اولی هاینونن، از مقامهای پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از منتقدان برجام است چرا که به زعم او رویکردی که برای تأیید تعهدات از سوی آژانس اتخاذ شده، از شافیت فنی کافی برخوردار نیست. او در عین حال میگوید که ایران انگیزه کافی دارد تا برای رفع سریعتر محدودیتهای تسلیحاتی و موشکی، در زمانی زودتر از هشت سال، بستر لازم برای گزارش نهایی آژانس را فراهم کند.
اولی هاینونن
اولی هاینونن، محقق ارشد در مرکز بلفر برای امور بین الملل و علوم در دانشگاه هاروارد است. او پیشتر به مدت ۲۷ سال در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین فعالیت میکرد و در مقطعی معاون مدیرکل این نهاد بود.
آقای هاینونن آیا به نظرتان توافق اتمی بین ایران و گروه پنج به علاوه یک، رسم و سابقهای اشتباه را پایهگذاری کرده است؟
این توافق مطمئناً سابقهای را ایجاد کرده است اگر چه مقدمه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، رسم تازهای نیست. البته بخشهایی از این برنامه و رویکرد، در نوع خود نادر هستند و پیشتر اعمال نشده بودند و من فکر میکنم که خیلی عاقلانه هم نیست که برخی از شیوههایی که بر سر آن توافق شده اجرا شود. مثلاً اگر به نمونه کره شمالی نگاه کنیم، من برخی از این راهکارها را اصلاً در مورد آن کشور استفاده نمیکردم.
ممکن است کمی به جزئیات اشاره کنید. دقیقاً منظورتان کدام بخشهاست که برایتان نگرانکننده است؟
موضوعات متعددی وجود دارد. وقتی شما قرار بر تأیید یک برنامه به این شکل دارید، باید یک خط مبدأ برای آن تعریف کنید که آگاهی یا اظهاریهای از سوی طرف مقابل مانند ایران دارید. این آن چیزی است که ما امروز داریم و تاریخ ما را به این وضعیتی که امروز داریم رسانده است.
اجازه دهید مثالی بزنم. یک نمونه، گزارش وظیفه آژانس در نظارت و تأیید روند تولید روتور (چرخانه) برای سانتریفوژ در ایران است و یکی از کارهایی که ایران باید در این زمینه انجام دهد این است که باید همه روتورهایی که تولید کرده را برای نظارت آژانس ثبت کند.
اما این به معنای آن نیست که آژانس میتواند تاریخچه این تولیدات را تأیید کند و بگوید ایران دقیقاً چند روتور تولید کرده است. آژانس تنها آنچه که امروز به عنوان اطلاعات دریافت میکند را بررسی میکند و این رویکردی بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سال ۲۰۰۳ و در زمان توافق ایران با اروپاییها مطرح شده بود. در آن زمان ایران قبول کرده بود که پیشینه برنامهاش را به آژانس ارائه دهد و آزانس باید بررسی میکرد که آیا این اطلاعات ایران درباره میزان تولید سانتریفوژ صحت دارد یا خیر. مثال دیگر تولید کیک زرد از طریق استخراج از معادن یا واردات از خارج است. در این توافق آژانس نباید پیشینه این اقدامات را تأیید کند و تنها ارقام موجود را بررسی میکند. و اگر منابع دیگری وجود دارد ما نمیدانیم. در مورد تولید آب سنگین هم همین است. به نظر من این یک اشکال خیلی بزرگ در توافق است که به پیشینه تاریخی نمیپردازد.
مورد دیگر نحوه مواجهه با موضوع پی ام دی (جنبه احتمالاً نظامی برنامه ایران) است که ما مشکلاتی را در این زمینه شاهد بودیم. آژانس گزارش خود را در این زمینه در دسامبر گذشته ارائه داد و اعلام کرد که نشانههایی از وجود اورانیوم در پارچین پیدا کرده، که یعنی در این تأسیسات به هر دلیلی اورانیوم وجود داشته که ما نمیدانیم به دلیل آلودگی بوده یا اینکه فعالیتهای مرتبطی در خود پارچین انجام شده است.
وقتی آژانس اعلام کرد این پرونده پی ام دی بسته شده، هیچ اظهارنظر روشنی درباره دلیل وجود این قطعات اورانیوم اعلام نشد. مشکل اینجاست که پارچین به عنوان تأسیسات هستهای اعلام نشده بود، در نتیجه اورانیوم نباید آنجا میبود.
من فکر میکنم این رویکردی است که یا با شفافیت فنی کافی به همه یافتهها نمیپردازد یا اینکه این موقعیت را فراهم نمیکند که آژانس درباره آنها گزارش دهد. اینکه کدام یک از این دو مورد است، من نمیدانم.
