پنجشنبه اين هفته جنبشى كه در اعتراض به نتايج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته ايران پديد آمد، شانزده ماهه مى شود.
در حالى كه به رغم درخواست حاميان دولت، ميرحسين موسوى، مهدى كروبى، محمد خاتمى و زهرا رهنورد، چهره هاى شاخص اصلاح طلب هنوز نه بازداشت شده اند و نه محاكمه، با اين همه، سركوبى تظاهرات خيابانى، بازداشت ها و شكنجه هاى منجر به قتل در كهريزك، محاكمه ها و صدور حكم هاى حبس براى فعالان معترض، نمود و بروز اعتراضات را از خيابان به محافل و اينترنت كشانده است.
اما در خارج از ايران فعاليت معترضان ادامه دارد. طيفى از مدافعان جنبش سبز بر آنند كه در حال حاضر موثرترين شيوه براى حفظ دستاوردهاى جنبش سبز و كاهش احتمال سركوبى بيشتر آن تلاش در آگاه سازى طيف هايى از مخالفان جنبش و اصلاحات قانونى است. اينان اميدوارند كه با اين ترفند، حاميان و دولت و سركوبى به حداقل ممكن كاهش يابند تا زمينه براى طرح انتقاد و فعاليت فراهم شود.
طيفى ديگر از مدافعان اعتراض برآنند كه عبور از محدوديت هاى قانونى، جنبش سبز را تقويت و دگرانديشان را به آن اميدوار مى كند.
به باور اين طيف، پرداختن به اختلاف نظر ها، تسويه حساب با گذشته هاى تاريخى و سركوبى هاى دهه اول انقلاب و گفت وگوى پى پرده درباره جايگاه دين حكومت به انسجام جنبش سبز كمك مى كند. اين بحث ها آيا در حد اختلاف سليقه است؟ آيا طرح اختلاف نظرها ادامه فعاليت ها را به ويژه در ايران تهديد مى كند يا نه؟
محمد صادق جوادى حصار، مسئول اطلاع رسانى ستاد انتخاباتى مهدى كروبى در مشهد، اكبر گنجى، روزنامه نگار و تحليلگر سياسى، هم اكنون در برلين و على كشتگر، فعال سياسى جمهورى خواه در پاريس، سه ميهمان اين هفته برنامه ديدگاه ها از جمله به اين پرسش ها پاسخ مى دهند.
آقاى جوادى حصار، نزديك به پانزده ماه پس از انتخابات، فعالان معترض فكر مى كنند با چه امكانات بالقوه اى در داخل ايران دستاوردها را مى شود حفظ كرد؟
محمد صادق جوادى حصار: امكانات بالقوه به دو بخش سنتى و مدرن مى شود تقسيم كرد. در بخش سنتى اجتماعات در مساجد، تكايا، روضه خوانى ها و جلساتى از اين دست بوده كه دستگاه حاكمه تلاش كرده آنها را سازماندهى كند تا به آن معنا در اختيار توده مردم نباشد. بحث هاى جديد مثل اينترنت، روزنامه ها و سايت ها هم مى توانند كمك كنند. اگرچه تلاش بسيارى براى قطع اين نوع ارتباطات صورت گرفته مثل فيلترينگ و يا محدودكردن مطبوعات و احزاب و اينها.
اكبر گنجى نيز در پاسخ به اين پرسش كه چه امكاناتى در خارج از كشور وجود دارد كه مدافعان جنبش سبز از آن در راستاى گسترش جنبش بهره گيرند، مى گويد: نقشى كه خارج از كشور دارد، انتقال پيام داخل كشور به جامعه جهانى و اطلاع رسانى به داخل كشور است.
علی کشتگر: الان ما يك جمعيت چندميليونى عظيمى در خارج از كشور مواجه هستيم. از انقلاب مشروطه به اين طرف، ايرانيان خارج از كشور نقش مهمى داشتند و در انتقال افكار مدرن، نظريات و آرمان هاى دموكراسى خواهانه نقش موثرى داشتند.»
آقای كشتگر با اشاره به تفاوت ميان داخل و خارج و در پاسخ به اين پرسش كه آيا جنبش سبز توانسته انسجام لازم را حفظ كند، مى گويد: براى اولين بار در طول سالها ايرانيان از گرايش هاى مختلف در خارج از كشور ميتينگ هاى چندهزار نفرى تشكيل دادند. به اين اعتبار من معتقدم مهمترين دستاورد جنبش سبز چه در داخل و چه در خارج، نزديك كردن همه ايرانى ها از گرايش هاى مختلف با همديگر است بر سر مسئله حق راى و آزادى ها در برابر استبداد دينى حاكم بر ايران.
