روسی در سال ۲۰۰۷ علیه رسانهها، بانکها و نهادهای دولتی کشور استونی آغاز کردند. علت این حمله، جابهجایی یک بنای یادبود مربوط به جنگهای شوروی توسط استونیها بود که خشم روسها را برانگیخت.
اما همانطور که در مورد آن حمله هم هیچگاه معلوم نشد که آیا دولت روسیه هم در آن دست داشته یا خیر، در مورد استاکسنت هم شاید برنامهریز اصلی هیچوقت مشخص نشود.
اما به گفته رالف لانگنر، کارشناس رایانهای، پیچیدگی این کرم رایانهای چنان زیاد است که نمیتواند کار یک شخص یا یک گروه باشد و برای ساخت آن به امکانات کشوری و دولتی نیاز است.
آقای لانگنر میگوید: «امکاناتی که برای اجرای این حمله لازم است نشانگر دست داشتن یک دولت در آن است و جالب اینجاست که این بار از کرم رایانهای، نه برای جاسوسی، بلکه برای تخریب استفاده شدهاست».
روزنامه دپرس ادامه میدهد: بنابر این با نگاهی به برنامه هستهای ایران دو مظنون منطقی برای این حمله به ذهن میآید، یکی ایالات متحده و دیگری اسرائیل. در چنین صورتی، حمله با استاکسنت (که چند کشور آسیایی دیگر را هم بیبهره نگذاشته) اولین نمونه شناخته شده از یک حمله بزرگ سایبری توسط یک کشور غربی بهشمار خواهد آمد.
روزنامه نیویورکتایمز در سال ۲۰۰۹ نوشت که جرج بوش، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، اجازه استفاده از روشهای تجربی را جهت خرابکاری در سامانههای رایانهای برنامه هستهای ایران صادر کردهاست. گفته میشود که باراک اوباما هم آن برنامه مخفی را ادامه داده پس بعید نیست که استاکسنت هم از اجاق او درآمده باشد.
مقالهنویس دپرس در ادامه مینویسد: به هر صورت این یک امر شناخته شدهاست که باراک اوباما به طور سنگین در جنگ سایبری سرمایهگذاری کردهاست. آقای اوباما، هاورد اشمیت، رئیس پیشین امنیت شرکت مایکروسافت را به عنوان شخص درجه یک امور سایبری دولت خود به کار گماشت و در ماه مه نیز در پنتاگون، مرکزی به نام «مرکز فرماندهی سایبر» کار خود را شروع کرد. به این مرکز فرماندهی اختیار داده شده تا در عملیاتهای خود از «طیف کامل» گزینهها بهره ببرد، یعنی این مرکز نه تنها مجاز است از شبکههای آمریکایی دفاع کند بلکه مجاز است به سیستمهای دیگر کشورها هم هجوم ببرد. البته چندوچون و روشها و مقررات این حملات محرمانه است.
به نوشته دپرس، نظریه دیگری هم وجود دارد که اسرائیل را مغز متفکر احتمالی حمله رایانهای به بوشهر میداند. دپرس مینویسد: امسال یکی از مقامهای ارشد نظامی، اهمیت جنگ سایبری را در قرن بیستم قابل مقایسه با برخورداری از یک نیروی هوایی توصیف کرد و اگر دقت کنیم میبینیم که البته اسرائیل کشوری است که دانش لازم برای حملات رایانهای را هم در چنته دارد.
زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۰۷ در «عملیات باغ میوه» یک رآکتور هستهای در دست ساخت سوریه را بمباران هوایی کرد، ابتدائاً حملهای دیجیتالی را ترتیب دادهبود که یکی از نتایج آن از کار افتادن پدافند هوایی سوریه پیش از رسیدن هواپیماهای اسرائیلی به منطقه بود.
مقالهنویس دپرس میافزاید: اینکه واکنش ایران به حمله «استاکسنت» چگونه خواهد بود هنوز مشخص نیست. به هر صورت، قوانین بینالمللی محمل حقوقی چندانی بدست ایرانیها نمیدهد زیرا جنگ سایبری آنچنان تازه است که هنوز قوانین جهانی برای آن وضع نشدهاست.
