عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، در خصوص آخرين وضعيت پرونده نازنين خسروانی، روزنامهنگار زندانی، گفته است که او جرايم امنيتی دارد.
به گزارش خبرگزاریها، آقای دولتآبادی افزوده است که خانم خسروانی بخشی از اين اتهامها را نيز قبول کرده است.
اين روزنامهنگار نزديک به ۵۰ روز پيش توسط ماموران امنيتی در منزل خود در تهران بازداشت شد.
اعظم افشاريان، مادر نازنين خسروانی، درباره سخنان دادستان عمومی و انقلاب تهران به راديو فردا گفت: «متاسفانه من هم اين صحبتها را شنيدهام که آقای دادستان گفته است دخترم جرم امنيتی دارد و به نظر من، اين حرف خيلی سنگينی است که دادستان زده است.»
من که مادر نازنين هستم، میدانم دخترم يک سال و نيم بيکار بود و با هيچ روزنامهای کار نمیکرد و حداقل حدود هشت ماه در خانه کنار من بود و من در جريان تمام برنامههايش بودم، بنابراين اين حرف را کاملا رد میکنم و فکر میکنم اينجا سوءتفاهمی وجود دارد و هنوز هم به اين مسئله معتقدم.
من فکر میکنم اگر در دادگاه اتهامات دخترم رد شود، آقای دادستان آن زمان میتواند جواب مرا بدهد يا نه؟
- پس از آخرين تماس تلفنی خانم خسروانی در روزهای نخست بازداشتش، آيا تماس ديگری با شما داشته است يا ديداری با هم داشتهايد؟
متاسفانه طی اين مدت، فقط همان تماس تلفنی چند ثانيهای يکی دو روز اول را داشتيم که به من گفت در انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوين است.
بعد از آن ديگر هيچ تماسی نداشتيم و من هر روز مراجعه کردم و آنجا درخواست نوشتم و برای آقای دادستان گذاشتم که دخترم با من تماس بگيرد و يک تلفن يا ديدار پنج دقيقهای داشته باشيم، ولی متاسفانه هر بار مراجعه کردم منشی دفتر دادستان يا کسانی که جوابگو بودند به من گفتند روی درخواست شما دستوری داده نشده است.
هر بار با ناراحتی از آنجا برگشتم حتی آخرين بار بغض کرده بودم و گريهام گرفته بود و به معاون دادستانی گفتم اصلا میخواهم بدانم دخترم زنده است؟ چون از بچهام بیخبرم. معاون دادستان لبخندی زد و گفت انشاءالله که زنده است. اين جوابی که به من دادند هر مادر ديگری میشنيد خيلی برايش ناراحتکننده بود. تنها جوابی که در اين مدت گرفتم فقط همين بوده است.
- دادستان تهران گفته است اگر شما خواستار کمک به دخترتان هستيد، با رسانهها مصاحبه نکنید. نظر شما در مورد اين صحبت دادستان تهران چيست؟
آقای دادستان از من انتقاد کرده، ولی من فکر میکنم اين مسئله حق من است، چون هر بار به مراجع قضايی مراجعه کردم، هيچ جوابی نشنيدم.
هر بار به دادستانی، دادگاه انقلاب و زندان اوين رفتهام، به من هيچ جوابی ندادند. بنابراين برای اين که حرفم را به مقامات قضايی برسانم، فکر میکنم اين تنها راه است.