آقاى جوادى حصار بر اين باور است كه در جنبش سبز دو جريان به چشم مى خورد:
«آنهايى كه تمايل دارند با مولفه هاى اصلاح طلبانه و در چارچوب قوانين موجود به مبارزات سياسى در داخل ادامه دهند. عده ديگرى معتقدند قانون اساسى ظرفيت حمل اين همه از مطالبات را ندارد و به همين دليل يا بايد به كل از قانون بگذريم و يا اينكه از بخش هاى قابل توجهى از قانون چشم بپوشيم تا بتوانيم بخش هاى ديگر را احيا كنيم. به نظر من، بزرگترين چالش در اين مقطع حل اين مسئله است كه چه مكانيسمى را مى شود پيدا كرد كه حداكثر گرايش ها در مجموعه بمانند و حداقل ها هم حقوقشان پايمال نشود.»
آقای جوادى حصار در پاسخ به این پرسش که آیا هنوز به اصلاحات و فعالیت سیاسی از طریق قانون اعتقاد دارد مى گويد:
«من معتقدم كه قانون به شرط بازگشت حقيقى به ظرفيت هاى قانونى، اين پتانسيل را دارد كه در چارچوب آن بشود فعاليت كرد. از جمله با گذشتن از مسائلى مثل نظارت استصوابى، برگزارى انتخابات آزاد، ارجاع اختيارات رهبرى به حدود قانون و محدودكردن كسانى كه زير چتر رهبرى هر كارى كه دلشان مى خودهد، انجام مى دهند.»
اكبر گنجى با اشاره به تعارضى كه ميان قوانين موجود و خواست هاى جنبش وجود دارد و با تاكيد بر اين كه برابر قانون، نظارت انتخابات به عهده شوراى نگهبان است، مى گويد: «همه كسانى كه در انتخابات شركت كردند و جنبش سبز را پديد آوردند، به اين معنا از ساز و كار هاى قانونى اين رژيم عبور كردند. طرف مقابل هم، آقاى خامنه اى به صراحت اين را گفته كه اينها از كشتى نظام پياده شده اند و نظام هم هيچ موقع اينها را سوار كشتى نخواهد كرد. لذا اين طور نيست كه اگر امروز انتخاباتى در ايران بخواهد انجام گيرد، حتى اگر اصلاح طلبان سابق (سبزهاى فعلى) خودشان بخواهند در آن انتخابات بخواهند كانديدا شوند و در انتخابات شركت كنند، اساساً اين آقايان اين ها را راه بدهند.»
على كشتگر با تاكيد بر اينكه «مخالف قانون جمهورى اسلامى و مخالف ساختار جمهورى اسلامى است، و خواهان جمهورى واقعى و جدايى كامل دين از دولت» مى گويد: «هنر جنبش سبز در شرايط كنونى اين بوده كه توانسته هر دو گرايشى كه آقاى جوادى حصار به آن اشاره كردند، را با همديگر همراه كند بر اساس شعار حداقل ها.»
به باور اين فعال سياسى، شعار «ما همه با هم هستيم» نشان مى دهد كه اين جنبش تشكيل شده از تنوع باورها: «به نظر من اگر جنبش سبز با اين ويژگى گسترش و عمق پيدا كند و در شرايط مناسب بتواند از طريق نافرمانى هاى مدنى، اعتصابات، مبارزات خيابانى رژيم را به حداقل خواسته ها وادارد، اين رژيم با اين ساختار سياسى ظرفيت تحقق اين خواسته هاى حداقلى ندارد و در صورت گردن گذاشتن به همين هم اينها فرو مى پاشند.»
آقاى جوادى حصار ضمن بررسى وضعيت مخالفان نظام ايران مى گويد: «يك سئوال براى بسيارى از دوستان ما مطرح بوده. آن سئوال عمده اين است كه به فرض كه الان جمهورى اسلامى را گذاشتيم كنار. كى جايش داريم بگذاريم؟ باز دوباره مى خواهيم مثل اول انقلاب بلبشو و آشوب هاى خيابانى و درگيرى و كشت و كشتار داشته باشيم؟ صرف عبور از انتظام دستاورد پسنديده اى نيست.»
اكبر گنجى ضمن توضيح نافرمانى مدنى مى گويد: «دمكراسى نقطه اى نيست كه برويم آنجا و بگوييم رسيديم اينجا و شد دموكراسى. دموكراسى همين بازى است كه مى كنم. در اين بازى گفت و گو، اختلاف نظر عين اين بازى است. با گفت و گو هايى كه با همديگر مى كنيم، با مخالفت هايى كه با همديگر مى كنيم، با تحمل و روادارى كه نسبت به همديگر نشان مى دهيم، اين دموكراسى ساخته مى شود.»
على كشتگر مى گويد مردم شايستگى يك دمكراسى واقعى را دارند و بهتر است به جاى جمهورى اسلامى يك جمهورى برقرار شود.