مقاله روزنامه هلندی دپرس در پایان مینویسد: سرلشکر «کیس هومان» در وبسایت مؤسسه هلندی روابط بینالمللی «کلینگندال» در این مورد گوشزد کرده که کشورها نیازی فوری به وضع اینگونه قوانین دارند.
آقای هومان در نوشتار خود میپرسد: «برای نمونه باید دید تعریف جنگ سایبری در حقوق بینالملل چیست؟ اگر چنین حملهای باعث تخریب یک سامانه دفاعی شود که حفاظت از بیمارستانها را هم بر عهده دارد، پیامدهای قانونی چنین حملهای چیست؟ اگر یک حمله سایبری تلفات انسانی هم بهجا بگذارد آیا در این صورت کنوانسیون ژنو نقض شدهاست یا خیر؟»
این تنها چند سؤال از سؤالهای زیادی است که در این مورد وجود دارد.
در این مقاله میخوانیم: محمود جعفری، مدیر اجرایی نیروگاه هستهای بوشهر، در مورد برنامه مخرب ولی بسیار نبوغآمیز رایانهای که کامپیوترهای تأسیسات بوشهر را آلوده کرده گفت که «یک جنگ سایبری علیه ایران شروع شدهاست».
اما آقای جعفری بعد از این گفته، آسیب کرم استاکسنت را کمتر از آنچه اول اعلام شده بود ترسیم کرد و افزود که این برنامه، تنها رایانههای شخصی کارکنان نیروگاه را آلوده کرده و به خود نیروگاه آسیبی نزدهاست.
روزنامه دپرس در ادامه مینویسد: اما در مورد این ادعای آقای جعفری شک زیادی وجود دارد. کارشناسان رایانهای از خبر وجود چنین کرمی هنوز در بهت و حیرت بهسر میبرند و «کاسپرسکی لَبز» از شرکتهای معروف فناوری اطلاعات، برنامه استاکسنت را برنامهای «هراسانگیز» توصیف کرده که «جهان را به سوی یک مسابقه تسلیحاتی جدید سوق میدهد».
استراتژیستهای نظامی از مدتها پیش میدانند که جنگهای متعارف به عرصه جدیدی به نام «فضای مجازی» هم کشیده شده و چین و روسیه هم از مدتی پیش سرگرم سرمایهگذاریهای کلان در این زمینه هستند تا ضعفهای نسبی ارتشهای خود را از این راه جبران کنند.
جنگ وبی اول
در ادامه مقاله روزنامه دپرس میخوانیم: معروفترین نمونه از جنگ سایبری تا امروز، «جنگ وبی اول» بود. این اصطلاح برای حملهای بهکار میرود که هکرهای روسی در سال ۲۰۰۷ علیه رسانهها، بانکها و نهادهای دولتی کشور استونی آغاز کردند. علت این حمله، جابهجایی یک بنای یادبود مربوط به جنگهای شوروی توسط استونیها بود که خشم روسها را برانگیخت.
اما همانطور که در مورد آن حمله هم هیچگاه معلوم نشد که آیا دولت روسیه هم در آن دست داشته یا خیر، در مورد استاکسنت هم شاید برنامهریز اصلی هیچوقت مشخص نشود.
اما به گفته رالف لانگنر، کارشناس رایانهای، پیچیدگی این کرم رایانهای چنان زیاد است که نمیتواند کار یک شخص یا یک گروه باشد و برای ساخت آن به امکانات کشوری و دولتی نیاز است.
آقای لانگنر میگوید: «امکاناتی که برای اجرای این حمله لازم است نشانگر دست داشتن یک دولت در آن است و جالب اینجاست که این بار از کرم رایانهای، نه برای جاسوسی، بلکه برای تخریب استفاده شدهاست».
روزنامه دپرس ادامه میدهد: بنابر این با نگاهی به برنامه هستهای ایران دو مظنون منطقی برای این حمله به ذهن میآید، یکی ایالات متحده و دیگری اسرائیل. در چنین صورتی، حمله با استاکسنت (که چند کشور آسیایی دیگر را هم بیبهره نگذاشته) اولین نمونه شناخته شده از یک حمله بزرگ سایبری توسط یک کشور غربی بهشمار خواهد آمد.