شما خود در مقطعی معاون مدیرکل آژانس بودید. آیا شما نگران نحوه انجام وظیفه آژانس هستید یا دلیل دیگری میبینید؟
من نمیدانم. این یک معماست چون آژانس وظیفهای را بر عهده گرفته، که درباره یافتههایش اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. اگر به گزارش آژانس درباره برجام نگاه کنیم، هیچ آمار و ارقام مشخصی ارائه نمیدهد. مثلاً اینکه ایران چقدر اورانیوم دارد یا چه میزان از زمان آغاز اجرای برجام، تولید کرده است. وقتی شما این را با گزارشهای آژانس در زمان توافق اولیه ژنو یا توافقهای پادمانها مقایسه کنید آن گزارشها جزئیات بسیاری داشت و اگر مشکلی مثل مشاهده اورانیوم مطرح میشد آن وقت مدیرکل باید توضیح میداد که واکنش ایران چه بوده، آیا آژانس از این توضیح راضی شده است یا خیر، و آیا این مسئله مختومه اعلام شده است یا خیر. و دیگر شاهد این نوع گزارشدهی نیستیم.
آیا این ربطی به بسته شدن پرونده پی ام دی دارد؟
به نظر من این به دلیل دستیابی به برجام و نه الزاماً بسته شدن پی ام دی اتفاق افتاد. آژانس نقش گزارشدهی کلی را برعهده گرفته است. برخی کشورها هم به این رویکرد اعتراض داشتند. من دیدم که آمریکا، کانادا، استرالیا و خیلیهای دیگر خواستار جزئیات بیشتر شدهاند. اینها کمی از نحوه گزارش ماه مارس ناراضی بودند و در نشست اخیر در ماه ژوئن هم آقای آمانو گفت این همه آن چیزی است که ارائه خواهد داد.
اما به نظر من این الزاماً با وظایف این نهاد بر مبنای توافقهای پادمانها مطابقت ندارد و شورای حکام و جامعه بینالمللی اجازه دارند که اطلاعات بیشتری داشته باشند تا بتوانند به صورت مستقل وضعیت را بررسی کنند که آیا ایران به تعهداتش بر مبنای پادمان و همچنین بر مبنای برجام، پایبند است یا خیر.
یعنی منظور شما این است که آژانس که بیرون از توافق بوده، و نقش نظارتی به آن داده شده کاری را انجام میدهد که یکی از اعضای گروه پنج به علاوه یک، یعنی آمریکا با آن مشکل دارد و خواستار جزئیات بیشتر است؟
یعنی برداشت من از بیانیه آمریکا در ماه مارس بود. و نه فقط آمریکا بلکه من به کانادا و استرالیا هم اشاره کردم.
بله اما منظورم آمریکا به عنوان یکی از طرفهای توافق اتمی با ایران است.
به نظرم حتی اظهارات اتحادیه اروپا در این زمینه هم حاکی از این بود که احتیاج به کمی جزئیات بیشتر در این زمینه هست تا بتوانند مستقل بررسیهای خود را انجام دهند. باید بدانیم که این گزارشهای مکتوب آژانس، سابقه رسمی اجرای توافق است و حتی اگر مدیرکل به صورت غیررسمی موضوعی را به اعضای آژانس بگوید، همانند گزارش مکتوب یا بیانیههایی که به شورای حکام ارائه میشوند نیست و الزامآور نخواهد بود.
آقای هاینونن، یکسال پیش توافق به دست آمده و در حال اجراست. اخیراً یوکیا آمانو هم گفته این اقدامات در ابتدای راه است. سؤالم از شما درباره چشمانداز و آینده این برنامه است. آیا باید انتظار داشت که ایران این تأسیسات و برنامه را در ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر تبدیل به برنامهای وسیع با سانتریفوژهایی پیشرفته بکند؟
اینکه تعریف ما از یک برنامه وسیع چیست، خود سؤال است. اجازه دهید به مقاطع مهم پیش رو نگاهی بیاندازیم. اولین نقطه عطف، "روز انتقالی" خواهد بود که آن موقع آژانس باید در پی فعالیتهای نظارتی خود گزارش نهایی خود درباره برنامه هستهای ایران و ماهیت آن را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه دهد. بدین معنی که همه مواد هستهای که آژانس توانسته درباره آنها آگاهی داشته باشد برای مصارف صلحآمیز استفاده میشوند و نشانهای از فعالیتهای نظامی کردن برنامه دیده نشده است و آژانس نتیجه میگیرد که همه چیز بر وفق مراد است.