در حالى كه به رغم درخواست حاميان دولت، ميرحسين موسوى، مهدى كروبى، محمد خاتمى و زهرا رهنورد، چهره هاى شاخص اصلاح طلب هنوز نه بازداشت شده اند و نه محاكمه، با اين همه، سركوبى تظاهرات خيابانى، بازداشت ها و شكنجه هاى منجر به قتل در كهريزك، محاكمه ها و صدور حكم هاى حبس براى فعالان معترض، نمود و بروز اعتراضات را از خيابان به محافل و اينترنت كشانده است.
اما در خارج از ايران فعاليت معترضان ادامه دارد. طيفى از مدافعان جنبش سبز بر آنند كه در حال حاضر موثرترين شيوه براى حفظ دستاوردهاى جنبش سبز و كاهش احتمال سركوبى بيشتر آن تلاش در آگاه سازى طيف هايى از مخالفان جنبش و اصلاحات قانونى است. اينان اميدوارند كه با اين ترفند، حاميان و دولت و سركوبى به حداقل ممكن كاهش يابند تا زمينه براى طرح انتقاد و فعاليت فراهم شود.
طيفى ديگر از مدافعان اعتراض برآنند كه عبور از محدوديت هاى قانونى، جنبش سبز را تقويت و دگرانديشان را به آن اميدوار مى كند.
به باور اين طيف، پرداختن به اختلاف نظر ها، تسويه حساب با گذشته هاى تاريخى و سركوبى هاى دهه اول انقلاب و گفت وگوى پى پرده درباره جايگاه دين حكومت به انسجام جنبش سبز كمك مى كند. اين بحث ها آيا در حد اختلاف سليقه است؟ آيا طرح اختلاف نظرها ادامه فعاليت ها را به ويژه در ايران تهديد مى كند يا نه؟
محمد صادق جوادى حصار، مسئول اطلاع رسانى ستاد انتخاباتى مهدى كروبى در مشهد، اكبر گنجى، روزنامه نگار و تحليلگر سياسى، هم اكنون در برلين و على كشتگر، فعال سياسى جمهورى خواه در پاريس، سه ميهمان اين هفته برنامه ديدگاه ها از جمله به اين پرسش ها پاسخ مى دهند.
آقاى جوادى حصار، نزديك به پانزده ماه پس از انتخابات، فعالان معترض فكر مى كنند با چه امكانات بالقوه اى در داخل ايران دستاوردها را مى شود حفظ كرد؟
محمد صادق جوادى حصار: امكانات بالقوه به دو بخش سنتى و مدرن مى شود تقسيم كرد. در بخش سنتى اجتماعات در مساجد، تكايا، روضه خوانى ها و جلساتى از اين دست بوده كه دستگاه حاكمه تلاش كرده آنها را سازماندهى كند تا به آن معنا در اختيار توده مردم نباشد. بحث هاى جديد مثل اينترنت، روزنامه ها و سايت ها هم مى توانند كمك كنند. اگرچه تلاش بسيارى براى قطع اين نوع ارتباطات صورت گرفته مثل فيلترينگ و يا محدودكردن مطبوعات و احزاب و اينها.
اكبر گنجى نيز در پاسخ به اين پرسش كه چه امكاناتى در خارج از كشور وجود دارد كه مدافعان جنبش سبز از آن در راستاى گسترش جنبش بهره گيرند، مى گويد: نقشى كه خارج از كشور دارد، انتقال پيام داخل كشور به جامعه جهانى و اطلاع رسانى به داخل كشور است.
علی کشتگر: الان ما يك جمعيت چندميليونى عظيمى در خارج از كشور مواجه هستيم. از انقلاب مشروطه به اين طرف، ايرانيان خارج از كشور نقش مهمى داشتند و در انتقال افكار مدرن، نظريات و آرمان هاى دموكراسى خواهانه نقش موثرى داشتند.»
آقای كشتگر با اشاره به تفاوت ميان داخل و خارج و در پاسخ به اين پرسش كه آيا جنبش سبز توانسته انسجام لازم را حفظ كند، مى گويد: براى اولين بار در طول سالها ايرانيان از گرايش هاى مختلف در خارج از كشور ميتينگ هاى چندهزار نفرى تشكيل دادند. به اين اعتبار من معتقدم مهمترين دستاورد جنبش سبز چه در داخل و چه در خارج، نزديك كردن همه ايرانى ها از گرايش هاى مختلف با همديگر است بر سر مسئله حق راى و آزادى ها در برابر استبداد دينى حاكم بر ايران.