روزنامه نیویورکتایمز در سال ۲۰۰۹ نوشت که جرج بوش، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، اجازه استفاده از روشهای تجربی را جهت خرابکاری در سامانههای رایانهای برنامه هستهای ایران صادر کردهاست. گفته میشود که باراک اوباما هم آن برنامه مخفی را ادامه داده پس بعید نیست که استاکسنت هم از اجاق او درآمده باشد.
زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۰۷ در «عملیات باغ میوه» یک رآکتور هستهای در دست ساخت سوریه را بمباران هوایی کرد، ابتدائاً حملهای دیجیتالی را ترتیب دادهبود که یکی از نتایج آن از کار افتادن پدافند هوایی سوریه پیش از رسیدن هواپیماهای اسرائیلی به منطقه بود.
مقالهنویس دپرس در ادامه مینویسد: به هر صورت این یک امر شناخته شدهاست که باراک اوباما به طور سنگین در جنگ سایبری سرمایهگذاری کردهاست. آقای اوباما، هاورد اشمیت، رئیس پیشین امنیت شرکت مایکروسافت را به عنوان شخص درجه یک امور سایبری دولت خود به کار گماشت و در ماه مه نیز در پنتاگون، مرکزی به نام «مرکز فرماندهی سایبر» کار خود را شروع کرد. به این مرکز فرماندهی اختیار داده شده تا در عملیاتهای خود از «طیف کامل» گزینهها بهره ببرد، یعنی این مرکز نه تنها مجاز است از شبکههای آمریکایی دفاع کند بلکه مجاز است به سیستمهای دیگر کشورها هم هجوم ببرد. البته چندوچون و روشها و مقررات این حملات محرمانه است.
به نوشته دپرس، نظریه دیگری هم وجود دارد که اسرائیل را مغز متفکر احتمالی حمله رایانهای به بوشهر میداند. دپرس مینویسد: امسال یکی از مقامهای ارشد نظامی، اهمیت جنگ سایبری را در قرن بیستم قابل مقایسه با برخورداری از یک نیروی هوایی توصیف کرد و اگر دقت کنیم میبینیم که البته اسرائیل کشوری است که دانش لازم برای حملات رایانهای را هم در چنته دارد.
زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۰۷ در «عملیات باغ میوه» یک رآکتور هستهای در دست ساخت سوریه را بمباران هوایی کرد، ابتدائاً حملهای دیجیتالی را ترتیب دادهبود که یکی از نتایج آن از کار افتادن پدافند هوایی سوریه پیش از رسیدن هواپیماهای اسرائیلی به منطقه بود.
مقالهنویس دپرس میافزاید: اینکه واکنش ایران به حمله «استاکسنت» چگونه خواهد بود هنوز مشخص نیست. به هر صورت، قوانین بینالمللی محمل حقوقی چندانی بدست ایرانیها نمیدهد زیرا جنگ سایبری آنچنان تازه است که هنوز قوانین جهانی برای آن وضع نشدهاست.
مقاله روزنامه هلندی دپرس در پایان مینویسد: سرلشکر «کیس هومان» در وبسایت مؤسسه هلندی روابط بینالمللی «کلینگندال» در این مورد گوشزد کرده که کشورها نیازی فوری به وضع اینگونه قوانین دارند.
آقای هومان در نوشتار خود میپرسد: «برای نمونه باید دید تعریف جنگ سایبری در حقوق بینالملل چیست؟ اگر چنین حملهای باعث تخریب یک سامانه دفاعی شود که حفاظت از بیمارستانها را هم بر عهده دارد، پیامدهای قانونی چنین حملهای چیست؟ اگر یک حمله سایبری تلفات انسانی هم بهجا بگذارد آیا در این صورت کنوانسیون ژنو نقض شدهاست یا خیر؟»
این تنها چند سؤال از سؤالهای زیادی است که در این مورد وجود دارد.