این باید حداکثر هشت سال پس از به رسمیت در آمدن برجام انجام شود. اما اگر آژانس بتواند با ایران همکاری کند، این گزارش میتواند زودتر هم تهیه شود و من فکر میکنم که این اتفاق زودتر بیفتد. به نظرم ما احتیاج به هشت سال نداریم. وقتی به پیشینه این برنامه نگاه کنیم، یک فاصله بین سال ۲۰۰۵ میلادی و ژانویه سال اخیر وجود دارد. بازهای زمانی که ایران همکاری خود با آژانس را بسیار کاهش داد و مجبور نبود درباره برخی فعالیتهایش به آژانس گزارش دهد.
اما ایران میتواند با همکاری گسترده با آژانس این فاصلهها را پر کند و زمان زیادی نخواهد گرفت. اگر همکاری کامل انجام شود و آژانس بتواند همه فعالیتهای لازم را بکند، به نظرم آژانس بین دو تا چهارسال زمان لازم دارد که گزارش گستردهتر را ارائه دهد. انگیزههای متعددی برای ایران وجود دارد که این نتیجهگیری هرچه زودتر انجام شود. چرا که در صورت ارائه این گزارش، چند تحریم رفع خواهد شد؛ یکی مرتبط با تولید موشکهای بالستیک است و دیگری ممنوعیت فروش تسلیحات به ایران. ایران برای رفع این تحریمها تلاش زیادی خواهد کرد و "روز انتقالی" بسیار زودتر از هشت سال فرا خواهد رسید.
از آن روز به بعد، خیلی مسائل تغییر خواهد کرد. اولاً ایران در آن زمان برنامه هستهای ایران به عنوان برنامهای صلحآمیز به رسمیت شناخته میشود. در نتیجه بسیار سادهتر خواهد بود تا تجهیزات تازه به دست آورند و سانتریفوژهای بهتری تولید کنند. کار توسعه را هماکنون هم میتوانند انجام دهند اما در آن زمان فضای بسیار متفاوتی برای این کار ایجاد خواهد شد.
در آن زمان همچنین ایران پیش از واردات مواد و تجهیزاتی که استفاده دوگانه دارند، احتیاجی به تأیید گرفتن، نخواهد داشت و تنها به شورای امنیت در این زمینه اطلاعرسانی میکند. پس از سال دهم، در "روز لغو" این محدودیت هم برداشته خواهد شد. در نتیجه پس از نتیجهگیری نهایی، ما شاهد یک برنامه غنیسازی بسیار فعال و از لحاظ فنی مناسب خواهیم بود که الزاماً بزرگ نیست چون برخی محدودیتها وجود خواهد داشت.
اگر ایران تصمیم بگیرد، در سال دوازدهم یا سیزدهم میتواند در طول چند هفته اورانیوم غنیشده کافی برای تولید یک سلاح اتمی به دست آورد. همچنین بازرسیهای آژانس کاهش خواهد یافت در نتیجه بازرسی و دسترسیهای مضاعف رو به کاهشی را خواهیم داشت.
اما در همین زمان ایران همچنان باید بر مبنای پادمانها عمل کند و همچنین پروتکل الحاقی را هم باید در آن زمان تصویب کرده باشد.
آن هم خود موضوعی است. بر مبنای برجام، ایران در سال هشتم، تصویب پروتکل الحاقی را «پیگیری» خواهد کرد اما ضربالعجلی برایش تعیین نشده است. در نتیجه این بستگی به این دارد که پارلمان چگونه اقدام کند و میتواند مدتی طول بکشد. اما بر مبنای برجام این پیششرطی برای ارائه ارزیابی نهایی آژانس نیست.
اما آیا تصویب پروتکل الحاقی و لغو تحریمهای آمریکا با هم ارتباط ندارند؟
نه ندارند. ارزیابی نهایی آژانس ارائه میشود. تحریمهای سازمان ملل رفع میشوند و اینکه تحریمهای آمریکا چگونه خواهد بود، هنوز موضوعی مورد بحث است چون هماکنون کنگره در حال بررسی این موضوع است و میخواهد تحریمهای آمریکا را تمدید کند و هنوز نمیدانیم که نتیجه چه خواهد شد چون پیشنهادهای مختلفی در این زمینه وجود دارد.
اما آیا به نظرتان این چنین تصمیمی در کنگره، توافق را تحتالشعاع قرار نخواهد داد؟ به نوعی که مثلاً ایران بگوید، آمریکا نقض تعهد کرده و تحریمی که باید در سال هشتم برداشته میشد حال تمدید میشود.
بستگی به این دارد که کدام پیشنهاد در کنگره را بررسی کنیم. هنوز چیزی تصویب نشده، چهار یا پنج رویکرد متفاوت وجود دارد و من نمیخواهم گمانهزنی کنم. اما اگر مثلاً این موضوع به ارزیابی نهایی و کلی آژانس بستگی داشته باشد، من مشکلی در آن نمیبینم. مشکل سیاسی در اینجا این خواهد بود که این گزارش نهایی، بسیار زودتر از انتظار و آنچه که بر سر آن توافق کردند، ارائه خواهد شد.