آقاى جوادى حصار بر اين باور است كه در جنبش سبز دو جريان به چشم مى خورد:
«آنهايى كه تمايل دارند با مولفه هاى اصلاح طلبانه و در چارچوب قوانين موجود به مبارزات سياسى در داخل ادامه دهند. عده ديگرى معتقدند قانون اساسى ظرفيت حمل اين همه از مطالبات را ندارد و به همين دليل يا بايد به كل از قانون بگذريم و يا اينكه از بخش هاى قابل توجهى از قانون چشم بپوشيم تا بتوانيم بخش هاى ديگر را احيا كنيم. به نظر من، بزرگترين چالش در اين مقطع حل اين مسئله است كه چه مكانيسمى را مى شود پيدا كرد كه حداكثر گرايش ها در مجموعه بمانند و حداقل ها هم حقوقشان پايمال نشود.»
آقای جوادى حصار در پاسخ به این پرسش که آیا هنوز به اصلاحات و فعالیت سیاسی از طریق قانون اعتقاد دارد مى گويد:
«من معتقدم كه قانون به شرط بازگشت حقيقى به ظرفيت هاى قانونى، اين پتانسيل را دارد كه در چارچوب آن بشود فعاليت كرد. از جمله با گذشتن از مسائلى مثل نظارت استصوابى، برگزارى انتخابات آزاد، ارجاع اختيارات رهبرى به حدود قانون و محدودكردن كسانى كه زير چتر رهبرى هر كارى كه دلشان مى خودهد، انجام مى دهند.»
اكبر گنجى با اشاره به تعارضى كه ميان قوانين موجود و خواست هاى جنبش وجود دارد و با تاكيد بر اين كه برابر قانون، نظارت انتخابات به عهده شوراى نگهبان است، مى گويد: «همه كسانى كه در انتخابات شركت كردند و جنبش سبز را پديد آوردند، به اين معنا از ساز و كار هاى قانونى اين رژيم عبور كردند. طرف مقابل هم، آقاى خامنه اى به صراحت اين را گفته كه اينها از كشتى نظام پياده شده اند و نظام هم هيچ موقع اينها را سوار كشتى نخواهد كرد. لذا اين طور نيست كه اگر امروز انتخاباتى در ايران بخواهد انجام گيرد، حتى اگر اصلاح طلبان سابق (سبزهاى فعلى) خودشان بخواهند در آن انتخابات بخواهند كانديدا شوند و در انتخابات شركت كنند، اساساً اين آقايان اين ها را راه بدهند.»
على كشتگر با تاكيد بر اينكه «مخالف قانون جمهورى اسلامى و مخالف ساختار جمهورى اسلامى است، و خواهان جمهورى واقعى و جدايى كامل دين از دولت» مى گويد: «هنر جنبش سبز در شرايط كنونى اين بوده كه توانسته هر دو گرايشى كه آقاى جوادى حصار به آن اشاره كردند، را با همديگر همراه كند بر اساس شعار حداقل ها.»
به باور اين فعال سياسى، شعار «ما همه با هم هستيم» نشان مى دهد كه اين جنبش تشكيل شده از تنوع باورها: «به نظر من اگر جنبش سبز با اين ويژگى گسترش و عمق پيدا كند و در شرايط مناسب بتواند از طريق نافرمانى هاى مدنى، اعتصابات، مبارزات خيابانى رژيم را به حداقل خواسته ها وادارد، اين رژيم با اين ساختار سياسى ظرفيت تحقق اين خواسته هاى حداقلى ندارد و در صورت گردن گذاشتن به همين هم اينها فرو مى پاشند.»
آقاى جوادى حصار ضمن بررسى وضعيت مخالفان نظام ايران مى گويد: «يك سئوال براى بسيارى از دوستان ما مطرح بوده. آن سئوال عمده اين است كه به فرض كه الان جمهورى اسلامى را گذاشتيم كنار. كى جايش داريم بگذاريم؟ باز دوباره مى خواهيم مثل اول انقلاب بلبشو و آشوب هاى خيابانى و درگيرى و كشت و كشتار داشته باشيم؟ صرف عبور از انتظام دستاورد پسنديده اى نيست.»
اكبر گنجى ضمن توضيح نافرمانى مدنى مى گويد: «دمكراسى نقطه اى نيست كه برويم آنجا و بگوييم رسيديم اينجا و شد دموكراسى. دموكراسى همين بازى است كه مى كنم. در اين بازى گفت و گو، اختلاف نظر عين اين بازى است. با گفت و گو هايى كه با همديگر مى كنيم، با مخالفت هايى كه با همديگر مى كنيم، با تحمل و روادارى كه نسبت به همديگر نشان مى دهيم، اين دموكراسى ساخته مى شود.»
على كشتگر مى گويد مردم شايستگى يك دمكراسى واقعى را دارند و بهتر است به جاى جمهورى اسلامى يك جمهورى برقرار شود.