موضوع آخری که میخواهم با شما مطرح کنم، مسئله تأثیر برجام بر پدیده اشاعه تسلیحات اتمی در خاورمیانه است. منطقهای که سالها برای عاری کردن آن از سلاح تلاش شد و موفقیتی به دست نیامد. به نظرتان آیا این توافق، کشورهای منطقه را علاقهمند به پیشبرد اهداف هستهای خواهد کرد یا آنها را از این موضوع باز میدارد؟
به نظرم ما در این زمینه شاهد یک رویکرد قدم به قدم خواهیم بود. چون کشورهای منطقه نمیدانند که این توافق چگونه در ادامه اجرا خواهد شد و آنها سیاست محتاطانهای را در این زمینه اتخاذ خواهند کرد. آنچه که هماکنون درباره آن اطمینان وجود دارد این است که ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم بسیار توانا خواهد بود و دیرترین زمان، ۱۵ سال دیگر خواهد بود که بتواند توانایی تولید مواد فسیلی لازم برای سلاح در یک هفته را داشته باشد.
در این زمینه نگرانیهای امنیتی وجود دارد. اما این به معنای آن نیست که کشورهای دیگر سریع بپرند و سلاح اتمی تولید کنند. من کمی با برخی دیگر از متخصصان این حوزه در واشینگتن اختلاف نظر دارم. به نظر من کشورها در حال احیای برنامه هستهای خود هستند، از جمله عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و اردن و ترکیه، احیای برنامههایشان را به روز کردن اطلاعاتشان و تأسیسات اولیه آغاز کردهاند. آنها همچنین سرمایهگذاریهایی را برای دستیابی به سوخت آغاز کردهاند که البته الزاماً در راستای غنیسازی اورانیوم نیست. این کشورها مثلاً در پنج سال آینده این تواناییها را به دست میآورند و بعد نوبت به فناوریهای حساس مثلاً غنیسازی اورانیوم میرسد که اجازه این کار را دارند و کسی نمیتواند مانع آنها شود خصوصاً که ایران هم همین کار را میکند. در نتیجه الان در حال فراهم کردن پایههای آن هستند. مثلاً در نمونه عربستان سعودی، آنها توافقهای زیادی در زمینه همکاریهای هستهای کردهاند و نه فقط برای خرید رآکتور تولید برق یا استفاده در منابع آبی، بلکه در زمینه تحقیقات هم سرمایهگذاری کردند. سعودیها از جمله با کره جنوبی، روسیه و فرانسه و همچنین امارات، مصر و اردن مذاکرههایی انجام داده و برخی را نهایی کردهاند.
در نتیجه تحرکات جالبی در جریان است، هم در سطح منطقه و هم فرامنطقهای شاهد این همکاریها هستیم. سعودیها در صدد دستیابی به علم اولیه هستند و در پنج سال آینده که میتوانند تصویر بهتری از مسیر ایران داشته باشند، و تحولات سیاسی و ژئوپلتیک خاورمیانه را بسنجند، تصمیم بعدی را میگیرند که آیا احتیاج به غنیسازی خواهند داشت، که آن هم پنج سال بعد از آن میتوانند به دست آورند.
در این مقطع ایران همچنان در زمینه تعداد سانتریفوژ محدودیت دارد، در نتیجه سعودیها میتوانند به سطح ایران برسند و به نظرم آنها سعی میکنند برای موقعیتی که شاید فرا برسد، آماده باشند.
یعنی به نظر شما سعودیها در صورتی که تصمیم بگیرند، در یک دهه میتوانند علم و فناوریای مشابه ایران داشته باشند؟
اگر چنین تصمیم بگیرند، میتوانند. به نظرم آنها بر مبنای یک برنامه حسابشده عمل میکنند. چرا که شما نمیتوانید این کار را یک شبه انجام دهید. در نتیجه آنها برنامهای دارند که نقاط عطفی دارد و یکی از آنها پنج سال دیگر است که علم اولیه را به دست آورند و تصمیم بگیرند که آیا میخواهند فناوری حساس داشته باشند یا خیر. و آنها بر مبنای شرایط تصمیم خواهند گرفت.
در نتیجه به نظرم برنامه خاورمیانه عاری از سلاح اتمی، متأسفاته نتوانست به درستی پیش رود، چرا که میتوانست یک اقدام اعتمادساز مناسب باشد اما امروز هر کشور به فکر امنیت خود است و ممکن است که ما شاهد اقدامات مضری در سالهای آینده در این زمینه باشیم، مگر اینکه شرایط تغییر کند.